Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge

GT GD C H L M O
a

GT GD C H L M O
abilities /əˈbɪl.ɪ.ti/ = NOUN: توانایی, قابلیت, شایستگی, صلاحیت, استطاعت, لیاقت, سررشته; USER: توانایی, توانایی های, توانایی ها, از توانایی های, به توانایی های

GT GD C H L M O
about /əˈbaʊt/ = PREPOSITION: در باره, در حدود, در, راجع به, پیرامون, پیرامون, پیرامون, پیرامون, با, نزدیک; ADVERB: تقریبا, پیرامون; USER: در باره, در حدود, در, راجع به, تقریبا

GT GD C H L M O
absurd /əbˈsɜːd/ = ADJECTIVE: پوچ, مضحک, نامعقول, بی معنی, ناپسند, یاوه, چرند, نا مربوط; NOUN: مزخرف, مهملی; USER: پوچ, مضحک, نامعقول, بی معنی, مزخرف

GT GD C H L M O
academy /əˈkæd.ə.mi/ = NOUN: فرهنگستان, دانشگاه, اکادمی, انجمن دانش, اموزشگاه, انجمن ادباء و علماء, نام باغی در نزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است, مکتب و روش تدریس افلاطونی; USER: دانشگاه, آکادمی, فرهنگستان, اکادمی, آکادمی را

GT GD C H L M O
accelerate /əkˈsel.ə.reɪt/ = VERB: شتاب دادن, سرعت دادن, شتاب کردن, تسریع کردن, شتاباندن, تند کردن, بر سرعت افزودن, تند شدن, تندتر شدن; USER: شتاب دادن, شتاب, سرعت بخشیدن به, تسریع در, به شتاب

GT GD C H L M O
access /ˈæk.ses/ = NOUN: دسترسی, دسترس, راه, دست یابی, تقریب, اجازه دخول, راه دسترس, مدخل, وسیله حصول, حمله, اصابت, دسترسی یا مجال مقاربت, تقرب به خدا, بروز مرض; USER: دسترسی, دسترسی به, دسترسی داشته باشید, دسترسی پیدا, دسترسی پیدا کنید

GT GD C H L M O
accolades /ˈæk.ə.leɪd/ = NOUN: سر بالایی, خط اتصال, اکولاد, ستایش, مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یا شهسواری; USER: تمجید, تشویق, به تمجید, تمجید از, مناصب

GT GD C H L M O
achieving /əˈtʃiːv/ = VERB: رسیدن, دست یافتن, نائل شدن به, انجام دادن, بانجام رسانیدن, تحصیل کردن, کسب موفقیت کردن اطاعت کردن; USER: دستیابی به, دستیابی, رسیدن به, برای دستیابی, برای دستیابی به

GT GD C H L M O
acrylic /əˈkrɪl.ɪk/ = NOUN: آکریلیک; USER: آکریلیک, اکریلی, آکریلی, اکریلیک,

GT GD C H L M O
act /ækt/ = NOUN: عمل, کار, کنش, فعل, اعلامیه, حقیقت; VERB: عمل کردن, رفتار کردن, کنش کردن, کار کردن, جان دادن, روح دادن; USER: عمل, عمل می کنند, عمل کردن, کار, کنش

GT GD C H L M O
active /ˈæk.tɪv/ = ADJECTIVE: فعال, معلوم, کنشی, کنشگر, دایر, کاری, ساعی, حاضر بخدمت, تنزل بردار, با ربح, کنشور, پر کار; USER: فعال, فعال است, های فعال, فعال را

GT GD C H L M O
actuated /ˈæk.tʃu.eɪt/ = USER: فعال, عملگر, کار انداخته, تحریک, فعال شده,

GT GD C H L M O
actuation /ˈæk.tʃu.eɪt/ = NOUN: تحریک, بکار اندازی, بکارگماری; USER: تحریک, راه انداز, بکارگماری, بکار اندازی,

GT GD C H L M O
actuator = NOUN: فعال کننده, بکار اندازنده; USER: فعال کننده, محرک, محرک های, بکار اندازنده

GT GD C H L M O
actuators = NOUN: فعال کننده, بکار اندازنده; USER: محرک, دیسک, محرک ها, عملگرها, محرک های

GT GD C H L M O
adapting /əˈdæpt/ = VERB: وفق دادن, تعدیل کردن, سازوار کردن, اقتباس کردن, جور کردن, درست کردن, مطابقت کردن; USER: سازگار, تطبیق, انطباق, وفق, آداپتورهای آنان

GT GD C H L M O
addressing /əˈdres/ = NOUN: نشانی دهی, نشانی یابی; USER: پرداختن به, پرداختن, آدرس دهی, خطاب, مقابله با

GT GD C H L M O
adjunct /ˈædʒ.ʌŋkt/ = ADJECTIVE: الحاقی, افزوده, فرعی; NOUN: ضمیمه, یار, کمک فرع, قسمت الحاقی, صفت فرعی; USER: الحاقی, افزوده, ضمیمه, یار, قسمت الحاقی

GT GD C H L M O
administrative /ədˈminiˌstrātiv,-strətiv/ = ADJECTIVE: اداری, اجرایی, مجری; USER: اداری, اجرایی, های اداری, اداری و, اداری را

GT GD C H L M O
admissions /ədˈmɪʃ.ən/ = NOUN: پذیرش, ورودیه, قبول, اعتراف, تصدیق, دخول, درامد, اجازهء ورود, بارداد; USER: پذیرش, پذیرش در, بستری در, بستری شدن در, پذیرش و ثبت

GT GD C H L M O
advance /ədˈvɑːns/ = NOUN: پیشرفت, مساعده, پیش پرداخت, جلو بردن, پیش روی, پیش قسط, سبقت; VERB: پیش بردن, جلو بردن, جلو رفتن, ترقی دادن; ADJECTIVE: از پیش فرستاده شده; USER: پیشرفت, پیشبرد, در پیشبرد, پیش بردن, به پیشبرد

GT GD C H L M O
advanced /ədˈvɑːnst/ = ADJECTIVE: پیشرفته, مترقی, قبلا تهیه شده, قبلا تجهیز شده, ترقی کرده, پیش افتاده, جلوافتاده; USER: پیشرفته, جستجوی پیشرفته, های پیشرفته, جوی پیشرفته, و جوی پیشرفته

GT GD C H L M O
advancement /ədˈvɑːns.mənt/ = NOUN: پیشرفت, ترقی, ترفیع, ترویج, سهمالارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان میدهند; USER: پیشرفت, پیشرفت های, ترقی, پیشرفت و ترقی, ترفیع

GT GD C H L M O
adventure /ədˈven.tʃər/ = NOUN: حادثه, ماجرا, سرگذشت, مخاطره, تجارت مخاطره امیز; VERB: دستخوش حوادی کردن, با تهور مبادرت کردن, دل بدریا زدن, خود را بمخاطره انداختن, در معرض مخاطره گذاشتن; USER: ماجرا, ماجراجویی, های ماجراجویی, ماجراجویی های, ماجراجویی را

GT GD C H L M O
advertisements /ˈadvərˌtīzmənt,ədˈvərtiz-/ = NOUN: اعلان, خبر, اگهی, اگاهی; USER: تبلیغات, آگهی, آگهی های, آگهی ها, آگهی های تجاری

GT GD C H L M O
advice /ədˈvaɪs/ = NOUN: مشورت, نصیحت, اندرز, رایزنی, پند, اطلاع, نظر, خبر, مصلحت, اگاهی, صوابدید; USER: نصیحت, مشورت, اندرز, پند, رایزنی

GT GD C H L M O
advised /ˌɪl.ədˈvaɪzd/ = ADJECTIVE: مصلحتی; USER: توصیه, توصیه می, توصیه شده, توصیه می شود, توصیه شود

GT GD C H L M O
advising /ədˈvaɪz/ = VERB: پند دادن, نصیحت کردن, توصیه دادن, مشورت دادن, اگاهانیدن, قضاوت کردن, رایزنی کردن, خبر دادن; USER: مشاوره, ارائه مشاوره, ارائه مشاوره برای, مشاوره دادن به, ارائه مشاوره به

GT GD C H L M O
advisor /ədˈvaɪ.zər/ = NOUN: مشاور, راهنما, رایزن, رهنمون; USER: مشاور, استاد مشاور, رایزن, راهنما

GT GD C H L M O
advisory /ədˈvaɪ.zər.i/ = ADJECTIVE: مشورتی; USER: مشورتی, مشاوره, مشاوره ای, های مشورتی, مشورتی است

GT GD C H L M O
aesthetic /esˈθet.ɪk/ = ADJECTIVE: وابسته به زیبایی, مربوط به علم, ظریف طبع; USER: زیبایی, زیبایی شناسی, زیبایی شناختی, زیبایی شناسانه, زیبایی شناسانه ی

GT GD C H L M O
aesthetics /esˈθet.ɪks/ = NOUN: زیبایی شناسی, زیبایی گرایی, مبحی; USER: زیبایی شناسی, زیبایی, زیباییشناسی, زیبایی شناسی است

GT GD C H L M O
after /ˈɑːf.tər/ = ADVERB: پس از, بعد از, عقب, در عقب, بتقلید, بیادبود; PREPOSITION: در پی, پشت سر, مابعد, در جستجوی, در صدد; USER: پس از, پس, بعد از, بعد

GT GD C H L M O
again /əˈɡenst/ = ADVERB: دوباره, باز هم, باز, دیگر, مجددا, نیز, پس, یکبار دیگر, از نو, مکرر, بعلاوه, دگربار, از طرف دیگر; USER: دوباره, دیگر, مجددا, باز, باز هم

GT GD C H L M O
against /əˈɡenst/ = PREPOSITION: علیه, در برابر, ضد, در مقابل, با, بر, مخالف, به, برعلیه, برضد, مجاور, بسوی; USER: در برابر, در مقابل, با, ضد, بر

GT GD C H L M O
agents /ˈeɪ.dʒənt/ = NOUN: عوامل; USER: عوامل, ماموران, عامل, مأموران, از عوامل

GT GD C H L M O
agile /ˈædʒ.aɪl/ = ADJECTIVE: سریع, فرز, چابک, زرنگ, زیرک, سریع العمل, سریع الحرکه, متحرک; USER: فرز, چالاک, سریع, چابک

GT GD C H L M O
agreements /əˈɡriː.mənt/ = NOUN: توافق, قرارداد, موافقت, پیمان, معاهده, سازش, عقد, عهد, قرار, قبول, عهد نامه, شرط, مطابقهء نحوی, معاهده و مقاطعهء; USER: موافقت نامه های, موافقت نامه, توافق نامه, توافق نامه های, موافقت نامه ها

GT GD C H L M O
ai /ˌeɪˈaɪ/ = ABBREVIATION: شامل همه چیز; USER: هوش مصنوعی, AI, ماده موثر در, ماده موثره, ماده موثره در

GT GD C H L M O
air /eər/ = NOUN: هوا, باد, فضا, جریان هوا, استنشاق, نسیم, نفس, شهیق, نما, سیما, اوازه, اواز, اهنگ, هر چیز شبیه هوا; VERB: بادخور کردن, اشکار کردن; USER: هوا, هوایی, هوای, هوا را, هوا در

GT GD C H L M O
aires = USER: AIRES, کلینیکی, بوئنوس, بوینس, آیرس

GT GD C H L M O
al /-əl/ = USER: است, القاعده, همکاران, شد, و همکاران

GT GD C H L M O
aleph

GT GD C H L M O
algebra /ˈæl.dʒə.brə/ = NOUN: جبر, جبر و مقابله; USER: جبر, جبر می, جبر و مقابله, درس جبر, جبر را

GT GD C H L M O
algorithms /ˈalgəˌriT͟Həm/ = NOUN: الگوریتم, محاسبه عددی, ازفارسی, حساب رقومی; USER: الگوریتم, الگوریتم های, الگوریتمهای, الگوریتم ها, از الگوریتم

GT GD C H L M O
alia /ˌɪn.tər ˈeɪ.li.ə/ = USER: از جمله, جمله, چیزهای دیگر, موارد دیگر, کنار موارد دیگر

GT GD C H L M O
alice /ˈæl.ɪs.bænd/ = USER: آلیس, آلیس در, آلیس به, Alice را, آلیس را

GT GD C H L M O
all /ɔːl/ = ADJECTIVE: تمام, همه, همه چیز, هر گونه, بسیار; PRONOUN: کلیه, جمیع; ADVERB: همگی, تماما, یکسره, داروندار; USER: تمام, همه, تمامی, کلیه, از همه

GT GD C H L M O
also /ˈɔːl.səʊ/ = ADVERB: همچنین, نیز, و همچنین, بعلاوه, همینطور, و نیز, گذشته از این; USER: همچنین, نیز, همچنین می, نیز به, را نیز

GT GD C H L M O
alumni /əˈlʌm.nəs/ = NOUN: فلز الومینیوم, الومینیوم بنام اختصاری; ADJECTIVE: مربوط به الومینیوم; USER: فارغ التحصیلان, دانش آموختگان, دانش آموختگان رشته, انجمن فارغ التحصیلان, فارغ التحصیلان این

GT GD C H L M O
alumnus /əˈlʌm.nəs/ = NOUN: فارغ التحصیل; USER: فارغ التحصیل, فارغ التحصیلان, فردی از فارغ التحصیلان

GT GD C H L M O
am /æm/ = VERB: هستم, اول شخص; USER: هستم, صبح, هستم و

GT GD C H L M O
american /əˈmer.ɪ.kən/ = ADJECTIVE: امریکایی, ینکه دنیایی, مربوط بامریکا; USER: امریکایی, AMERICAN, آمریکایی, آمریکا, های آمریکایی

GT GD C H L M O
an

GT GD C H L M O
ancient /ˈeɪn.ʃənt/ = ADJECTIVE: باستانی, پارینه, کهن, کهنه, قدیمی, دیرینه, پیر, دیر, عتیق, اباء واجدادی; USER: کهن, باستانی, های باستانی, قدیمی, دیرینه

GT GD C H L M O
and /ænd/ = CONJUNCTION: و, و; USER: و, ها و, و در, و به, است و

GT GD C H L M O
android /ˈæn.drɔɪd/ = USER: اندیشه, آندروید, های اندیشه, های آندروید

GT GD C H L M O
androids /ˈæn.drɔɪd/ = USER: مصنوعی, مصنوعیها, آدم مصنوعیها, بینند

GT GD C H L M O
angeles /ˈeɪn.dʒəl/ = USER: آنجلس, انجلس, آنجلس است, آنجلس به,

GT GD C H L M O
animation /ˌæn.ɪˈmeɪ.ʃən/ = NOUN: جان بخشی, انگیزش, تحریک; USER: انیمیشن, انیمیشن های, انیمیشن در, های انیمیشن, انیمیشن را

GT GD C H L M O
annual /ˈæn.ju.əl/ = ADJECTIVE: سالیانه, یک ساله; USER: سالیانه, سالانه, های سالانه, سالانه به, سالانه در

GT GD C H L M O
anthrax /ˈæn.θræks/ = NOUN: سیاه زخم, خراج, نوعی سنگ یاقوت; USER: سیاه زخم, خراج, سیاه زخم به

GT GD C H L M O
apache = NOUN: دزد, یکی از قبایل سرخ پوست امریکا; USER: یکی از قبایل سرخ پوست امریکا, آپاچی, apache در, دزد, آپاچی در

GT GD C H L M O
appeal /əˈpiːl/ = NOUN: درخواست, استیناف, جذبه, التماس, طلب; USER: استیناف, درخواست تجدید نظر, تجدید نظر, درخواست, تقاضای تجدید نظر

GT GD C H L M O
appearance /əˈpɪə.rəns/ = NOUN: ظاهر, ظهور, نمایش, پیدایش, نمود, ظواهر, منظر, فرم, سیما; USER: ظاهر, ظاهر برنامه, ظهور, به ظاهر, پیدایش

GT GD C H L M O
appeared /əˈpɪər/ = VERB: ظاهر شدن, پدیدار شدن, طلوع کردن, خاستن, سر زدن, طالع شدن; USER: به نظر می رسد, ظاهر, ظاهر شد, نظر می رسد, ظاهر شده

GT GD C H L M O
appearing /əˈpɪər/ = ADJECTIVE: طالع; USER: ظاهر می شود, ظاهر شدن, ظاهر می, از ظاهر شدن, به ظاهر شدن

GT GD C H L M O
applicability = NOUN: قابلیت اجراء, کاربستپذیری; USER: کاربرد, استفاده, کاربردی, کاربردپذیری, قابلیت کاربرد

GT GD C H L M O
application /ˌæp.lɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: کاربرد, درخواست, استفاده, درخواست نامه, استعمال, ضمیمه, ممارست; USER: کاربرد, برنامه, نرم افزار, درخواست, استفاده

GT GD C H L M O
applications /ˌæp.lɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: کاربرد, درخواست, استفاده, درخواست نامه, استعمال, ضمیمه, ممارست; USER: برنامه های کاربردی, برنامه, کاربردهای, برنامه ها, از برنامه های کاربردی

GT GD C H L M O
april /ˈeɪ.prəl/ = NOUN: اوریل, ماه چهارم سال فرنگی

GT GD C H L M O
aps = USER: APS, های APS, به APS, قطع APS, سنسور APS,

GT GD C H L M O
arbitrary /ˈɑː.bɪ.trər.i/ = ADJECTIVE: دلخواه, اختیاری, مستبدانه, مطلق, قرار دادی; USER: دلخواه, خودسرانه, های خودسرانه, اختیاری, مستبدانه

GT GD C H L M O
arc /ɑːk/ = NOUN: قوس, کمان, جرقه, هلال, خم, خرپشته; USER: قوس, کمان, قوس الکتریکی, جرقه, هلال

GT GD C H L M O
architecture /ˈɑː.kɪ.tek.tʃər/ = NOUN: معماری, سبک معماری, فن معماری, مهرازی; USER: معماری, های معماری, معماری به, معماری را

GT GD C H L M O
architectures = NOUN: معماری, سبک معماری, فن معماری, مهرازی; USER: معماری, معماریهای, ساختارهای, معماریها, معماری به

GT GD C H L M O
are /ɑːr/ = VERB: هستیم, هستیم, هستید; USER: هستیم, هستند, می باشد, عبارتند از, هستید

GT GD C H L M O
area /ˈeə.ri.ə/ = NOUN: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه, پهنه, فضا, طرف; USER: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه

GT GD C H L M O
areas /ˈeə.ri.ə/ = NOUN: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه, پهنه, فضا, طرف; USER: مناطق, نواحی, زمینه های, از مناطق, حوزه های

GT GD C H L M O
arm /ɑːm/ = NOUN: بازو, دست, شاخه, سلاح, اسلحه, شعبه, قسمت, جنگ افزار, دستهء صندلی یا مبل; VERB: مسلح کردن, مجهز کردن; USER: بازو, دست, شاخه, سلاح, اسلحه

GT GD C H L M O
armful /ˈɑːm.fʊl/ = NOUN: اغوش, یک بغل, یک بسته, بار اغوش, مقدار زیاد; USER: یک بسته, اغوش, یک بغل, بار اغوش, مقدار زیاد

GT GD C H L M O
around /əˈraʊnd/ = PREPOSITION: در اطراف, در نزدیکی; ADVERB: دور, پیرامون, در حوالی, گرداگرد, سوی دیگر, در هر سو; USER: در اطراف, اطراف, در سراسر, دور, پیرامون

GT GD C H L M O
arousal /əˈraʊzl/ = USER: انگیختگی, تحریک, برانگیختگی, بلافاصله پس از هوشیاری,

GT GD C H L M O
array /əˈreɪ/ = NOUN: ارایه, صف, نظم, ارایش, رژه; VERB: اراستن, در صف اوردن; USER: صف, آرایه, آرایه ای, آرایه های, ارایه

GT GD C H L M O
art /ɑːt/ = NOUN: هنر, فن, صنعت, استعداد, استادی, نیرنگ; USER: هنر, هنری, هنر است, هنر را

GT GD C H L M O
articles /ˈɑː.tɪ.kl̩/ = NOUN: ماده, مقاله, بند, گفتار, فصل, کالا, حرف تعریف, فقره, شرط, متاع, اسباب, چیز, عمل; USER: مقالات, مقالهها, مقالههای, مقاله ها, و مقالات

GT GD C H L M O
artificial /ˌɑː.tɪˈfɪʃ.əl/ = ADJECTIVE: مصنوعی, ساختگی, ساخته, عملی, بدلی, عاریه; USER: مصنوعی, های مصنوعی, ساختگی, مصنوعی به, مصنوعی در

GT GD C H L M O
artist /ˈɑː.tɪst/ = NOUN: هنرمند, هنرپیشه, مصور, نقاش و هنرمند, صنعت گر, موسیقی دان; USER: هنرمند, هنرمندی, هنرمند را, هنرمند به

GT GD C H L M O
artistic /ɑːˈtɪs.tɪk/ = ADJECTIVE: هنرمندانه, باهنر, مانند هنرپیشه و هنرمند; USER: هنرمندانه, هنری, هنری را, هنری است

GT GD C H L M O
artists /ˈɑː.tɪst/ = NOUN: هنرمند, هنرپیشه, مصور, نقاش و هنرمند, صنعت گر, موسیقی دان; USER: هنرمندان, از هنرمندان, هنرمندان به, هنرمندان در

GT GD C H L M O
arts /ɑːt/ = NOUN: فنون; USER: فنون, هنر, هنرهای, هنرها, هنر های

GT GD C H L M O
as /əz/ = ADVERB: مانند, چنانکه, بطوریکه, بعنوان مثال; CONJUNCTION: چون, چنانکه, همچنانکه, هنگامیکه, چه, نظر باینکه; PREPOSITION: در نتیجه; USER: مانند, عنوان, به عنوان, را به عنوان, چون

GT GD C H L M O
asd = USER: ASD, به ASD, ASD را, ASD در, ASD برای

GT GD C H L M O
ashram /ˈæʃ.rəm/ = USER: آشرام, معبد, اشرام

GT GD C H L M O
asperger /ˈæs.pɜːdʒəzˌsɪn.drəʊm/ = USER: اسپرگر رنج می برد, اسپرگر, اسپرگر رنج, اسپرگر رنج می برند

GT GD C H L M O
aspirations /ˌæs.pɪˈreɪ.ʃən/ = NOUN: تنفس, دم زنی, استنشاق, اه, ارزو, شهیق; USER: آرمان, آرمانهای, آرزوهای, آرمان های, آمال

GT GD C H L M O
assembly /əˈsem.bli/ = NOUN: مجلس, اجتماع, انجمن, هم گذاری, گروه, هيئت قانونگذاری; USER: مجلس, مونتاژ, مجمع, اجتماع, مونتاژ و

GT GD C H L M O
assistant /əˈsɪs.tənt/ = NOUN: معاون, دستیار, کمک, نایب, یاور, معین, بردست, ترقی دهنده, رهبریار; ADJECTIVE: حاضر; USER: دستیار, معاون, کمک, نایب

GT GD C H L M O
assistive /əˈsɪstɪv/ = USER: کمکی, کمک, های کمکی, کمک به,

GT GD C H L M O
associate /əˈsəʊ.si.eɪt/ = ADJECTIVE: وابسته, هم پیوند, همبسته; NOUN: شریک, معاون, عضو پیوسته; VERB: شریک کردن, پیوستن, مربوط ساختن, مصاحبت کردن, وابسته کردن, امیزش کردن; USER: وابسته, شریک, همبسته, شریک کردن, مربوط ساختن

GT GD C H L M O
association /əˌsəʊ.siˈeɪ.ʃən/ = NOUN: انجمن, تجمع, وابستگی, مشارکت, اتحاد, پیوستگی, شرکت, تداعی معانی, ائتلاف, امیزش; USER: انجمن, ارتباط, رابطه, تجمع

GT GD C H L M O
astronaut /ˈæs.trə.nɔːt/ = NOUN: فضانورد, مسافر فضایی; USER: فضانورد, فضانوردان, فضانورد را, فضانورد در, فضانورد می

GT GD C H L M O
at /ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار; NOUN: ات; USER: در, به, را در, و در, شده در

GT GD C H L M O
atc /ˌæt.əˈvɪs.tɪk/ = USER: ATC, های ATC, ATC به, ها ATC, ATC را,

GT GD C H L M O
athens = USER: آتن, شهر آتن, آتن را, آتن در

GT GD C H L M O
atlantic /ətˈlantik,at-/ = USER: اقیانوس اطلس, ATLANTIC, آتلانتیک, اطلس, سوی اقیانوس اطلس

GT GD C H L M O
atop /əˈtɒp/ = ADVERB: در بالای, بالا, در بالا, در روی, بطرف بالا; USER: در بالای, بالای, در بالا, در روی, بطرف بالا

GT GD C H L M O
atp /ˌeɪ.tiːˈpiː/ = USER: ATP, ATP را, ATP از, وابسته به ATP, به ATP

GT GD C H L M O
attempts /əˈtempt/ = NOUN: قصد, کوشش; USER: تلاش, تلاش های, تلاشهای, تلاش ها, اقدام به

GT GD C H L M O
attendees /ə.tenˈdiː/ = USER: شرکت کنندگان, شرکت کنندگان در, به شرکت کنندگان, از شرکت کنندگان, به شرکت کنندگان در

GT GD C H L M O
attention /əˈten.ʃən/ = NOUN: توجه, دقت, مراقبت, حواس, رسیدگی, خبردار, ادب و نزاکت, حاضرباش; USER: توجه, مورد توجه, توجه به, دقت, مراقبت

GT GD C H L M O
audience /ˈɔː.di.əns/ = NOUN: حضار, ملاقات رسمی, شنودگان, بار, مستمعین; USER: حضار, مخاطبان, مخاطب, مخاطب را, به مخاطبان

GT GD C H L M O
audio /ˈɔː.di.əʊ/ = NOUN: شنیداری, گیرنده و تقویت کنندهء صدا; ADJECTIVE: سمعی, شنودی, سخنگو, وابسته به شنوایی یا صوت; USER: شنیداری, صوتی, های صوتی, سمعی, های صوتی را

GT GD C H L M O
auditorium /ˌôdiˈtôrēəm/ = NOUN: تالار کنفرانس, تالار شنوندگان, شنودگاه; USER: تالار کنفرانس, سالن, سالن اجتماعات, تالار شنوندگان, شنودگاه

GT GD C H L M O
augmented /ˌôɡˈmentəd/ = ADJECTIVE: تکمیل شده; USER: تکمیل شده, تکمیل, تقویت, افزوده, آگمنت

GT GD C H L M O
august /ɔːˈɡʌst/ = ADJECTIVE: همایون, عالی نسب; USER: همایون, اوت, عالی نسب

GT GD C H L M O
author /ˈɔː.θər/ = NOUN: نویسنده, مولف, مصنف, بانی, سازنده; VERB: نویسندگی کردن, تالیف و تصنیف کردن; USER: نویسنده, مؤلف, مولف, نویسنده کتاب, نویسنده در

GT GD C H L M O
authored /ˈôTHər/ = VERB: نویسندگی کردن, تالیف و تصنیف کردن; USER: نویسنده, تالیفی,

GT GD C H L M O
autism /ˈôˌtizəm/ = NOUN: عدم توجه بعالم مادی, وهم گرایی; USER: اوتیسم, به اوتیسم, اوتیسم است, اوتیسم در,

GT GD C H L M O
automated /ˈɔː.tə.meɪt/ = ADJECTIVE: خودکار شده, خود کار; USER: خودکار شده, خودکار, اتوماتیک, های خودکار, خودکار می

GT GD C H L M O
automatically /ˌɔː.təˈmæt.ɪ.kəl.i/ = ADVERB: بطور خودکار, بصورت خودکار, خودبخود, بطور غیرارادی; USER: بطور خودکار, طور خودکار, به طور خودکار, به صورت خودکار, بصورت خودکار

GT GD C H L M O
autonomous /ɔːˈtɒn.ə.məs/ = ADJECTIVE: مستقل, خود مختار, خودگردان, دارای حکومت مستقل, دارای زندگی مستقل, خودکاربطور غیر ارادی; USER: مستقل, خودمختار, خود مختار, خودگردان, مستقل و

GT GD C H L M O
avatars /ˈæv.ə.tɑːr/ = USER: آواتار, آواتار در, آواتارها, از آواتار, از آواتار در

GT GD C H L M O
avid /ˈæv.ɪd/ = ADJECTIVE: مشتاق, حریص, ازمند, ارزومند, متمایل, پولکی; USER: مشتاق, حریص, ازمند, ارزومند, متمایل

GT GD C H L M O
awakening /əˈweɪ.kən.ɪŋ/ = VERB: بیدار کردن, بیدار شدن; USER: بیداری, بیدار, بیدار شدن, بیداری را, بیداری به

GT GD C H L M O
award /əˈwɔːd/ = NOUN: جایزه, رای, اجر, مژدگانی, انعام; VERB: اعطا کردن, سپردن, امانت گذاردن; USER: جایزه, جایزه را, دریافت جایزه, جایزه ای, برنده جایزه

GT GD C H L M O
awarded /əˈwɔːd/ = VERB: اعطا کردن, سپردن, امانت گذاردن; USER: اعطا, اهدا, تعلق می گیرد, اعطا شده, اعطا می

GT GD C H L M O
awardee

GT GD C H L M O
awards /əˈwɔːd/ = NOUN: جایزه, رای, اجر, مژدگانی, انعام; USER: جوایز, جایزه, جایزه های, دریافت جوایز, جوایز به

GT GD C H L M O
b = NOUN: دو صفحه سفید اول و اخر کتاب, هر شکلی شبیه به ب; USER: ب, B در, B را, B,

GT GD C H L M O
baby /ˈbeɪ.bi/ = NOUN: کودک, بچه, طفل, نوزاد, بچه کوچک, شخص ساده و معصوم; VERB: نوازش کردن; USER: کودک, نوزاد, بچه, طفل, تولد نوزاد

GT GD C H L M O
back /bæk/ = ADVERB: عقب, به عقب, پس, از عقب, در عقب; NOUN: عقب, پشت, پشتی, جبران; ADJECTIVE: پشت, گذشته, عقبی; USER: پشت, برگشت, عقب, به عقب, پشتی

GT GD C H L M O
bad /bæd/ = ADJECTIVE: بد, خراب, مضر, نامساعد, فاسد, زشت, شوم, شریر, بدکار, لاوصول, سرهم بند, مهمل; USER: بد, های بد, بد را, خراب, بد در

GT GD C H L M O
balloons /bəˈluːn/ = NOUN: بالون, بادکنک; USER: بالن, بادکنک, بالن های, بالون های, طراحی بادکنک

GT GD C H L M O
band /bænd/ = NOUN: باند, اتحاد, نوار, ارکستر, روبان, بند و زنجیر, لولا; VERB: متحد کردن, دسته کردن, بصورت نوار در اوردن, با نوار بستن, متحد شدن; USER: باند, گروه, نوار, گروه موسیقی, گروه به

GT GD C H L M O
bar /bɑːr/ = NOUN: بار, مانع, میله, شمش, خط, میکده, تیر, وکالت, میل; PREPOSITION: بجز, باستثناء; VERB: مانع شدن; USER: بار, نوار, میله, شمش, تیر

GT GD C H L M O
baroque /bəˈrɒk/ = NOUN: باروک, ارایش عجیب و غریب, سبک بیقاعده وناموزون موسیقی; ADJECTIVE: بی تناسب, وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم; USER: باروک, بی تناسب, ارایش عجیب و غریب, سبک بیقاعده وناموزون موسیقی, وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم

GT GD C H L M O
barrel /ˈbær.əl/ = NOUN: بشکه, لوله تفنگ, چلیک, پیمانه مایعات, ظرف استوانه شکل, خمره چوبی; VERB: در خمره ریختن, در بشکه کردن, با سرعت زیاد حرکت کردن; USER: بشکه, هر بشکه, در هر بشکه, هر بشکه رسید, بشکه ای

GT GD C H L M O
based /-beɪst/ = ADJECTIVE: مستقر, مبنی, متکی; USER: مبنی, بر اساس, مستقر, مبتنی بر, را بر اساس

GT GD C H L M O
basic /ˈbeɪ.sɪk/ = ADJECTIVE: اساسی, اصلی, بنیادی, پایهای, بنیانی, تهی; USER: اساسی, عمومی, اصلی, های اساسی, بنیادی

GT GD C H L M O
basis /ˈbeɪ.sɪs/ = NOUN: اساس, پایه, مبنا, بنیان, زمینه, بنیاد, ماخذ, مستمسک; USER: اساس, پایه, مبنا, بنیان, زمینه

GT GD C H L M O
bath /bɑːθ/ = VERB: حمام گرفتن, شستشو کردن, ابتنی کردن; NOUN: وان, استحمام, گرمابه, شستشو, حمام فرنگی; USER: وان, حمام گرفتن, گرمابه, استحمام, شستشو

GT GD C H L M O
be /biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن; USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود

GT GD C H L M O
beach /biːtʃ/ = NOUN: ساحل, کنار دریا, شن زار, رنگ شنی; VERB: بگل نشستن; USER: ساحل, ساحل دریا, کنار دریا, ساحل در, ساحل به

GT GD C H L M O
been /biːn/ = VERB: بوده, اسم مفعول فعل بودن; USER: بوده, شده, بوده است, شده است, بوده اند

GT GD C H L M O
begins /bɪˈɡɪn/ = USER: شروع می شود, شروع, آغاز می شود, شروع می, آغاز می کند

GT GD C H L M O
behavior /bɪˈheɪ.vjər/ = NOUN: رفتار, سلوک, اخلاق, حرکت, وضع, طرز رفتار, مشی; USER: رفتار, از رفتار, به رفتار, رفتار را

GT GD C H L M O
beings /ˈbiː.ɪŋ/ = NOUN: وجود, هستی, جوهر, افریده, موجود زنده, شخصیت, فرتاش; USER: موجودات, انسان, موجوداتی, انسانها, انسان های

GT GD C H L M O
belt /belt/ = NOUN: کمربند, تسمه, باریکه, طرف, فتق بند, بند چرمی; VERB: شلاق زدن, بستن, محاصره ردن, زدن, با شدت حرکت یا عمل کردن; USER: کمربند, تسمه, تسمه نقاله, کمربند را, از کمربند

GT GD C H L M O
beneficial /ˌben.ɪˈfɪʃ.əl/ = ADJECTIVE: سودمند, مفید, نافع, پرمنفعت, بااستفاده; USER: مفید, سودمند, به نفع, سودمند است, مفید است

GT GD C H L M O
bergs

GT GD C H L M O
best /best/ = ADJECTIVE: بهترین, به بهترین وجه, بهترین کار, بزرگترین, نیکوترین, ممتاز, خوبترین, شایستهترین, عظیم ترین, به نیکوترین روش, اعلاء, خاصگی; VERB: برتری جستن, سبقت گرفتن; USER: بهترین, بهترین حالت, به بهترین, بهترین راه حل

GT GD C H L M O
beta /ˈbiː.tə/ = NOUN: بتا, دومین حرف الفبای یونانی; USER: بتا, نسخه بتا, بتا می, بتا است, بتا را

GT GD C H L M O
biennial /baɪˈen.i.əl/ = ADJECTIVE: دو ساله, درخت دو ساله; USER: دو ساله, دوسالانه, دو سالانه, دوسالانه است

GT GD C H L M O
big /bɪɡ/ = ADJECTIVE: بزرگ, با عظمت, سترگ, ضخیم, ستبر, ابستن, دارای شکم برامده; USER: بزرگ, بزرگی, های بزرگ, بزرگ در, بزرگ به

GT GD C H L M O
bill /bɪl/ = NOUN: لایحه, قبض, اسکناس, اسکناس, صورت حساب, لایحه قانونی, منقار, برات, سند, نوک, نوعی شمشیر پهن, فرمان, سیاهه; VERB: نوک بنوک هم زدن, صورتحساب دادن; USER: لایحه, قبض, اسکناس, صورت حساب, لایحه قانونی

GT GD C H L M O
bio /baɪ.əʊ-/ = USER: زیستی, بیوگرافی, بیو, های زیستی, بیولوژیک

GT GD C H L M O
biologically /ˌbaɪ.əˈlɒdʒ.ɪ.kəl/ = USER: بیولوژیکی, بیولوژیک, نظر بیولوژیکی, نظر زیست شناختی

GT GD C H L M O
biomedical /ˌbīōˈmedikəl/ = USER: پزشکی, زیست پزشکی, بیومدیکال, پزشکی زیستی, پزشکی زیستی است

GT GD C H L M O
blender /ˈblen.dər/ = NOUN: ماشین مخصوص مخلوط کردن; USER: ماشین مخصوص مخلوط کردن, مخلوط کن, بلندر, مخلوط, مخلوط کن قرار

GT GD C H L M O
board /bɔːd/ = NOUN: تخته, تابلو, هيئت مدیره, میز غذا, غذای روی میز, اغذیه, میزشور یادادگاه, هيئت عامله یاامنا, هيئت بازرگانی, تخته یا مقوا و یا هر چیز مسطح; VERB: سوار شدن, بکنار کشتی امدن, پانسیون شدن, خوراک دادن, تخته بندی کردن, تخته پوش کردن; USER: تخته, هیئت مدیره, هیات مدیره, تابلو, هیئت مدیره در

GT GD C H L M O
bodies /ˈbɒd.i/ = NOUN: بدن, بدنه, جسم, جسد, اندام, تن, پیکر, تنه, لاشه, جرم, بالاتنه, اطاق ماشین, جرم سماوی; USER: بدن, اجسام, نهادهای, بدن های, به بدن

GT GD C H L M O
body /ˈbɒd.i/ = NOUN: بدن, بدنه, جسم, جسد, اندام, تن, پیکر, تنه, لاشه, جرم, بالاتنه, اطاق ماشین, جرم سماوی; VERB: دارای جسم کردن; USER: بدن, بدنه, جسم, جسد, پیکر

GT GD C H L M O
bond /bɒnd/ = NOUN: اوراق قرضه, رابطه, ضمانت, پیوستگی, قید, زنجیر, قرارداد, بند, ضمانتنامه, قرارداد الزاماور, عهد ومیثاق, کفیل, تضمین نامه یا تعدنامه داري به پرداخت وجه; VERB: رهن کردن, تضمین کردن; USER: اوراق قرضه, پیوند, رابطه, ضمانت, پیوستگی

GT GD C H L M O
book /bʊk/ = NOUN: کتاب, دفتر, فصل, سفر, فصل یاقسمتی از کتاب; VERB: رزرو کردن, توقیف کردن, در کتاب یادفتر ثبت کردن; USER: کتاب, کتاب را, کتاب های, دفتر, کتاب به

GT GD C H L M O
books /bʊk/ = NOUN: کتاب, دفتر, فصل, سفر, فصل یاقسمتی از کتاب; USER: کتاب ها, کتاب, کتابهای, کتاب های, کتب

GT GD C H L M O
both /bəʊθ/ = ADJECTIVE: هر دو, این یکی و ان یکی; ADVERB: هم, نیز; PRONOUN: هر دوی; USER: هر دو, هم, در هر دو, هر دوی, که هر دو

GT GD C H L M O
boy /bɔɪ/ = NOUN: پسر, پسر بچه, خانه شاگرد; USER: پسر, پسر بچه, پسری, پسر به

GT GD C H L M O
boys /bɔɪ/ = NOUN: پسر, پسر بچه, خانه شاگرد; USER: پسران, پسر, پسرها, پسران به, در پسران

GT GD C H L M O
brain /breɪn/ = NOUN: مغز, مخ, هوش, کله, خرد, ذکاوت; VERB: مغز کسی را دراوردن, بقتل رساندن; USER: مغز, مغزی, مغز را, مغز می, مغز به

GT GD C H L M O
branch /brɑːntʃ/ = NOUN: شعبه, شاخه, انشعاب, بخش, رشته, فرع, شاخ, ترکه; VERB: منشعب شدن, شاخه دراوردن, شاخهشاخه شدن, گل و بوته انداختن, مشتق شدن, جوانه زدن, براهجدیدی رفتن; USER: شاخه, شعبه, انشعاب, بخش, رشته

GT GD C H L M O
breaks /breɪk/ = NOUN: شکست, وقفه, شکاف, تنفس, شکستگی, مهلت, فرصت, تفریح, انقصال, فرجه, بادخور; USER: معافیت, معافیت های, استراحت, پرش به, شکند

GT GD C H L M O
bridge /brɪdʒ/ = NOUN: پل, جسر, برامدگی بینی, بازی ورق, سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسرانقرار میگیرد; VERB: اتصال دادن, پل ساختن; USER: پل, پل را, پل ها, پل ارتباطی

GT GD C H L M O
bringing /brɪŋ/ = VERB: اوردن, رساندن به, موجب شدن; USER: آوردن, در آوردن, با آوردن, از آوردن, به آوردن

GT GD C H L M O
brings /brɪŋ/ = VERB: اوردن, رساندن به, موجب شدن; USER: به ارمغان می آورد, ارمغان می آورد, می آورد, ارمغان می آورد که, ارمغان می آورد به

GT GD C H L M O
broadcasting /ˈbrɔːd.kɑːst/ = NOUN: اشاعه; USER: رادیو و تلویزیون, پخش, صدا و سیمای, رادیو و تلویزیون های, پخش برنامه های

GT GD C H L M O
bronze /brɒnz/ = ADJECTIVE: برنزی, برنگ برنز; NOUN: مفرغ, مسبار, گستاخی; USER: برنزی, برنز, برنز به, مفرغ, های برنز

GT GD C H L M O
brookings = USER: بروکینگز, بروکینگز و, بروکینگز در, موسسه بروکینگز

GT GD C H L M O
brown /braʊn/ = ADJECTIVE: قهوهای, خرمایی; VERB: برشته کردن, قهوهای کردن; USER: قهوهای, قهوه ای, قهوه ای است, قهوه ای رنگ, های قهوه ای

GT GD C H L M O
buenos = USER: آیرس, BUENOS, بوئنوس, بوینس

GT GD C H L M O
build /bɪld/ = VERB: ساختن, درست کردن, بناء کردن, ساختمان کردن; USER: ساختن, ساخت, ایجاد, برای ساخت, برای ساختن

GT GD C H L M O
building /ˈbɪl.dɪŋ/ = NOUN: ساختمان, عمارت, خانه, بناء; ADJECTIVE: ساختمانی; USER: ساختمان, ساخت و ساز, ساختمان های, ساختمان را, ساختمان سازی

GT GD C H L M O
built /ˌbɪltˈɪn/ = ADJECTIVE: ساخته; USER: ساخته, ساخته شده, ساخته شده است, ساخته شده اند, های ساخته شده

GT GD C H L M O
bulletin /ˈbʊl.ə.tɪn/ = NOUN: پژوهشنامه, ابلاغیه رسمی, بیانیه, تابلو اعلانات, اگهی نامه رسمی, اگاهینامه, پژوهنامه; USER: تابلو اعلانات, بولتن, پژوهشنامه, بیانیه, ابلاغیه رسمی

GT GD C H L M O
busan = USER: بوسان, Busan در, Busan برابر, به Busan, پوسان,

GT GD C H L M O
business /ˈbɪz.nɪs/ = NOUN: تجارت, حرفه, بنگاه, کار و کسب, کاسبی, سوداگری, داد و ستد; USER: تجارت, کسب و کار, کسب و کار به, کسب و کار و, کسب و کار است

GT GD C H L M O
by /baɪ/ = PREPOSITION: توسط, با, بوسیله, از, بواسطه, بدست, بتوسط, از کنار, نزدیک, پهلوی; ADVERB: کنار, در کنار; USER: توسط, شده توسط, با, بوسیله, از

GT GD C H L M O
c /ˌsiː.plʌsˈplʌs/ = USER: ج, C, ب, c را,

GT GD C H L M O
cabala = NOUN: حدیی یا روایت شفای وزبانی; USER: علوم اسرار امیز از قبیل علم ارواح, حدیی یا روایت شفای وزبانی,

GT GD C H L M O
calc = USER: کالک, محاسبه, محاسبه گر, کالکو, محاسبه گر باز

GT GD C H L M O
calculus /ˈkæl.kjʊ.ləs/ = NOUN: حساب جامعه و فاضله, سنگ, حساب دیفزانسیل و انتگرال, جامع و فاضل, سنگ مثانه, حصات; USER: سنگ, حساب جامعه و فاضله, حساب دیفزانسیل و انتگرال, جامع و فاضل, حصات

GT GD C H L M O
called /kɔːl/ = ADJECTIVE: فرا خوانده; USER: نامیده می شود, نام, به نام, نامیده, نامیده می

GT GD C H L M O
caltech = USER: کلتک, دانشگاه صنعتی کالیفرنیا, دانشگاه Caltech, کلتک انجام, کلتک انجام شده

GT GD C H L M O
camera /ˈkæm.rə/ = NOUN: دوربین, دوربین یا جعبه عکاسی; USER: دوربین, دوربین های, دوربین را, های دوربین, دوربین به

GT GD C H L M O
can /kæn/ = NOUN: قوطی, قوطی کنسرو, حلبی; VERB: قادر بودن, قدرت داشتن, امکان داشتن, در قوطی ریختن, زندان کردن, اخراج کردن, توانایی داشتن; USER: می تواند, می توانید, می توانند, می تواند به, می تواند در

GT GD C H L M O
cancelled /ˈkæn.səl/ = USER: Canceled-phrase, Canceled; USER: لغو شد, لغو, را لغو, ملغی, را لغو کرد

GT GD C H L M O
capabilities /ˌkāpəˈbilitē/ = NOUN: قابلیت, توانایی, صلاحیت, لیاقت, استعداد پیشرفت, سامان; USER: قابلیت, قابلیت های, توانایی, توانایی های, توانمندی های

GT GD C H L M O
capable /ˈkeɪ.pə.bl̩/ = ADJECTIVE: توانا, قابل, لایق, با استعداد, ماهر, مولد علم, دانا, وابسته به علم, جوهردار, صلاحیت دار; USER: توانا, قادر, قادر به, که قادر, قادر است

GT GD C H L M O
care /keər/ = NOUN: مراقبت, توجه, سرپرستی, مواظبت, پرستاری, غم, پروا, تیمار, بیم, دلواپسی غم; VERB: غم خوردن, سرپرستی کردن; USER: مراقبت, مراقبت از, اهمیت, اهمیتی, مراقبت می

GT GD C H L M O
career /kəˈrɪər/ = NOUN: مقام یاشغل; USER: حرفه ای, حرفه, شغلی, زندگی حرفه ای, های شغلی

GT GD C H L M O
carpenter /ˈkɑː.pɪn.tər/ = NOUN: نجار, درودگر; VERB: نجاری کردن; USER: نجار, نجاری, نجار را, درودگر

GT GD C H L M O
cartoon /kɑːˈtuːn/ = NOUN: کاریکاتور, تصویر مضحک, داستان مصور, فیلم های نقاشی شده; USER: کاریکاتور, کارتون, کارتونی, های کارتونی, کارتون های

GT GD C H L M O
case /keɪs/ = NOUN: مورد, پرونده, حالت, قضیه, وضعیت, جعبه, دعوی, محفظه, قاب, جا, پوسته, اتفاق, جلد, حادثه, غلاف, قالب, صندوق, مرافعه, نیام; VERB: در صندوق یاجعبه گذاشتن, جلد کردن, پوشاندن; USER: مورد, صورت, پرونده, حالت, قضیه

GT GD C H L M O
cashflow /ˈkæʃ ˌfləʊ/ = USER: ورود وجه نقد, است cashflow,

GT GD C H L M O
casino /kəˈsiː.nəʊ/ = NOUN: کازینو, تفریحگاه عمومی برای رقص و موزیک; USER: کازینو, های کازینو, کازینو در, کازینو های, کازینو را

GT GD C H L M O
casinos /kəˈsiː.nəʊ/ = NOUN: کازینو, تفریحگاه عمومی برای رقص و موزیک; USER: کازینو, قمار, قمار خانه, کازینوها, قمار خانه ها

GT GD C H L M O
casting /kast/ = NOUN: ریخته گری, پرتاب, سبک, چدن ریزی; USER: ریخته گری, ریخته گری به, ریخته گری و, ریخته گری در

GT GD C H L M O
catalogues /ˈkæt.əl.ɒɡ/ = NOUN: کاتالوگ, فهرست, کتاب فهرست, فهرست نامه, فهرست مدون; USER: کاتالوگ, کاتالوگها, کاتالوگ ها, کاتالوگ های

GT GD C H L M O
cause /kɔːz/ = NOUN: علت, موجب, سبب, جنبش, هدف, انگیزه, باعی, جهت; VERB: موجب شدن, واداشتن, باعی شدن, سبب شدن; USER: علت, باعث, موجب, سبب, باعث شود

GT GD C H L M O
cave /keɪv/ = NOUN: غار, مغاره, سوراخ, کاو, مجوف کردن, غول; VERB: در غار جا دادن, حفر کردن, فرو ریختن, مقعر کردن; USER: غار, غار به, غار در, مغاره

GT GD C H L M O
center /ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی; VERB: در مرکز قرار گرفتن, تمرکز یافتن; USER: مرکز, مراکز, در مرکز, به مرکز

GT GD C H L M O
centers /ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی; USER: مراکز, مرکز, از مراکز, به مراکز, در مراکز

GT GD C H L M O
centre /ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی; VERB: در مرکز قرار گرفتن, تمرکز یافتن; USER: مرکز, مراکز, در مرکز, به مرکز

GT GD C H L M O
centro = USER: مرکز, سنترو, ها Centro, Centro در,

GT GD C H L M O
century /ˈsen.tʃər.i/ = NOUN: قرن, سده; USER: قرن, سده, در قرن, قرن بیستم

GT GD C H L M O
ceo /ˌsiː.iːˈəʊ/ = USER: مدیر عامل شرکت, مدیر عامل, مدیر اجرایی, مدیرعامل شرکت

GT GD C H L M O
ces /ˈsɜː.vɪks/ = USER: CES, نمایشگاه CES, ces را, در CES, در نمایشگاه CES,

GT GD C H L M O
chair /tʃeər/ = NOUN: صندلی, مقر, کرسی استادی در دانشگاه; VERB: بر کرسی یا صندلی نشاندن; USER: صندلی, روی صندلی, صندلی را, صندلی می, صندلی است

GT GD C H L M O
challenge /ˈtʃæl.ɪndʒ/ = NOUN: طلب حق, گردنکشی, دعوت بجنگ; VERB: بمبارزه طلبیدن, رقابت کردن, سرپیچی کردن; USER: چالش, به چالش, چالش کشیدن, به چالش کشیدن, را به چالش

GT GD C H L M O
chamber /ˈtʃeɪm.bər/ = NOUN: اتاق, تالار, حجره, اتاق خواب, خوابگاه, خان, فشنگ خوریاخزانه, دفترکار, اپارتمان; VERB: در اطاق قرار دادن, جا دادن; USER: اتاق, محفظه, مجلسی, محفظه ی, حجره

GT GD C H L M O
chancellors /ˈCHans(ə)lər/ = NOUN: صدر اعظم, رئيس دانشگاه; USER: روسای, رؤسای, ریاست

GT GD C H L M O
chapter /ˈtʃæp.tər/ = NOUN: فصل, فصل, باب, قسمت, شعبه, مقاله, فصل یاقسمتی از کتاب, فصل یا قسمت مختصری; USER: فصل, باب, قسمت, شعبه, مقاله

GT GD C H L M O
chapters /ˈtʃæp.tər/ = NOUN: فصل, فصل, باب, قسمت, شعبه, مقاله, فصل یاقسمتی از کتاب, فصل یا قسمت مختصری; USER: فصل, فصل های, فصول, فصلهای, فصل ها

GT GD C H L M O
character /ˈkær.ɪk.tər/ = NOUN: شخصیت, خط, دخشه, سرشت, طبیعت, خاصیت, نهاد, سیرت, رقم, خوی, طبع; VERB: نوشتن; USER: شخصیت, کاراکتر, شخصیت های, از شخصیت, شخصیت ها

GT GD C H L M O
characters /ˈkær.ɪk.tər/ = NOUN: شخصیت های نمایش یا داستان; USER: شخصیت, کاراکتر, شخصیت های, شخصیت ها, کاراکتر ها

GT GD C H L M O
chase /tʃeɪs/ = NOUN: تعقیب, شکار; VERB: وادار به فرار کردن, تعقیب کردن, دنبال کردن, شکار کردن; USER: تعقیب, شکار, وادار به فرار کردن, تعقیب کردن, دنبال کردن

GT GD C H L M O
chief /tʃiːf/ = NOUN: رئیس, فرمانده, سر, پیشرو, سالار, قائد, سید, متصدی, سرور, سر دسته; ADJECTIVE: عمده; USER: رئیس, ارشد, فرمانده, عمده

GT GD C H L M O
childhood /ˈtʃaɪld.hʊd/ = NOUN: کودکی, بچگی, طفولیت, خردی; USER: کودکی, دوران کودکی, در دوران کودکی, بچگی, طفولیت

GT GD C H L M O
children /ˈtʃɪl.drən/ = NOUN: فرزندان; USER: فرزندان, کودکان, بچه ها, از کودکان, کودکان را

GT GD C H L M O
chinese /ˈtʃaɪ.nə/ = ADJECTIVE: چینی, چینی ها; NOUN: چینی, چینی ها, زبان چینی; USER: چینی, چین, چینی ها, های چینی, زبان چینی

GT GD C H L M O
christian /ˈkrɪs.tʃən/ = ADJECTIVE: مسیحی; USER: مسیحی, های مسیحی, مسیحی است, مسیحی را

GT GD C H L M O
cinematic /sɪ.nəˈmæt.ɪk/ = ADJECTIVE: سینمایی; USER: سینمایی, های سینمایی, سینمایی به, سینمایی را, سینمایی و

GT GD C H L M O
city /ˈsɪt.i/ = NOUN: شهر

GT GD C H L M O
class /klɑːs/ = NOUN: کلاس, طبقه, رده, دسته, گروه, نوع, زمره, رسته, جور, سنخ, هماموزگان; VERB: طبقه بندی کردن; USER: کلاس, طبقه, رده, دسته, نوع

GT GD C H L M O
classes /klas/ = NOUN: کلاس, طبقه, رده, دسته, گروه, نوع, زمره, رسته, جور, سنخ, هماموزگان; USER: کلاس, طبقات, کلاس های, کلاسهای, کلاس ها

GT GD C H L M O
classical /ˈklæs.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: کلاسیک, باستانی, ردهای, وابسته به ادبیات باستانی, پیرو سبکهای باستانی, مطابق بهترین نمونه, مربوط به نویسندگانقدیم لاتین ویونان; USER: کلاسیک, های کلاسیک, کلاسیک را, موسیقی کلاسیک

GT GD C H L M O
clay /kleɪ/ = NOUN: رس, خاک رس, گل, سفال, خاک کوزه گری, خاک رس چسبناک و خاکستری مایل به ابی; USER: خاک رس, رس, گل, گل رس, سفال

GT GD C H L M O
clients /ˈklaɪ.ənt/ = NOUN: مشتری, موکل, ارباب رجوع; USER: مشتریان, به مشتریان, از مشتریان, مشتریان در, مشتریان را

GT GD C H L M O
climax /ˈklaɪ.mæks/ = NOUN: اوج, راس, قله, منتها درجه; VERB: باوج رسیدن; USER: اوج, قله, راس, باوج رسیدن, منتها درجه

GT GD C H L M O
clinical /ˈklɪn.ɪ.kəl/ = USER: بالینی, کلینیکی, های بالینی, بالینی در

GT GD C H L M O
clinician

GT GD C H L M O
club /klʌb/ = NOUN: باشگاه, انجمن, کانون, چماق, مجمع, گرز, باتون, خال گشنیز, خاج, عمود; VERB: چماق زدن, تشکیل باشگاه یا انجمن دادن; USER: باشگاه, کلوپ, باشگاه های, باشگاه به, انجمن

GT GD C H L M O
cm = USER: سانتی متر, سانتیمتر, سانتی متر در, سانتی متر است, سانتی متر و

GT GD C H L M O
cnr

GT GD C H L M O
coauthor

GT GD C H L M O
code /kəʊd/ = NOUN: قانون, رمز, برنامه, دستورالعملها, نظام نامه; VERB: رمزی کردن, بصورت رمز دراوردن; USER: قانون, کد, کد های, رمز, code فعال

GT GD C H L M O
coded /kəʊd.ɪd/ = ADJECTIVE: رمزی; USER: رمزی, کد, کدگذاری, کد گذاری, کد شده

GT GD C H L M O
cog /kɒɡ/ = NOUN: دندانه, دنده چرخ, حقه بازی; VERB: دندانه دار کردن; USER: دندانه, دندانه دار, دندانه دار کردن, حقه بازی

GT GD C H L M O
cognition /kɒɡˈnɪʃ.ən/ = NOUN: شناخت, معرفت, ادراک; USER: شناخت, معرفت, ادراک, شناخت را

GT GD C H L M O
cognitive /ˈkɒɡ.nɪ.tɪv/ = USER: شناختی, های شناختی, شناختی را, شناختی است

GT GD C H L M O
cognitively = USER: شناختی, ادراکی وضعیتی, شناخت, شناخت و, نظر ادراکی وضعیتی

GT GD C H L M O
cognizance /ˈkɒɡ.nɪ.zəns/ = NOUN: اگاهی, ادراک, شناسایی, تصدیق ضمنی; USER: اگاهی, شناخت, ادراک, تصدیق ضمنی, ابرداده ها

GT GD C H L M O
collaborate /kəˈlæb.ə.reɪt/ = VERB: همدستی کردن, تشریک مساعی کردن, باهم کار کردن; USER: همکاری, همکاری می, همکاری کنند, یکدیگر همکاری, با یکدیگر همکاری

GT GD C H L M O
collaborated /kəˈlæb.ə.reɪt/ = VERB: همدستی کردن, تشریک مساعی کردن, باهم کار کردن; USER: همکاری, همکاری کرده, همکاری داشته, همکاری می, همکاری کرد

GT GD C H L M O
collaborates /kəˈlabəˌrāt/ = VERB: همدستی کردن, باهم کار کردن, تشریک مساعی کردن; USER: همکاری, همکاری میکند, همکاری می,

GT GD C H L M O
collaborating /kəˈlæb.ə.reɪt/ = VERB: همدستی کردن, تشریک مساعی کردن, باهم کار کردن; USER: همکاری, همکاری می, به همکاری, همکاری یکدیگر, با همکاری یکدیگر

GT GD C H L M O
collaboration /kəˌlæb.əˈreɪ.ʃən/ = NOUN: همکاری, همدستی, تشریک مساعی, خیانت; USER: همکاری, با همکاری, همکاری در, همکاری و مشارکت, تشریک مساعی

GT GD C H L M O
collaborative /kəˈlabərətiv/ = USER: مشترک, مشارکتی, همکاری, و همکاری, های مشارکتی

GT GD C H L M O
college /ˈkɒl.ɪdʒ/ = NOUN: کالج, دانشکده, دانشگاه; USER: کالج, دانشگاه, دانشکده, کالج های, کالج ها

GT GD C H L M O
com /ˌdɒtˈkɒm/ = PREFIX: با, باهم; USER: کام, دانلود, میشود, تعداد

GT GD C H L M O
come /kʌm/ = VERB: رسیدن, امدن, رفتن; USER: رسیدن, آمده, آیند, می آیند, آمده است

GT GD C H L M O
comedy /ˈkɒm.ə.di/ = NOUN: کمدی, نمایش خنده دار, شاد نمایش, نمایش خنده اور; USER: کمدی, فیلم کمدی, های کمدی, کمدی در, کمدی به

GT GD C H L M O
comes /kʌm/ = VERB: رسیدن, امدن, رفتن; USER: می آید, آید, در می آید, می آید به, می آید و

GT GD C H L M O
coming /ˈkʌm.ɪŋ/ = VERB: رسیدن, امدن, رفتن; USER: آینده, آمدن, در آینده, از آمدن, آمدن است

GT GD C H L M O
commerce /ˈkɒm.ɜːs/ = NOUN: تجارت, بازرگانی, معاشرت; USER: تجارت, بازرگانی, های تجارت, تجارت را, تجارت است

GT GD C H L M O
commitment /kəˈmɪt.mənt/ = NOUN: تعهد, الزام, سرسپردگی, ارتکاب, حکم توقیف; USER: تعهد, از تعهد, و تعهد, به تعهد

GT GD C H L M O
committee /kəˈmɪt.i/ = NOUN: کمیسیون, مجلس, هيئت یا کمیته, مجلس مشاوره; USER: کمیسیون, کمیته, کمیته ای, کمیته ی, کمیته های

GT GD C H L M O
common /ˈkɒm.ən/ = ADJECTIVE: مشترک, متداول, عمومی, معمولی, عادی, عام, مرسوم, عرفی, اشتراکی, عوام, متعارفی, مشاع, پیش پا افتاده, عوامانه, روستایی; USER: مشترک, متداول, عمومی, عادی, معمولی

GT GD C H L M O
communication /kəˌmjuː.nɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: ارتباط, مخابرات, مکاتبه, تماس, مخابره, ابلاغیه, معاشرت, علاقه; USER: ارتباط, ارتباطات, ارتباطی, های ارتباطی, مخابرات

GT GD C H L M O
communities /kəˈmjuː.nə.ti/ = NOUN: انجمن, اجتماع, عموم, عوام; USER: جوامع, اجتماعات, به جوامع, از جوامع, جوامع در

GT GD C H L M O
community /kəˈmjuː.nə.ti/ = NOUN: انجمن, اجتماع, عموم, عوام; USER: انجمن, جامعه, اجتماع, جامعه را, جامعه به

GT GD C H L M O
companies /ˈkʌm.pə.ni/ = NOUN: شرکت, گروهان, گروه, دسته, جمعیت, هیئت بازیگران, انجمن; USER: شرکت, شرکت های, شرکت ها, از شرکت, از شرکت ها

GT GD C H L M O
company /ˈkʌm.pə.ni/ = NOUN: شرکت, گروهان, گروه, دسته, جمعیت, هیئت بازیگران, انجمن; VERB: همراه کسی رفتن; USER: شرکت, شرکت در, این شرکت, شرکت با, شرکت را

GT GD C H L M O
compassion /kəmˈpæʃ.ən/ = NOUN: شفقت, دلسوزی, غمخواری, رحم; USER: شفقت, دلسوزی, رحم, رحم و شفقت, غمخواری

GT GD C H L M O
compel /kəmˈpel/ = NOUN: شفقت, دلسوزی, غمخواری, رحم

GT GD C H L M O
competition /ˌkɒm.pəˈtɪʃ.ən/ = NOUN: رقابت, مسابقه, هم چشمی, سبقت جویی, هم اوری, تفاضل; USER: رقابت, مسابقه, رقابت های, رقابت در, رقابت ها

GT GD C H L M O
competitions /ˌkɒm.pəˈtɪʃ.ən/ = NOUN: رقابت, مسابقه, هم چشمی, سبقت جویی, هم اوری, تفاضل; USER: مسابقات, رقابت, رقابت های, رقابت ها, در مسابقات

GT GD C H L M O
competitors /kəmˈpet.ɪ.tər/ = NOUN: رقیب, حریف, سبقت جو, هم اورد, هم کار; USER: رقبای, رقبا, از رقبای, به رقبای, به رقبا

GT GD C H L M O
complete /kəmˈpliːt/ = ADJECTIVE: کامل, تمام, مکمل; VERB: کامل کردن, تکمیل کردن, انجام دادن, بانجام رساندن, سپری کردن, خاتمه دادن; USER: کامل, تکمیل, را کامل, را تکمیل, تمام

GT GD C H L M O
completing /kəmˈpliːt/ = VERB: کامل کردن, تکمیل کردن, انجام دادن, بانجام رساندن, سپری کردن, خاتمه دادن; USER: تکمیل, اتمام, از اتمام, از تکمیل, و تکمیل

GT GD C H L M O
complex /ˈkɒm.pleks/ = ADJECTIVE: مجتمع, پیچیده, مختلط, بغرنج, مرکب از چند جزء, هم تافت; NOUN: مجموعه, عقده, گروهه, اچار, مجموع, هم تافت; USER: پیچیده, مجتمع, مجموعه, مختلط, بغرنج

GT GD C H L M O
complexes /ˈkɒm.pleks/ = NOUN: مجموعه, عقده, گروهه, اچار, مجموع, هم تافت; USER: مجتمع, مجتمع های, مجموعه های, کمپلکس های, از مجتمع"

GT GD C H L M O
composer /kəmˈpəʊ.zər/ = NOUN: آهنگساز, سازنده, سراینده, مصنف, نویسنده, مولف, اهنگ ساز; USER: آهنگساز, نویسنده, سازنده

GT GD C H L M O
composite /ˈkɒm.pə.zɪt/ = ADJECTIVE: مرکب, چیز مرکب; NOUN: مخلوط, چیز مرکب, هم گذاره; USER: مرکب, کامپوزیت, کامپوزیتی, های کامپوزیت, از کامپوزیت

GT GD C H L M O
composition /ART) / = NOUN: ترکیب, انشاء, قطعه هنری, فرمول; USER: ترکیب, ترکیبات, آهنگسازی, ترکیب بندی, انشاء

GT GD C H L M O
computational /kɒm.pjʊˈteɪ.ʃən.əl/ = USER: محاسباتی, های محاسباتی, محاسباتی را, محاسباتی است

GT GD C H L M O
computer /kəmˈpjuː.tər/ = NOUN: کامپیوتر, رایانه, ماشین حساب, شمارنده, ماشین حساب الکترونی; USER: کامپیوتر, رایانه, کامپیوتری, های کامپیوتری, کامپیوتر است

GT GD C H L M O
concept /ˈkɒn.sept/ = NOUN: مفهوم, تصور کلی, فکر; USER: مفهوم, مفهومی, مفهوم را, مفهوم به

GT GD C H L M O
conceptual /kənˈsep.tju.əl/ = ADJECTIVE: ادراکی, تصوری; USER: ادراکی, مفهومی, های مفهومی, مفهومی را, مفهومی است

GT GD C H L M O
concrete /ˈkɒŋ.kriːt/ = NOUN: بتون, شفته, ساروج شنی, اسم ذات; ADJECTIVE: واقعی, بهم چسبیده; VERB: بهم پیوستن, باشفته اندودن یا ساختن, ساروج کردن, سفت کردن; USER: بتون, بتن, بتنی, های بتنی, واقعی

GT GD C H L M O
conducting /kənˈdʌkt/ = VERB: هدایت کردن, بردن, اداره کردن, عمل اوردن; USER: انجام, هدایت, اجرای, رسانا, از انجام

GT GD C H L M O
conf /ˈkəʊ.ni/ = USER: کنفرانس, شاخه conf,

GT GD C H L M O
conference /ˈkɒn.fər.əns/ = NOUN: مشاوره, گفتگو, مذاکره, کنگاش, همرایزنی, محاوره, مفاوضه; USER: کنفرانس, های کنفرانس, در کنفرانس, کنفرانس را

GT GD C H L M O
conferences /ˈkɒn.fər.əns/ = NOUN: مشاوره, گفتگو, مذاکره, کنگاش, همرایزنی, محاوره, مفاوضه; USER: کنفرانس ها, کنفرانس, همایش ها, همایشهای, کنفرانس های

GT GD C H L M O
congressional /kəŋˈɡreʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: مربوط به کنگره; USER: مربوط به کنگره, کنگره, در کنگره, های کنگره, کنگره در

GT GD C H L M O
conscious /ˈkɒn.ʃəs/ = ADJECTIVE: هوشیار, بهوش, وارد, باخبر, اگاه, ملتفت; USER: هوشیار, آگاهانه, آگاه, خودآگاه, آگاهانه و

GT GD C H L M O
consortium /kənˈsɔː.ti.əm/ = NOUN: کنسرسیوم, ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی; USER: کنسرسیوم, کنسرسیومی, کنسرسیومی متشکل, کنسرسیوم از, کنسرسیوم به

GT GD C H L M O
constituent /kənˈstiCHo͞oənt/ = NOUN: جزء اصلی, موکل, انتخاب کننده; USER: جزء اصلی, تشکیل دهنده, تشکیل, جزء, های تشکیل دهنده

GT GD C H L M O
constructed /kənˈstrʌkt/ = ADJECTIVE: ساخته; USER: ساخته, ساخته شده, احداث, ساخته شده است, ساخته می

GT GD C H L M O
construction /kənˈstrʌk.ʃən/ = NOUN: ساخت, ساختمان, عمارت; USER: ساخت, ساخت و ساز, ساختمان, های ساخت و ساز, ساخت و ساز در

GT GD C H L M O
consulate /ˈkɒn.sjʊ.lət/ = NOUN: کنسولگری, اداره کنسولی; USER: کنسولگری, کنسولگری های, کنسولگری را, با کنسولگری, کنسولگری می

GT GD C H L M O
consumer /kənˈsjuː.mər/ = NOUN: مصرف کننده; USER: مصرف کننده, مصرف کنندگان, های مصرف کننده, مصرف کننده در, مصرف کننده را

GT GD C H L M O
contends /kənˈtend/ = VERB: ادعا کردن, ستیزه کردن, رقابت کردن; USER: ادعا, مدعی, ادعا می, مدعی است, مطلب

GT GD C H L M O
continues /kənˈtɪn.juː/ = USER: ادامه, ادامه می, ادامه می دهد, ادامه دارد, همچنان ادامه

GT GD C H L M O
contract /ˈkɒn.trækt/ = NOUN: قرارداد, پیمان, عقد, مقاطعه, کنترات, موافقت, پیمان بستن, همکشیدن; VERB: قرارداد بستن, منقبض شدن, مقاطعه کاری کردن, کنترات کردن, منقبض کردن, مخفف کردن; USER: قرارداد, قرارداد را, قرارداد به, عقد, عقد قرارداد

GT GD C H L M O
contracted /kənˈtrækt/ = ADJECTIVE: منقبض; USER: منقبض, قرارداد, قرارداد بسته, قراردادی, در قرارداد

GT GD C H L M O
contracting /kənˈtrækt/ = VERB: قرارداد بستن, منقبض شدن, مقاطعه کاری کردن, کنترات کردن, منقبض کردن, مخفف کردن; USER: پیمانکاری, قرارداد, انقباض, عقد قرارداد, انعقاد قرارداد

GT GD C H L M O
contracts /ˈkɒn.trækt/ = NOUN: قرارداد, پیمان, عقد, مقاطعه, کنترات, موافقت, پیمان بستن, همکشیدن; USER: قرارداد, قراردادهای, قراردادها, قرارداد های, عقد قرارداد

GT GD C H L M O
contributions /ˌkɒn.trɪˈbjuː.ʃən/ = NOUN: سهم, همکاری و کمک, اعانه, هم بخشی; USER: سهم, مشارکتهای, مشارکت, کمک های, مشارکتهای شما

GT GD C H L M O
control /kənˈtrəʊl/ = NOUN: کنترل, بازرسی, باز بینی, کاربری; VERB: کنترل کردن, نظارت کردن, تنظیم کردن; USER: کنترل, را کنترل, کنترل کنید, کنترل می, در کنترل

GT GD C H L M O
converging /kənˈvɜːdʒ/ = VERB: همگرا بودن, همگراشدن; USER: همگرا, همگرایی, همگرا شدن, همگرا شده, همگرا می

GT GD C H L M O
conversation /ˌkɒn.vəˈseɪ.ʃən/ = NOUN: مکالمه, گفتگو, صحبت, محاوره, سخن, گفت و شنید; USER: گفتگو, مکالمات, مکالمه, صحبت, محاوره

GT GD C H L M O
conversational /ˌkɒn.vəˈseɪ.ʃən.əl/ = ADJECTIVE: محاورهای, مکالمهای; USER: محاورهای, محاوره, محاوره ای, مکالمهای, مکالمهای و گفتوگومحور

GT GD C H L M O
conversations /ˌkɒn.vəˈseɪ.ʃən/ = NOUN: مکالمه, گفتگو, صحبت, محاوره, سخن, گفت و شنید; USER: مکالمات, گفتگو, مکالمه, گفتگوهای, صحبت های

GT GD C H L M O
converse /ˈkɒn.vɜːs/ = NOUN: صحبت, گفتگو, سخن, امیزش; VERB: صحبت کردن, سخن گفتن, محاوره کردن, مذاکره کردن, سخنرانی کردن, سر و کار داشتن با; ADJECTIVE: واژگون, وارونه, مخالف; USER: صحبت, صحبت کردن, گفتگو, سخن گفتن, امیزش

GT GD C H L M O
coolest /kuːl/ = USER: جالبترین, جالب ترین, سردترین, سردتری را, جالبترین ضمیمهها

GT GD C H L M O
cooperative /kəʊˈɒp.ər.ə.tɪv/ = ADJECTIVE: تعاونی, وابسته به تشریک مساعی; NOUN: شرکت تعاونی; USER: تعاونی, همکاری, های تعاونی, شرکت تعاونی, تعاونی های

GT GD C H L M O
corporation /ˌkɔː.pərˈeɪ.ʃən/ = NOUN: شرکت, شرکت سهامی, بنگاه, گروهی از مردم که دارای شخصیت حقوقی باشند; USER: شرکت, CORPORATION, شرکت سهامی, شرکت در, شرکت ها

GT GD C H L M O
cosmological /ˌkɒz.məˈlɒdʒ.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: وابسته به فلسفه انتظام گیتی; USER: وابسته به فلسفه انتظام گیتی, کیهانی, کیهانشناختی, کیهانی را, جهانشناختی

GT GD C H L M O
costumes /ˈkɒs.tjuːm/ = NOUN: لباس, جامه, لباس محلی; USER: لباس, لباس های, لباس ها, های لباسی

GT GD C H L M O
counter /ˈkaʊn.tər/ = NOUN: شمارنده, پیشخوان, باجه, بساط, ضربت متقابل, ژتن, ژتون; VERB: تلافی کردن, جواب دادن; ADVERB: بالعکس, در جهت مخالف, در روبرو; USER: مقابله با, مقابله, مبارزه, مبارزه با, رویارویی

GT GD C H L M O
course /kɔːs/ = NOUN: دوره, مسیر, جریان, روش, جهت, اصول, خط مشی, خط سیر, در طی, بخشی از غذا, اموزه, اموزگان, سمت; VERB: دنبال کردن, بسرعت حرکت دادن, چهار نعل رفتن; USER: دوره, البته, مسیر, جریان

GT GD C H L M O
courses /kɔːs/ = NOUN: دوره, مسیر, جریان, روش, جهت, اصول, خط مشی, خط سیر, در طی, بخشی از غذا, اموزه, اموزگان, سمت; USER: دوره های آموزشی, دوره, دوره های, دروس, دوره ها

GT GD C H L M O
coursework /ˈkɔːs.wɜːk/ = USER: ترم, درسی, تکالیف, دوره, دروس دوره

GT GD C H L M O
cover /ˈkʌv.ər/ = NOUN: پوشش, جلد, سر پوش, رویه, سر, سقف, فرش; VERB: پوشاندن, پنهان کردن, پوشیدن, تامین کردن, جلد کردن; USER: پوشش, را پوشش, پوشاندن, تحت پوشش قرار, را تحت پوشش

GT GD C H L M O
crate /kreɪt/ = NOUN: صندوقه, محفظه, جعبه بندی, صندوقی که چینی یا شیشه در آن میگذارند; VERB: در جعبه گذاردن; USER: صندوقه, محفظه, در جعبه گذاردن, جعبه بندی, صندوقی که چینی یا شیشه در آن میگذارند

GT GD C H L M O
crc

GT GD C H L M O
create /kriˈeɪt/ = VERB: ساختن, ایجاد کردن, خلق کردن, فراهم کردن, افریدن, ناگهان ایجاد شدن, سرشتن; USER: ساختن, ایجاد, ایجاد کنید, را ایجاد, ایجاد می

GT GD C H L M O
created /kriˈeɪt/ = ADJECTIVE: ساخته; USER: ساخته, ایجاد, ایجاد شده, ایجاد می, را ایجاد

GT GD C H L M O
creating /kriˈeɪt/ = ADJECTIVE: خالق, موجد; USER: ایجاد, خلق, برای ایجاد, ایجاد می, به ایجاد

GT GD C H L M O
creative /kriˈeɪ.tɪv/ = ADJECTIVE: خالق, افریننده; USER: خالق, خلاق, خلاقانه, های خلاق, های خلاقانه

GT GD C H L M O
creativity /kriˈeɪ.tɪv/ = NOUN: قدرت خلاقه, افرینندگی, قدرت ابداع, قوه ابتکار; USER: خلاقیت, خلاقیت را, به خلاقیت, از خلاقیت, خلاقیت های

GT GD C H L M O
creatures /ˈkriː.tʃər/ = NOUN: موجودات; USER: موجودات, مخلوقات, موجوداتی, موجودات زنده, موجودات را

GT GD C H L M O
crew /kruː/ = NOUN: خدمه, خدمه کشتی, کارکنان هواپیما و امثال ان; USER: خدمه, خدمه پرواز, خدمه کشتی, خدمه به, خدمه آن

GT GD C H L M O
critic /ˈkrɪt.ɪk/ = NOUN: منقد, نقاد, نقدگر, نکوهشگر, سخن سنج, انتقاد کننده, کارشناس; USER: نقاد, منتقد, منقد

GT GD C H L M O
crocodiles /krɒk/ = USER: تمساح, تمساح ها, کروکودیل, کروکودیل ها, کروکودیلها,

GT GD C H L M O
cross /krɒs/ = NOUN: صلیب, چلیپا, خاج; VERB: گذشتن, عبور کردن, تقاطع کردن, قلم کشیدن بروی, روبرو شدن, قطع کردن; ADJECTIVE: دورگه, چلیپایی, تقاطی; USER: صلیب, عبور, عبور از, گذشتن, عبور می

GT GD C H L M O
cs /ˌsiː.plʌsˈplʌs/ = USER: CS, مختص به حسابهای, CS در,

GT GD C H L M O
cto

GT GD C H L M O
culminating /ˈkəlməˌnāt/ = VERB: به اوج رسیدن, بحد اکثر ارتفاع رسیدن, بحد اعلی رسیدن; USER: به اوج خود رسید, منجر, اوج, اوج خود رسید, منجر به

GT GD C H L M O
culmination /ˈkʌl.mɪ.neɪt/ = NOUN: اوج, قله, حد اعلی; USER: اوج, نقطه اوج, قله, به اوج, حد اعلی

GT GD C H L M O
currently /ˈkʌr.ənt/ = USER: در حال حاضر, حال حاضر, حال حاضر در, در حال حاضر در, حال حاضر به

GT GD C H L M O
curricula /kəˈrikyələm/ = NOUN: برنامه تحصیلی, دوره تحصیلات, برنامه اموزشی, اموزش برنامه; USER: برنامه های درسی, برنامه درسی, برنامههای درسی, برنامه های آموزشی, برنامه ریزی درسی"

GT GD C H L M O
curriculum /kəˈrɪk.jʊ.ləm/ = NOUN: برنامه تحصیلی, دوره تحصیلات, برنامه اموزشی, اموزش برنامه; USER: برنامه تحصیلی, برنامه درسی, برنامه آموزشی, برنامه جامع درسی, برنامه های درسی

GT GD C H L M O
custom /ˈkʌs.təm/ = NOUN: رسم, سنت, عرف, مرسوم, عادت, حقوق گمرکی, برحسب عادت, خوی; USER: رسم, سفارشی, های سفارشی, سنت, عرف

GT GD C H L M O
cuts /kʌt/ = NOUN: برش, قطع, بریدگی, چاک, تخفیف, شکاف, معبر, کانال, جوی, مقطع; USER: کاهش, بریدگی, برش های, بریدگی ها, بریدگی های

GT GD C H L M O
d /əd/ = NOUN: حرف چهارم الفبای انگلیسی, علامت عدد 500 در اعداد رومی; USER: د, D, ت, D در, D به

GT GD C H L M O
dam /dæm/ = NOUN: سد, بند, اب بند, سیل گیر; VERB: سد ساختن, محدود کردن, مانع شدن یاایجاد مانع کردن; USER: سد, بند, سد در, احداث سد

GT GD C H L M O
dance /dɑːns/ = NOUN: رقص; VERB: رقصیدن; USER: رقص, به رقص, رقص در, می رقصند, به رقص در

GT GD C H L M O
dark /dɑːk/ = ADJECTIVE: تاریک, تیره, سیاه, تیره رنگ, تار, ظلمانی; USER: تاریک, تیره, سیاه, های تاریک, تیره و تار

GT GD C H L M O
dartmouth = USER: دارتموث, دارتموت, دارموث, دانشگاه Dartmouth, دارتموث نیز

GT GD C H L M O
data /ˈdeɪ.tə/ = NOUN: داده, اطلاعات, داده ها, سوابق, مفروضات, دانستهها, سراغ; USER: اطلاعات, داده, داده ها, داده های, داده ها را

GT GD C H L M O
dated /ˈdeɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: مورخ, تاریخ دار; USER: مورخ, تاریخ, به تاریخ, در تاریخ, مورخ به

GT GD C H L M O
day /deɪ/ = NOUN: روز, روز روشن, یوم, روشنی روز, خادم روم; USER: روز, در روز, روز به, طول روز, روز در

GT GD C H L M O
daze /deɪz/ = NOUN: خیرگی, دراثر ضربت یا سرما و یا نور زیاد و غیره; VERB: گیج کردن, منجمد شدن, خیره کردن, ژولیده کردن; USER: خیرگی, منجمد شدن, گیج کردن, خیره کردن, ژولیده کردن

GT GD C H L M O
de

GT GD C H L M O
dealt /delt/ = VERB: سر و کار داشتن با; USER: برخورد, سر و کار داشتن, رسیدگی می, پرداخته است, آن برخورد

GT GD C H L M O
dean /diːn/ = NOUN: رئيس, ریش سفید, رئيس کلیسا یا دانشکده; USER: رئيس, رئیس, دین, ریش سفید, رئيس کلیسا یا دانشکده

GT GD C H L M O
decades /ˈdek.eɪd/ = NOUN: دهه, دوره ده ساله, عدد ده; USER: دهه, دهه های, چند دهه, چندین دهه, دهه ها

GT GD C H L M O
december /dɪˈsem.bər/ = NOUN: دسامبر

GT GD C H L M O
decision /dɪˈsɪʒ.ən/ = NOUN: تصمیم, عزم, داوری, حکم دادگاه, قرار, تصویب نامه; USER: تصمیم, تصمیم گیری, از تصمیم, تصمیم را, این تصمیم

GT GD C H L M O
dedicated /ˈded.ɪ.keɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: اختصاصی, وقف شده; USER: اختصاصی, اختصاص داده, اختصاص داده شده, اختصاص یافته است, اختصاص داده شده است

GT GD C H L M O
deep /diːp/ = ADJECTIVE: عمیق, ژرف, عمقی, سیر, گود; USER: عمیق, های عمیق, عمقی, ژرف, در اعماق

GT GD C H L M O
delight /dɪˈlaɪt/ = NOUN: لذت, شوق, خوشی, حیرت, طرب, سرور; VERB: دلشاد کردن, لذت دادن, محظوظ کردن; USER: لذت, شوق, لذت دادن, دلشاد کردن, محظوظ کردن

GT GD C H L M O
deliver /dɪˈlɪv.ər/ = VERB: تحویل دادن, ازاد کردن, ایراد کردن, رستگار کردن; USER: ارائه, تحویل, رساندن, تحویل می, را ارائه

GT GD C H L M O
delivered /dɪˈlɪv.ər/ = VERB: تحویل دادن, ازاد کردن, ایراد کردن, رستگار کردن; USER: تحویل, تحویل داده, تحویل داده می, تحویل داده شده, تحویل داده است

GT GD C H L M O
demonstrated /ˈdem.ən.streɪt/ = VERB: نشان دادن, ثابت کردن, شرح دادن, اثبات کردن, تظاهرات کردن; USER: نشان, نشان داده, نشان داد, نشان داده است, نشان داده شده

GT GD C H L M O
demonstration /ˌdem.ənˈstreɪ.ʃən/ = NOUN: نمایش, تظاهرات, دمونستراسیون, اثبات, تظاهر; USER: تظاهرات, نمایش, تظاهراتی, اثبات, تظاهرات در

GT GD C H L M O
demonstrations /ˌdem.ənˈstreɪ.ʃən/ = NOUN: نمایش, تظاهرات, دمونستراسیون, اثبات, تظاهر; USER: تظاهرات, تظاهرات در, تظاهرات ها, به تظاهرات, تظاهرات های

GT GD C H L M O
demos /ˈdem.əʊ/ = NOUN: توده مردم, قاطبه مردم, جمهور; USER: توده مردم, دموی, های نمایشی, قاطبه مردم, جمهور

GT GD C H L M O
denver /dɪˌnʌn.siˈeɪ.ʃən/ = USER: دنور, DENVER, دنور و, دنور به, دنور در

GT GD C H L M O
department /dɪˈpɑːt.mənt/ = NOUN: بخش, قسمت, شعبه, حوزه, دایره, اداره گروه اموزشی; USER: بخش, گروه, وزارت, اداره, دپارتمان

GT GD C H L M O
deploy /dɪˈplɔɪ/ = NOUN: گسترش; VERB: گسترش یافتن, بحالت صف دراوردن, قرار دادن قشون; USER: گسترش, استقرار, مستقر, اعزام به, از اعزام

GT GD C H L M O
deployed /dɪˈplɔɪ/ = VERB: گسترش یافتن, بحالت صف دراوردن, قرار دادن قشون; USER: مستقر, اعزام, مستقر شده, مستقر در, مستقر می

GT GD C H L M O
dept = USER: گروه, واحد, گروه به, گروه ها, گروه است"

GT GD C H L M O
described /dɪˈskraɪb/ = VERB: شرح دادن, توصیف کردن, وصف کردن, تعریف کردن; USER: شرح داده شده, توصیف شده, توضیح داده شده, شرح داده شد, شرح داده شده است

GT GD C H L M O
design /dɪˈzaɪn/ = NOUN: طرح, نقشه, زمینه, تدبیر, قصد, خیال, طراح ریزی; VERB: طرح کردن, قصد کردن, تخصیص دادن, تدبیر کردن; USER: طرح, طراحی, های طراحی, طراحی و, طراحی شده

GT GD C H L M O
designated /ˈdezigˌnāt/ = VERB: برگزیدن, گماشتن, نامزد کردن, معین کردن, تخصیص دادن; USER: تعیین شده, تعیین, طراحی شده, های تعیین, های تعیین شده

GT GD C H L M O
designation /ˌdez.ɪɡˈneɪ.ʃən/ = NOUN: تعیین, اسم, تخصیص, نقش; USER: تعیین, نامگذاری, انتصاب, تعیین شده, طراحی شده

GT GD C H L M O
designed /dɪˈzaɪn/ = ADJECTIVE: عمدی; USER: طراحی, طراحی شده, طراحی شده است, طراحی شده اند, های طراحی شده

GT GD C H L M O
designer /dɪˈzaɪ.nər/ = NOUN: طراح; USER: طراح, طراحی, طراح و, طراح با, طراح به

GT GD C H L M O
designing /dɪˈzaɪ.nɪŋ/ = NOUN: طراحی; ADJECTIVE: زیرک, حیله گر; USER: طراحی, در طراحی, به طراحی, های طراحی

GT GD C H L M O
designs /dɪˈzaɪn/ = NOUN: طرح, نقشه, زمینه, تدبیر, قصد, خیال, طراح ریزی; USER: طرح, طراحی, طرح ها, طراحی های, از طرح

GT GD C H L M O
desire /dɪˈzaɪər/ = NOUN: میل, خواست, خواهش, طلب, ارزو, مرام, کام, مراد, مقصود, ارمان; VERB: خواستن, میل داشتن, ارزو کردن, تمایل داشتن; USER: میل, تمایل, خواست, میل به, خواهش

GT GD C H L M O
develop /dɪˈvel.əp/ = VERB: توسعه دادن, بسط دادن, ایجاد کردن, پرورش دادن; USER: توسعه, گسترش, را توسعه, به توسعه, توسعه می

GT GD C H L M O
developed /dɪˈvel.əpt/ = VERB: توسعه دادن, بسط دادن, ایجاد کردن, پرورش دادن; USER: توسعه, توسعه یافته, توسعه داده, را توسعه, توسعه یافته است

GT GD C H L M O
developing /dɪˈvel.ə.pɪŋ/ = VERB: توسعه دادن, بسط دادن, ایجاد کردن, پرورش دادن; USER: در حال توسعه, حال توسعه, حال توسعه به

GT GD C H L M O
development /dɪˈvel.əp.mənt/ = NOUN: توسعه, رشد, پیشرفت, نمو, ایجاد, بسط, ظهور, ترقی, سیر, تقریر, پیش روی, سیر تکاملی; USER: توسعه, رشد, پیشرفت, ایجاد, نمو

GT GD C H L M O
device /dɪˈvaɪs/ = NOUN: دستگاه, شیوه, اختراع, اسباب, شعار, اندیشه; USER: دستگاه, وسیله, دستگاه های, از دستگاه, دستگاه به

GT GD C H L M O
devices /dɪˈvaɪs/ = NOUN: دستگاه, شیوه, اختراع, اسباب, شعار, اندیشه; USER: دستگاه, دستگاه های, دستگاههای, دستگاه ها, از دستگاه

GT GD C H L M O
devolves /dɪˈvɒlv/ = VERB: واگذاردن, محول کردن, تفویض کردن

GT GD C H L M O
diagnosis /ˌdīəgˈnōsis/ = NOUN: تشخیص, تشخیص, عیب شناسی, تشخیص ناخوشی; USER: تشخیص, تشخیصی, تشخیص بیماری, تشخیص داده, تشخیص های

GT GD C H L M O
dialogue /ˈdaɪ.ə.lɒɡ/ = NOUN: گفتگو, گفت و شنود, محاوره, صحبت, سخن, مکالمهء دو نفری, مکالمات ادبی و دراماتیک, هم سخنی, صحبت دونفری; USER: گفتگو, گفت و گو, گفت و شنود, گفت وگو, گفت و گوی

GT GD C H L M O
dick /dɪk/ = NOUN: سوگند, الت ذکور; USER: سوگند, دیک, دیک و, از دیک, دیک را

GT GD C H L M O
did /dɪd/ = VERB: انجام داد, کرد; USER: کرد, بود, انجام داد, انجام دادند, انجام دادیم

GT GD C H L M O
diffusion /dɪˈfjuːz/ = NOUN: انتشار, پخش, ریزش, پخش شدگی; USER: انتشار, نفوذ, اشاعه, پخش, انتشار در

GT GD C H L M O
digital /ˈdɪdʒ.ɪ.təl/ = ADJECTIVE: دیجیتال, رقمی, انگشتی, پنجهای, وابسته به شماره; USER: دیجیتال, دیجیتالی, های دیجیتال, های دیجیتالی, دیجیتال است

GT GD C H L M O
dimensions /ˌdaɪˈmen.ʃən/ = NOUN: ابعاد, بعد, اندازه, اهمیت, میزان; USER: ابعاد, بعد, در ابعاد, با ابعاد, از ابعاد

GT GD C H L M O
direct /daɪˈrekt/ = ADJECTIVE: مستقیم, راست, عمودی, میان بر; VERB: هدایت کردن, نظارت کردن, نظارت کردن, دستور دادن, معطوف داشتن, امر کردن, متوجه ساختن, اداره کردن, قراول رفتن, سوق دادن, عطف کردن; USER: مستقیم, هدایت, مستقیم به, طور مستقیم, را مستقیم

GT GD C H L M O
directed /diˈrekt,dī-/ = VERB: هدایت کردن, نظارت کردن, نظارت کردن, دستور دادن, معطوف داشتن, امر کردن, متوجه ساختن, اداره کردن, قراول رفتن, سوق دادن, عطف کردن; USER: به کارگردانی, کارگردانی, هدایت, هدایت می, کارگردانی کرده

GT GD C H L M O
director /daɪˈrek.tər/ = NOUN: کارگردان, مدیر, رئيس, هدایتکننده, متصدی, اداره کننده, فرنشین; USER: مدیر, کارگردان, رئيس

GT GD C H L M O
disciplinary /ˌdɪs.əˈplɪn.ər.i/ = ADJECTIVE: انضباطی, انتظامی, نظم دهنده, تادیبی, اهل انضباط, وابسته به تربیت; USER: انضباطی, انتظامی, های انضباطی, انضباطی به, انضباطی در

GT GD C H L M O
disciplines /ˈdɪs.ə.plɪn/ = NOUN: انضباط, نظم, انتظام, تادیب, ترتیب; USER: رشته, رشته های, رشته ها, رشتههای, رشته های علمی

GT GD C H L M O
disco /ˈdɪs.kəʊ/ = USER: دیسکو, دیسکو در, دیسکوی, والصوت, های دیسکو

GT GD C H L M O
discover /dɪˈskʌv.ər/ = VERB: پی بردن, یافتن, پیدا کردن, کشف کردن, دریافتن, مکشوف ساختن, من کشف کردم; USER: پیدا کردن, کشف, را کشف, پی بردن, یافتن

GT GD C H L M O
discussing /dɪˈskʌs/ = VERB: مطرح کردن, گفتگو کردن, بحی کردن, بادقت بحی کردن; USER: بحث در مورد, بحث, بحث در, بحث درباره, بحث و گفتگو

GT GD C H L M O
discussion /dɪˈskʌʃ.ən/ = NOUN: گفتگو, مباحثه, بررسی, مذاکره, مناظره, بحی, بحی و جدل; USER: گفتگو, بحث, مباحثه, بررسی, مذاکره

GT GD C H L M O
disease /dɪˈziːz/ = NOUN: مرض, علت, ناخوشی; VERB: دچار علت کردن; USER: مرض, بیماری, بیماری های, بیماری ها, بیماری را

GT GD C H L M O
disintegrate /dɪˈsɪn.tɪ.ɡreɪt/ = VERB: تجزیه شدن, متلاشی شدن, از هم پاشیدن, خرد کردن, فرو ریختن, فاسد شدن, متلاشی کردن; USER: متلاشی شدن, از هم پاشیدن, خرد کردن, فرو ریختن, فاسد شدن

GT GD C H L M O
disintegrating /disˈin(t)əˌɡrāt/ = USER: از هم پاشیده, هم پاشیده, پاشیده, متلاشی, هم میپاشید,

GT GD C H L M O
disorders /dɪˈsɔː.dər/ = NOUN: اختلال, بی نظمی, کسالت, نابهنجاری, بی ترتیبی, اشفتگی, ژولیدگی; USER: اختلالات, اختلال, اختلال در, به اختلالات, از اختلالات

GT GD C H L M O
disorientation = USER: گم گشتگی, سردرگمی, عدم تعلق, زیرفشار گمراهی, زیرفشار گمراهی ها

GT GD C H L M O
disparate /ˈdɪs.pər.ət/ = ADJECTIVE: مختلف, نابرابر, ناجور, نامساوی; USER: مختلف, نامتجانس, نابرابر, ناجور, نامساوی

GT GD C H L M O
display /dɪˈspleɪ/ = NOUN: نمایش, تظاهر, جلوه, بیان; VERB: نشان دادن, نمایش دادن, نمایاندن, ابراز کردن, اشکار کردن, تظاهر کردن; USER: نمایش, نمایش داده, نشان دادن, صفحه نمایش, نمایش در

GT GD C H L M O
displayed /dɪˈspleɪ/ = VERB: نشان دادن, نمایش دادن, نمایاندن, ابراز کردن, اشکار کردن, تظاهر کردن; USER: نمایش داده می, نمایش داده, نمایش داده شده, نمایش داده می شود, نشان داده شده

GT GD C H L M O
disrupt /dɪsˈrʌpt/ = VERB: درهم گسیختن, منقطع کردن; USER: را مختل, مختل, مختل کردن, اخلال در, را مختل کند

GT GD C H L M O
dissertation /ˌdɪs.əˈteɪ.ʃən/ = NOUN: پایان نامه, رساله, تز, مقاله; USER: پایان نامه, رساله, تز, پایان نامه ها, رساله ی

GT GD C H L M O
distant /ˈdɪs.tənt/ = ADJECTIVE: دور, سرد, فاصلهدار, غیر صمیمی; USER: دور, دوردست, از راه دور, دور دست, دور از

GT GD C H L M O
distinguished /dɪˈstɪŋ.ɡwɪʃt/ = ADJECTIVE: برجسته, مشخص, ممتاز, متمایز, متشخص, فاخر; USER: برجسته, ممتاز, متمایز, مشخص

GT GD C H L M O
distribution /ˌdɪs.trɪˈbjuː.ʃən/ = NOUN: توزیع, پخش, اشاعه, بخش, تعمیم; USER: توزیع, پخش, های توزیع, توزیع در, و توزیع

GT GD C H L M O
diverse /daɪˈvɜːs/ = ADJECTIVE: متنوع, گوناگون, مختلف; USER: متنوع, گوناگون, مختلف, های گوناگون, های متنوع

GT GD C H L M O
division /dɪˈvɪʒ.ən/ = NOUN: تقسیم, بخش, لشکر, تفرقه, اختلاف, قسمت, دسته بندی; USER: تقسیم, بخش, تفرقه, اختلاف, لشکر

GT GD C H L M O
dock /dɒk/ = NOUN: بارانداز, لنگر گاه, جای محکوم یا زندانی در محکمه; VERB: کوتاه کردن, بریدن, جاخالی کردن; USER: بارانداز, کوتاه کردن, بریدن, لنگر گاه, جاخالی کردن

GT GD C H L M O
doctoral /ˈdɒk.tər.ət/ = ADJECTIVE: مربوط به دکتری; USER: دکترا, دکترای, دکتری, دکترا در

GT GD C H L M O
dog /dɒɡ/ = NOUN: سگ, سگ نر, میله قلاب دار, گیره; VERB: دنبال کردن, مثل سگ دنبال کردن; USER: سگ, سگ را, سگ به, سگ در, سگ ها

GT GD C H L M O
domain /dəˈmeɪn/ = NOUN: دامنه, حوزه, قلمرو, دایره, ملک, زمین, املاک خالصه; USER: دامنه, حوزه, قلمرو, دامنه را, دامنه های

GT GD C H L M O
donated /dəʊˈneɪt/ = VERB: بخشیدن, هبه کردن, هدیه دادن, اهداء کردن; USER: اهدا, اهدا شده, اهدایی, اهدا کرده, اهدا کرد

GT GD C H L M O
done /dʌn/ = ADJECTIVE: انجام شده, وقوع یافته; USER: انجام شده, انجام, انجام داده, انجام می شود, انجام شده است

GT GD C H L M O
doors /dɔːr/ = NOUN: درب, در, باب, راهرو; USER: درب, درهای, درب های, درها, درب ها

GT GD C H L M O
down /daʊn/ = ADJECTIVE: پایین, غمگین, دلتنگ, از کار افتاده, کرک صورت پایین; ADVERB: پایین, سوی پایین, بطرف پایین, بزیر; NOUN: پایین, کرک, پرهای ریزی که برای متکا بکار میرود; PREPOSITION: زیر; USER: پایین, کردن, به پایین, را پایین, پایین می

GT GD C H L M O
dozen /ˈdʌz.ən/ = USER: دوجین, ده, دوازده, ده ها, دوجین از

GT GD C H L M O
dozens /ˈdʌzən/ = USER: ده ها, ده ها تن, دهها, ده ها نفر, ده ها تن از

GT GD C H L M O
dragons /ˈdræɡ.ən/ = NOUN: اژدها, منظومه دراکو; USER: اژدها, اژدهاها, اژدهای, اژدها در

GT GD C H L M O
drawing /ˈdrɔː.ɪŋ/ = NOUN: ترسیم, نقشه کشی, رسم, طرح, قرعه کشی, گرفتاری, هنر طراحی, تابلو نقاشی; USER: رسم, ترسیم, نقشه کشی, طرح, ترسیم و طراحی

GT GD C H L M O
dreamlike /ˈdriːm.laɪk/ = ADJECTIVE: خواب مانند; USER: خواب مانند, خواب, رؤیا, خواب مانند است, های رؤیا

GT GD C H L M O
drive /draɪv/ = VERB: راندن, بردن, اتومبیل راندن, تحریک کردن, عقب نشاندن, کوبیدن; USER: راندن, رانندگی, رانندگی کنید, رانندگی می, رانندگی در

GT GD C H L M O
driving /ˈdraɪ.vɪŋ/ = NOUN: رانندگی; ADJECTIVE: محرک; USER: رانندگی, محرک, رانندگی در, های رانندگی, رانندگی به

GT GD C H L M O
dutch /dʌtʃ/ = ADJECTIVE: هلندی, فلمنکی; NOUN: زبان هلندی, فلمنک; USER: هلندی, هلند, زبان هلندی, هلندی ها

GT GD C H L M O
duties /ˈdjuː.ti/ = NOUN: وظیفه, خدمت, تکلیف, کار, عهده, عوارض گمرکی, ماموریت, گماشت, فرض; USER: وظایف, عوارض, وظیفه, وظائف, انجام وظایف

GT GD C H L M O
dynamics /daɪˈnæm.ɪks/ = NOUN: پویایی شناسی, مبحی حرکت اجسام, مکانیک حرکت; USER: دینامیک, پویایی, پویایی های, پویاییهای, دینامیک های

GT GD C H L M O
e /iː/ = NOUN: پنجمین حرف الفبای انگلیسی; USER: الکترونیکی, E, الکترونیک, های الکترونیکی, تجارت الکترونیک

GT GD C H L M O
each /iːtʃ/ = ADJECTIVE: هر, هر یک, هر یکی; PRONOUN: هر یک; USER: هر, هر یک, هر یک از, هر کدام, در هر

GT GD C H L M O
eap

GT GD C H L M O
early /ˈɜː.li/ = ADJECTIVE: اولیه, زود, مربوط به قدیم; ADVERB: در اوایل, در ابتدا, بزودی; USER: در اوایل, اوایل, اولیه, زود, زود هنگام

GT GD C H L M O
earned /ˌhɑːdˈɜːnd/ = VERB: کسب کردن, بدست اوردن, تحصیل کردن, کسب معاش کردن, دخل کردن, درامد داشتن, پیدا کردن; USER: به دست آورده, دست آورده, به دست آمده, به دست آورده است, را به دست آورده

GT GD C H L M O
edicts /ˈiː.dɪkt/ = NOUN: فرمان, حکم, فرمان قانون, قانون; USER: حکم, احکام, مقررات, فرمانها, دستورات را نادیده گرفتند

GT GD C H L M O
edited /ˈed.ɪt/ = VERB: ویراستن, نشر کردن, اماده چاپ کردن, تنظیم کردن, تغییر دادن یا تصحیح کردن; USER: ویرایش, ویرایش شده, ویرایش به, آنلاین نیست, ویرایش کنید

GT GD C H L M O
edition /ɪˈdɪʃ.ən/ = NOUN: چاپ, ویرایش; USER: چاپ, نسخه, ویرایش, نسخه های, نسخه به

GT GD C H L M O
editor /ˈed.ɪ.tər/ = NOUN: ویرایشگر, سردبیر, ویراستار, سردبیر روزنامه, سرمقاله نویس, ویرایشگر ویراستار, محرر; USER: ویرایشگر, سردبیر, ویراستار, ویرایشگر به

GT GD C H L M O
editorial /ˌediˈtôrēəl/ = NOUN: سرمقاله, مقاله, مطلب مهم روزنامه; USER: سرمقاله, تحریریه, سردبیری, مقاله, سرمقاله ای

GT GD C H L M O
editorials /ˌed.ɪˈtɔː.ri.əl/ = NOUN: سرمقاله, مقاله, مطلب مهم روزنامه; USER: سرمقاله, سرمقاله ها, در سرمقالههای, در سرمقاله, سرمقالات,

GT GD C H L M O
edu /dɒtˌiː.diːˈjuː/ = USER: EDU, آموزش, EDU را, edu پیکربندی, edu پیکربندی کنید

GT GD C H L M O
education /ˌed.jʊˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: اموزش, اموزش و پرورش, معرفت; USER: آموزش و پرورش, آموزش, تحصیلات, آموزش به

GT GD C H L M O
educational /ˌed.jʊˈkeɪ.ʃən.əl/ = USER: آموزشی, آموزش, های آموزشی, آموزش و پرورش

GT GD C H L M O
eerily /ˈɪə.ri/ = ADVERB: بطور ترسناک; USER: بطور ترسناک, ترسناک, به طرز مرموزی, طرز مرموزی

GT GD C H L M O
effects /ɪˈfekt/ = NOUN: عوامل, مال, متاع, چیز; USER: اثرات, اثر, عوارض, تاثیرات, جلوه های

GT GD C H L M O
effort /ˈef.ət/ = NOUN: تلاش, کوشش, سعی, تقلا; USER: تلاش, تلاش های, کوشش, تلاش ها, سعی

GT GD C H L M O
efforts /ˈef.ət/ = NOUN: تلاش, کوشش, سعی, تقلا; USER: تلاش, تلاش های, تلاش ها, از تلاش, از تلاش های

GT GD C H L M O
ego /ˈiː.ɡəʊ/ = NOUN: نفس, خود, ضمیر; USER: نفس, خود, ضمیر, نفس را, نفس خود

GT GD C H L M O
elaine = USER: ایلین, الین, که الین, گذارد

GT GD C H L M O
elastomer

GT GD C H L M O
elastomers

GT GD C H L M O
electrically / goods/ = USER: الکتریکی, الکتریسیته, نظر الکتریکی, الکتریکی می

GT GD C H L M O
electricity /ilekˈtrisitē,ˌēlek-/ = NOUN: برق, نیروی برق, نیروی کهربایی; USER: برق, الکتریسیته, برق در, برق است

GT GD C H L M O
electro /iˈlektrō/ = USER: الکترو, برق, الکتریکی, الکتروموتور, الکتروموتورهای

GT GD C H L M O
electronic /ɪˌlekˈtrɒn.ɪk/ = ADJECTIVE: الکترونیکی; USER: الکترونیکی, الکترونیک, های الکترونیکی, الکترونیکی را, الکترونیکی است

GT GD C H L M O
electronics /ɪˌlekˈtrɒn.ɪks/ = NOUN: الکترونیک; USER: الکترونیک, الکترونیکی, لوازم الکترونیکی, های الکترونیکی, های الکترونیک

GT GD C H L M O
elementary /ˌeləˈment(ə)rē/ = ADJECTIVE: ابتدایی, مقدماتی, اصلی; USER: ابتدایی, مقدماتی, ابتدایی را, های ابتدایی, ابتدایی در

GT GD C H L M O
elements /ˈel.ɪ.mənt/ = NOUN: عنصر, اصل, اساس, جسم بسیط, جوهر فرد, محیط طبیعی, اخشیج; USER: عناصر, عنصر, از عناصر, عناصر را

GT GD C H L M O
eli = USER: الی, ایلی, به eli, زنی الی, الای,

GT GD C H L M O
elicits /ɪˈlɪs.ɪt/ = VERB: بیرون کشیدن, استخراج کردن, استنباط کردن; USER: موجب, باعث, سبب بروز, استخراج

GT GD C H L M O
embodied /ɪmˈbɒd.i/ = VERB: مجسم کردن, جسم دادن, متضمن بودن, در برداشتن; USER: تجسم, مجسم, گنجانده شده, تجسم یافته, تجسم یافته است

GT GD C H L M O
emerge /ɪˈmɜːdʒ/ = VERB: پدیدار شدن, بیرون آمدن; USER: پدیدار شدن, ظهور, پدیدار

GT GD C H L M O
emergence /ɪˈmɜː.dʒəns/ = NOUN: خروج, اورژانس, مقدم; USER: خروج, ظهور, پیدایش, از ظهور

GT GD C H L M O
emergent /ɪˈmɜː.dʒɪŋ/ = ADJECTIVE: مبرم, ناشی, بیرون اینده, براینده, اثرات ناشیه; USER: مبرم, ناشی, براینده, بیرون اینده, اثرات ناشیه

GT GD C H L M O
emerging /ɪˈmɜː.dʒɪŋ/ = VERB: پدیدار شدن, بیرون آمدن; USER: در حال ظهور, حال ظهور, در حال ظهور است, در حال ظهور به, های در حال ظهور

GT GD C H L M O
emotionally /ɪˈməʊ.ʃən.əl/ = USER: احساسی, عاطفی, لحاظ احساسی, نظر احساسی, لحاظ عاطفی

GT GD C H L M O
emotive /ɪˈməʊ.tɪv/ = ADJECTIVE: وابسته به احساسات; USER: وابسته به احساسات, احساسی, عاطفی

GT GD C H L M O
employees /ɪmˈplɔɪ.iː/ = NOUN: کارمند, کارگر, مستخدم, مستخدم زن, عضو; USER: کارکنان, کارمندان, کارمند, از کارکنان, از کارمندان

GT GD C H L M O
employment /ɪmˈplɔɪ.mənt/ = NOUN: استخدام, بکارگیری, کارگماری; USER: استخدام, اشتغال, اشتغال در, اشتغال را

GT GD C H L M O
emulation /ˈem.jʊ.leɪt/ = NOUN: تقلید, پژهان, مسابقه, هم چشمی; USER: تقلید, شبیه ساز, پژهان, هم چشمی, مسابقه

GT GD C H L M O
enabling /ɪˈneɪ.bl̩/ = VERB: قادر ساختن, توانا ساختن, وسیله فراهم کردن, تهیه کردن برای, اختیار دادن; USER: را قادر می سازد, قادر می سازد, قادر میسازد, را قادر میسازد, قادر می سازد تا

GT GD C H L M O
encouraging /enˈkərij,-ˈkə-rij/ = ADJECTIVE: دلگرم کننده, مشوق; USER: دلگرم کننده, تشویق, مشوق, تشویق می کند, دلگرم کننده است

GT GD C H L M O
eng = USER: مهندسی, ENG, موتور, مهندس"

GT GD C H L M O
engagement /enˈgājmənt/ = NOUN: نامزدی, اشتغال, سرگرمی, عهده; USER: نامزدی, تعامل, مشارکت, درگیری, اشتغال

GT GD C H L M O
engendered /ɪnˈdʒen.dər/ = VERB: ایجاد کردن, تولید نسل کردن, ابستن شدن, بوجود امدن; USER: تولید, موجب, تولید شده, خلق کرد, خلق

GT GD C H L M O
engine /ˈen.dʒɪn/ = NOUN: موتور, ماشین, ماشین بخار, محرک, اسباب, الت; USER: موتور, موتور های, موتور را, های موتور, موتور در

GT GD C H L M O
engineer /ˌen.dʒɪˈnɪər/ = NOUN: مهندس, سازنده; VERB: نقشه کشیدن, مهندسی کردن, اداره کردن, طرحکردن و ساختن; USER: مهندس, مهندسی, و مهندس, مهندس با

GT GD C H L M O
engineered /ˌenjəˈni(ə)r/ = VERB: نقشه کشیدن, مهندسی کردن, اداره کردن, طرحکردن و ساختن; USER: مهندسی, طراحی, طراحی شده, مهندسی شده, های مهندسی

GT GD C H L M O
engineering /ˌenjəˈni(ə)r/ = NOUN: مهندسی; USER: مهندسی, های مهندسی, فنی و مهندسی, و مهندسی, رشته مهندسی

GT GD C H L M O
english /ˈɪŋ.ɡlɪʃ/ = NOUN: انگلیسی; VERB: بانگلیسی دراوردن; ADJECTIVE: مربوط به مردم و زبان انگلیسی

GT GD C H L M O
enhancement /ɪnˈhɑːns/ = NOUN: افزایش, بالا بردن; USER: افزایش, بهبود, ارتقاء, بالا بردن, ارتقای

GT GD C H L M O
enter /ˈen.tər/ = VERB: وارد شدن, داخل شدن, ثبت کردن, تو آمدن, تو رفتن, بدست اوردن, قدم نهادن در, نام نویسی کردن, پا گذاشتن, در امدن, داخل عضویت شدن; USER: وارد شدن, وارد, وارد کنید, را وارد کنید, را وارد نمایید

GT GD C H L M O
entertainment /ˌentərˈtānmənt/ = NOUN: سرگرمی, پذیرایی, مهمانی, مشغولیت; USER: سرگرمی, سرگرمی های, سرگرم کننده, های سرگرمی, سرگرمی ها

GT GD C H L M O
entire /ɪnˈtaɪər/ = ADJECTIVE: تمام, سراسر, دست نخورده, درست, بی عیب, یکتیع; USER: تمام, کل, تمامی, سراسر, در تمام

GT GD C H L M O
entitled /ɪnˈtaɪ.tl̩/ = ADJECTIVE: محق, موکل; USER: محق, عنوان, تحت عنوان, با عنوان, را تحت عنوان

GT GD C H L M O
entrails /ˈen.treɪlz/ = NOUN: احشاء و امعاء, اندرونه, اخال; USER: اندرونه, احشاء و امعاء, نگهداشتن احشاء درونی, پهلوها, اخال

GT GD C H L M O
entrepreneurship /ˌɒn.trə.prəˈnɜː.ʃɪp/ = USER: کارآفرینی, کار آفرینی, کارآفرینی را, کارآفرینی در

GT GD C H L M O
environment /enˈvīrənmənt,-ˈvī(ə)rn-/ = NOUN: محیط, اطراف, احاطه, دوروبر, پرگیر; USER: محیط, محیط زیست, محیط زیست است, محیط زیست را, از محیط زیست

GT GD C H L M O
environmental /enˌvīrənˈmen(t)l,-ˌvī(ə)rn-/ = ADJECTIVE: محیطی; USER: محیطی, زیست محیطی, های زیست محیطی, زیست محیطی را

GT GD C H L M O
environments /enˈvīrənmənt,-ˈvī(ə)rn-/ = NOUN: محیط, اطراف, احاطه, دوروبر, پرگیر; USER: محیط, محیط های, محیطهای, در محیط, محیط ها

GT GD C H L M O
epileptic /ˌep.ɪˈlep.tɪk/ = ADJECTIVE: صرعی, مبتلا به مرض صرع, غشی, حملهای; NOUN: مبتلا به مرض صرع, غشی; USER: صرعی, مبتلا به صرع, مبتلا به مرض صرع, غشی, حملهای

GT GD C H L M O
equipment /ɪˈkwɪp.mənt/ = NOUN: تجهیزات, ساز, ساز و برگ; USER: تجهیزات, وسایل, اتوماسیون, ماشین آلات, تجهیزات و

GT GD C H L M O
escape /ɪˈskeɪp/ = NOUN: گریز, فرار, رهایی, فر; VERB: فرار کردن, گریختن, رستن, رهایی جستن, خلاصی جستن, جان بدر بردن, در رفتن; USER: فرار, فرار از, گریز, رهایی, فرار کردن

GT GD C H L M O
et /etˈæl/ = USER: و همکارانش, و همکاران, نشان, و دیگران, همکارانش

GT GD C H L M O
etc /ɪt.ˈset.ər.ə/ = USER: و غیره, غیره, غیره را, و غیره را

GT GD C H L M O
ethics /ˈeθ.ɪk/ = NOUN: اصول اخلاق, روش اخلاقی یک نویسنده یا مکتب علمی یا ادبی و یا هنری; USER: اصول اخلاق, اخلاق, اصول اخلاقی, اخلاق در

GT GD C H L M O
euro /ˈjʊə.rəʊ/ = NOUN: یورو; USER: یورو, یورو در, یورو به, یورو را, یورو با

GT GD C H L M O
european /ˌyərəˈpēən,ˌyo͝orə-/ = ADJECTIVE: اروپایی, فرنگی; NOUN: غربی, فرنگی; USER: اروپایی, اروپا, های اروپایی, در اروپا, اروپا در

GT GD C H L M O
evening /ˈiːv.nɪŋ/ = NOUN: شب, عصر, شام, غروب, سرشب; USER: شب, عصر, غروب, شام, بعد از ظهر

GT GD C H L M O
event /ɪˈvent/ = NOUN: واقعه, حادثه, اتفاق, عارضه, سرگذشت, سانحه, پیش امد, روی داد; USER: واقعه, رویداد, کردن رویداد, حادثه, اتفاق

GT GD C H L M O
events /ɪˈvent/ = NOUN: حوادی; USER: حوادث, رویدادی, رویدادهای, وقایع, رویدادها

GT GD C H L M O
ever /ˈev.ər/ = ADVERB: همیشه, هرگز, همواره, هیچ, اصلا, در هر صورت; USER: همیشه, تا کنون, هرگز, تا به حال, همواره

GT GD C H L M O
every /ˈev.ri/ = ADJECTIVE: هر, همه, هر کس, هر کسی; PRONOUN: هر که; USER: هر, در هر, همه, از هر, که هر

GT GD C H L M O
evolve /ɪˈvɒlv/ = VERB: در اوردن, گشادن, بیرون دادن, استنتاج کردن, نمو کردن; USER: در اوردن, تکامل, تکامل پیدا, متحول می شه, تکامل می یابند

GT GD C H L M O
excel /ɪkˈsel/ = VERB: برتری داشتن بر, بهتر بودن از, تفوق جستن بر; USER: اکسل, برتری, های اکسل, اکسل به, اکسل و

GT GD C H L M O
executive /ɪɡˈzek.jʊ.tɪv/ = ADJECTIVE: اجرایی, مجری, جامع; NOUN: مجری, هيئت رئيسه; USER: اجرایی, اجرائی, مجریه, مدیر اجرایی, های اجرایی

GT GD C H L M O
exhibited /ɪɡˈzɪb.ɪt/ = VERB: نمایش دادن, ارائه دادن, ابراز کردن, در معرض نمایش قرار دادن; USER: به نمایش گذاشته, نمایش گذاشته, نمایش گذاشته شده, نمایش گذاشته است, به نمایش گذاشته شده

GT GD C H L M O
exhibitor /iɡˈzibədər/ = NOUN: نمایش دهنده, ارائه دنده; USER: غرفه, غرفه به, غرفه دار, به غرفه, غرفه از,

GT GD C H L M O
existence /ɪɡˈzɪs.təns/ = NOUN: وجود, موجودیت, هستی, زندگی, زیست, بایش; USER: وجود, موجودیت, هستی, زندگی

GT GD C H L M O
existential /ˌegziˈstenCHəl/ = ADJECTIVE: وجودی, مربوط به هستی; USER: وجودی, اگزیستانسیالیستی, وجودی و, های وجودی, وجودی است

GT GD C H L M O
expanding /ɪkˈspænd/ = VERB: توسعه دادن, بسط دادن, منبسط شدن, منبسط کردن, بسط یافتن, پهن کردن, به تفصیل شرح دادن; USER: گسترش, حال گسترش, در حال گسترش, گسترش است, به گسترش

GT GD C H L M O
expectations /ˌek.spekˈteɪ.ʃən/ = NOUN: انتظار, توقع, چشم داشت; USER: انتظارات, از انتظارات, انتظارات را, با انتظارات, به انتظارات

GT GD C H L M O
experience /ikˈspi(ə)rēəns/ = NOUN: تجربه, ورزیدگی, ازمایش, اروین, ازمودگی, کارازمودگی, مکتب, خبرگی; VERB: تجربه کردن, تحمل کردن, کشیدن; USER: تجربه, تجربه ای, را تجربه, از تجربه, تجربه های

GT GD C H L M O
experiences /ikˈspi(ə)rēəns/ = NOUN: تجربه, ورزیدگی, ازمایش, اروین, ازمودگی, کارازمودگی, مکتب, خبرگی; USER: تجربه, تجارب, تجربیات, ها تجارب, تجربه های

GT GD C H L M O
experimental /ikˌsperəˈmen(t)l/ = ADJECTIVE: تجربی, ازمایشی; USER: تجربی, های تجربی, تجربی است, تجربی در

GT GD C H L M O
experiments /ɪkˈsper.ɪ.mənt/ = NOUN: تجربه, امتحان, ازمایش, تدبیر; USER: آزمایش, آزمایشات, آزمایش های, آزمایشهای, آزمایش ها

GT GD C H L M O
exploring /ɪkˈsplɔːr/ = NOUN: پیگردی; USER: کاوش, بررسی, کاوش در, به کاوش, به کاوش در

GT GD C H L M O
expression /ɪkˈspreʃ.ən/ = NOUN: بیان, عبارت, ابراز, تجلی, حالت, قیافه, سیما, کلمه بندی; USER: بیان, عبارت, ابراز, تجلی, بیان را

GT GD C H L M O
expressions /ɪkˈspreʃ.ən/ = NOUN: بیان, عبارت, ابراز, تجلی, حالت, قیافه, سیما, کلمه بندی; USER: عبارات, اصطلاحات, از عبارات, عبارات و اصطلاحات, عبارات و

GT GD C H L M O
expressive /ɪkˈspres.ɪv/ = ADJECTIVE: رسا, پر معنی, حاکی, اشاره کننده; USER: رسا, بیانی, حاکی, اشاره کننده, پر معنی

GT GD C H L M O
extends /ɪkˈstend/ = VERB: توسعه دادن, دراز کردن, رساندن, ادامه دادن, طولانی کردن, تمدید کردن, طول دادن, منبسط کردن, بزرگ کردن; USER: گسترش, گسترش یافته, به گسترش, را گسترش, گسترش یافته است

GT GD C H L M O
extremely /ɪkˈstriːm.li/ = ADVERB: خیلی, بشدت, بافراط; USER: خیلی, بسیار, فوق العاده, به شدت, بشدت

GT GD C H L M O
eye /aɪ/ = NOUN: چشم, بینایی, دیده, کاراگاه, عین, دهانه, سوراخ سوزن, مرکز هر چیزی, باجه, دکمه یا گره سیب زمینی; VERB: دیدن, نگاه کردن, پاییدن; USER: چشم, چشم و, چشم به, چشم را, چشم ها

GT GD C H L M O
eyebeam

GT GD C H L M O
f /ef/ = USER: F, f با, F را, اف, f به,

GT GD C H L M O
fabrication /ˈfæb.rɪ.keɪt/ = NOUN: ساخت; USER: ساخت, تولید, جعل, های ساخت

GT GD C H L M O
face /feɪs/ = NOUN: چهره, صورت, رو, نما, وجه, رخ, قیافه, قبال, رخسار, سطح; VERB: مواجه شدن, مواجه شدن با; USER: صورت, چهره, رو, چهره ای, وجه

GT GD C H L M O
faces /feɪs/ = NOUN: چهره, صورت, رو, نما, وجه, رخ, قیافه, قبال, رخسار, سطح, منظر, لقاء; USER: چهره ها, چهره, چهره های, چهره هایی, چهره را

GT GD C H L M O
facial /ˈfeɪ.ʃəl/ = ADJECTIVE: مربوط به صورت; USER: مربوط به صورت, صورت, چهره, های صورت

GT GD C H L M O
facilitate /fəˈsɪl.ɪ.teɪt/ = VERB: تسهیل کردن, کمک کردن, اسان کردن; USER: تسهیل, را تسهیل, تسهیل در, تسهیل می, را تسهیل می

GT GD C H L M O
facilities /fəˈsɪl.ɪ.ti/ = NOUN: امکانات, تسهیلات; USER: امکانات, تسهیلات, تاسیسات, از امکانات, امکانات و

GT GD C H L M O
factory /ˈfæk.tər.i/ = NOUN: کارخانه; USER: کارخانه, کارخانه ای, کارخانه را, کارخانه به, در کارخانه

GT GD C H L M O
faculty /ˈfæk.əl.ti/ = NOUN: استعداد, استادان دانشکده یا دانشگاه, قوه ذهنی, استعداد فکری; USER: اعضای هیات علمی, دانشکده, هیئت علمی, اعضای هیئت علمی, هیأت علمی

GT GD C H L M O
fall /fɔːl/ = NOUN: سقوط, پاییز, نزول, افت, افتادن, خزان, فروکش, هبوط, زوال, ابشار; VERB: سقوط کردن, ویران شدن, پایین امدن, تنزل کردن, چکیدن; USER: سقوط, پاییز, می گیرند, قرار می گیرند, افتادن

GT GD C H L M O
family /ˈfæm.əl.i/ = NOUN: خانواده, خاندان, فامیل, خانوار, حی, طایفه, عشیره; USER: خانواده, به خانواده, خاندان, از خانواده, فامیل

GT GD C H L M O
fantasy /ˈfæn.tə.si/ = NOUN: فانتزی, وهم, هوس, تمایل, قوه مخیله, نقشه خیالی, وسواس; USER: فانتزی, های فانتزی, فانتزی است, وهم, فانتزی و

GT GD C H L M O
fast /fɑːst/ = ADJECTIVE: سریع, تند, فوری, تندرو, سریع السیر, سفت, رنگ نرو, عجول, سبک; NOUN: روزه; VERB: روزه گرفتن; ADVERB: بسرعت; USER: سریع, به سرعت, روزه, تند, سریع است

GT GD C H L M O
fatigue /fəˈtiːɡ/ = NOUN: قولاج اندازه گرفتن

GT GD C H L M O
favorable /ˈfāv(ə)rəbəl/ = ADJECTIVE: مطلوب, مساعد, مناسب; USER: مطلوب, مساعد, مناسب, مطلوب است, مطلوب را

GT GD C H L M O
favorably /ˈfāv(ə)r(ə)blē/ = USER: مطلوب, مساعد, مساعدی, نظر مساعد, مطلوب به

GT GD C H L M O
fears /fɪər/ = VERB: ترسیدن, ترسیدن, بیمناک بودن, پروا داشتن

GT GD C H L M O
feature /ˈfiː.tʃər/ = ADJECTIVE: امکان پذیر, عملی, ممکن, شدنی, محتمل, میسر; USER: خصیصه, ویژگی, ویژگی های, از ویژگی های, از ویژگی

GT GD C H L M O
featured /ˈfiː.tʃər/ = VERB: نمایان کردن, بطور برجسته نشان دادن; USER: برجسته, برجسته شده, برجسته است, برجسته در, برجسته می

GT GD C H L M O
features /ˈfiː.tʃər/ = NOUN: سیما; USER: ویژگی های, ویژگی, امکانات, از ویژگی های, از ویژگی

GT GD C H L M O
february /ˈfeb.ru.ər.i/ = NOUN: فوریه

GT GD C H L M O
feet /fiːt/ = NOUN: پا, فوت, قدم, دامنه, پاچه, هجای شعری; USER: پا, فوت, پای, پاها, پاهای

GT GD C H L M O
fellow /ˈfel.əʊ/ = NOUN: شخص, آدم, رفیق, دوست, بچه, مرد, یارو, یار; USER: شخص, آدم, رفیق, مرد, بچه

GT GD C H L M O
fernandez = USER: فرناندز, Fernández از, فرناندس, فرناندز می

GT GD C H L M O
festival /ˈfes.tɪ.vəl/ = NOUN: جشنواره, عید, شادمانی; ADJECTIVE: جشنی, عیدی; USER: جشنواره, فستیوال, جشنواره به, جشنواره های, جشنواره را

GT GD C H L M O
few /fjuː/ = ADJECTIVE: معدود, کمی از; ADVERB: اندک, اندکی از; NOUN: کم, مقدار ناچیز; USER: کمی از, چند, معدود, کم, اندک

GT GD C H L M O
fiberglass /ˈfʌɪbəglɑːs/ = NOUN: پشم شیشه, شیشه رشته مانند; USER: پشم شیشه, فایبرگلاس, فایبر گلاس, های فایبر گلاس, الیاف شیشه

GT GD C H L M O
fiction /ˈfɪk.ʃən/ = NOUN: داستان, افسانه, خیال, دروغ, قصه, اختراع, جعل, وهم, بهانه; USER: داستان, افسانه, خیال, قصه, دروغ

GT GD C H L M O
fields /fiːld/ = NOUN: مزرعه, میدان, رشته, عرصه, زمین, صحرا, دشت, کشتزار, پهنه, دایره, مرغزار; USER: زمینه, زمینه های, رشته, رشته های, زمینه ها

GT GD C H L M O
figurative /ˈfigyərətiv/ = ADJECTIVE: مجازی, تلویحی, تمثیلی, تصویری, رمزی, کنایهای; USER: مجازی, تمثیلی, تلویحی, تصویری, رمزی

GT GD C H L M O
figure /ˈfɪɡ.ər/ = NOUN: شکل, عدد, رقم, شخص, نقش, صورت, پیکر, ظاهر, طرح, فرم; VERB: کشیدن, تصویر کردن, مجسم کردن, حساب کردن, شمردن; USER: شکل, کشف, رقم, از شکل, را کشف

GT GD C H L M O
figures /ˈfɪɡ.ər/ = NOUN: شکل, عدد, رقم, شخص, نقش, صورت, پیکر, ظاهر, طرح, فرم; USER: آمار و ارقام, ارقام, چهره, چهره های, شخصیت های

GT GD C H L M O
film /fɪlm/ = NOUN: فیلم, سینما, فیلم عکاسی, غشا, فیلم سینما, پرده نازک, تاری چشم, ساختمان لیفی ورشتهای; VERB: فیلمبرداشتن از; USER: فیلم, فیلم های, فیلم را, فیلم به, سینما

GT GD C H L M O
filmmaker /ˈfɪlmˌmeɪ.kər/ = USER: فیلمساز, فیلم ساز, فیلمسازی, فیلمساز را

GT GD C H L M O
filter /ˈfɪl.tər/ = NOUN: صافی, صاف کن, پالونه, چیزی که بعضی پرتوا از ان میگذرند ولی حائل پرتوای دیگر است; VERB: صاف کردن, تصفیه کردن, اب صاف کردن, پالودن; USER: فیلتر, فیلتر کردن, فیلتر می, فیلتر کند, را فیلتر

GT GD C H L M O
final /ˈfaɪ.nəl/ = ADJECTIVE: نهایی, پایانی, قطعی, اخرین, غایی, قاطع; NOUN: خاتمه; USER: نهایی, پایانی, نهایی را, نهایی است, قطعی

GT GD C H L M O
financing /ˈfīnans,fəˈnans/ = VERB: سرمایهتهیه کردن, تهیه پول کردن, سرمایه گذاری کردن, در کارهای مالی داخل شدن; USER: تامین مالی, تأمین مالی, تامین منابع مالی, منابع مالی, تأمین منابع مالی

GT GD C H L M O
fine /faɪn/ = ADJECTIVE: خوب, ریز, ظریف, نازک, عالی, نرم, فاخر, لطیف; ADVERB: خوب; NOUN: جریمه, غرامت; VERB: جریمه کردن; USER: خوب, جریمه, ریز, ظریف, نازک

GT GD C H L M O
finite /ˈfaɪ.naɪt/ = ADJECTIVE: محدود, فانی, مسندی; USER: محدود, متناهی, محدود است, محدود و

GT GD C H L M O
first /ˈfɜːst/ = first, first, first, نخست, یکم, مقدم, مقدماتی; ADVERB: اولا; USER: اولین, اول, برای اولین بار, نخستین, نخست

GT GD C H L M O
fishing /ˈfɪʃ.ɪŋ/ = NOUN: ماهیگیری, ماهیگیری, حق ماهیگیری, صید از آب; USER: ماهیگیری, های ماهیگیری, ماهیگیری در, ماهیگیری و, ماهیگیری به

GT GD C H L M O
fit /fɪt/ = ADJECTIVE: مناسب, سازگار, شایسته, تندرست, در خور, مستعد; NOUN: حمله, غش, بیهوشی; VERB: متناسب کردن, خوردن, مجهز کردن; USER: مناسب, جا, متناسب, جا داد, متناسب با

GT GD C H L M O
fittest /fit/ = USER: اصلح, اصلح است, اصلح در, انسب, اصلح به,

GT GD C H L M O
fixtures /ˈfɪks.tʃər/ = NOUN: لوازم نصب کردنی, چیز ثابت, اثاثه ثابت, عقار; USER: لوازم جانبی, لامپ, وسایل, فیکسچر, فیکسچرهای

GT GD C H L M O
floats /fləʊt/ = NOUN: شناور, جسم شناور بر روی اب, بستنی مخلوط با شربت و غیره; USER: شناور, شناور خطوط, شناور است, شناور می, اجسام شناور

GT GD C H L M O
flood /flʌd/ = NOUN: سیل, طوفان, رود, دریا; VERB: غرق کردن, سیل گرفتن, طغیان کردن; USER: سیل, سیلاب, طوفان, سیل در, وقوع سیل

GT GD C H L M O
foam /fəʊm/ = NOUN: کف, جوش وخروش, حباب, حباب های ریز, سرجوش; VERB: کف کردن, کف بدهان اوردن; USER: کف, فوم, فوم پلی, فوم های, فوم و

GT GD C H L M O
foot /fʊt/ = NOUN: پا, فوت, قدم, دامنه, پاچه, هجای شعری; VERB: پرداختن مخارج, پا زدن; USER: پا, پای, فوت, پای پیاده, قدم

GT GD C H L M O
for /fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای; CONJUNCTION: زیرا که; USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای

GT GD C H L M O
force /fɔːs/ = NOUN: زور, نیرو, تحمیل, قوا, شدت, جبر, شدت عمل, نفوذ, بردار نیرو; VERB: مجبور کردن, راندن, قفل را شکستن; USER: مجبور, وادار, را مجبور, را وادار, وادار کردن

GT GD C H L M O
forces /fɔːs/ = NOUN: زور, نیرو, تحمیل, قوا, شدت, جبر, شدت عمل, نفوذ, بردار نیرو, رستی, بازو, نیرومندی, عده; USER: نیروهای, نیروها, نیرو های, که نیروهای, به نیروهای

GT GD C H L M O
form /fɔːm/ = NOUN: فرم, شکل, صورت, برگه, فورم, گونه, روش, ورقه, ترکیب, ظاهر, وجه, ریخت; USER: فرم, شکل, صورت, گونه, برگه

GT GD C H L M O
former /ˈfɔː.mər/ = ADJECTIVE: سابق, پیشین, قبلی, قبل, سابقی, جلوی, در جلو, پیشی, دارای انتای مربع; NOUN: تشکیل دهنده, قالب گیر; USER: سابق, پیشین, قبلی, های سابق

GT GD C H L M O
forms /fɔːm/ = NOUN: فرم, شکل, صورت, برگه, فورم, گونه, روش, ورقه, ترکیب, ظاهر, وجه, ریخت; USER: اشکال, فرم های, شکل, فرمهای, فرم ها

GT GD C H L M O
forth /fɔːθ/ = ADVERB: جلو, پیش, پس, بیرون از, از حالا, دور از مکان اصلی; USER: جلو, چهارم, مندرج, پیش, به جلو

GT GD C H L M O
forward /ˈfɔː.wəd/ = ADVERB: جلو, به جلو, پیش, به پیش, بطرف جلو, ببعد; ADJECTIVE: جلوی, گستاخ, جسور; VERB: ارسال کردن, رساندن, جلوانداختن, فرستا دن; NOUN: بازی کن ردیف جلو; USER: به جلو, جلو, رو به جلو, پیش, به پیش

GT GD C H L M O
foundation /faʊnˈdeɪ.ʃən/ = NOUN: بنیاد, پایه, شالوده, اساس, بنیان, پی, تاسیس, پی ریزی, تشکیل, مبنا, پا, بنگاه, موسسهخیریه; USER: پایه, بنیاد, شالوده, اساس, پی

GT GD C H L M O
founded /found/ = ADJECTIVE: متکی; USER: تاسیس, تأسیس, تأسیس شده, را تاسیس, بنیان نهاده

GT GD C H L M O
founder /ˈfaʊn.dər/ = NOUN: موسس, بنیان گذار, بانی, برپا کننده, ریخته گر, قالب گیر; VERB: از پا افتادن, لنگ شدن, فرو ریختن, خیط و پیت شدن, خیط و پیت کردن, سر خوردن, فرو رفتن, فرو نشستن; USER: موسس, بنیانگذار, مؤسس, بنیان گذار, بانی

GT GD C H L M O
four /fɔːr/ = عدد چهار; USER: چهار, از چهار, در چهار, چهار نفر, و چهار

GT GD C H L M O
fourier = USER: فوریه, تبدیل فوریه, فوریر, تبدیل فوریه به

GT GD C H L M O
fourth /fɔːθ/ = ADJECTIVE: چهارم, چهارمین, چهار یک, fourth, ربع; USER: چهارم, چهارمین, چهارم به, چهارم را

GT GD C H L M O
free /friː/ = ADJECTIVE: رایگان, رها, مجانی, عاری, ازاد, مستقل, مختار, مجاز, مبرا, اختیاری; ADVERB: بطور مجانی; VERB: خالی کردن; USER: رایگان, آزاد, مجانی, عاری, ازاد

GT GD C H L M O
freelance /ˈfriː.lɑːns/ = NOUN: نویسنده غیر وابسته, کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی; VERB: مفرد کار کردن; USER: مفرد کار کردن, آزاد, مستقل, نگار آزاد, ای مستقل است

GT GD C H L M O
freeman /ˈfriː.mən/ = USER: فریمن, آزاد مرد, فریمان, فریمن به

GT GD C H L M O
friendly /ˈfrend.li/ = ADJECTIVE: دوستانه, مهربان, مساعد, خودمانی, تعاونی; USER: دوستانه, پسند, دوستانه است, مهربان, دوستانه ای

GT GD C H L M O
friends /frend/ = NOUN: دوست, رفیق, یار, مانوس; USER: دوستان, دوستانش, از دوستان, به دوستان, دوستان و

GT GD C H L M O
from /frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه; USER: از, را از, که از, ها از, و از

GT GD C H L M O
front /frʌnt/ = NOUN: جلو, جبهه, نما, پیش, جبهه جنگ, صف پیش; ADJECTIVE: جلودار; VERB: رو کردن به, مواجه شده با, روبروی هم قرار دادن, در صف جلو قرار گرفتن; USER: جلو, مقابل, جلوی, جبهه, های جلو

GT GD C H L M O
full /fʊl/ = ADJECTIVE: پر, کامل, کامل, تمام, مملو, انباشته, سیر, مفصل, لبریز, بالغ, مطلق, رسیده, اکنده; NOUN: فول, پری; USER: کامل, پر, تمام, مملو, فول

GT GD C H L M O
fully /ˈfʊl.i/ = ADVERB: کاملا, تماما; USER: کاملا, به طور کامل, طور کامل به, به طور کامل به, را به طور کامل

GT GD C H L M O
functioned /ˈfʌŋk.ʃən/ = VERB: عمل کردن, کار کردن, وظیفه داشتن; USER: عمل, کار, نقش, کارکرد, استفاده می

GT GD C H L M O
functioning /ˈfʌŋk.ʃən/ = NOUN: در حال کار; ADJECTIVE: دایر; USER: در حال کار, عملکرد, کارکرد, عملکرد به, با عملکرد

GT GD C H L M O
fund /fʌnd/ = NOUN: صندوق, سرمایه, وجوه, تنخواه, پشتوانه, ذخیره وجوه احتیاطی, سرمایه ثابت یا همیشگی; VERB: تهیه وجه کردن, سرمایه گذاری کردن; USER: صندوق, سرمایه, سرمایه گذاری, وجوه, های صندوق

GT GD C H L M O
funded /fʌnd/ = VERB: تهیه وجه کردن, سرمایه گذاری کردن; USER: بودجه, تمویل, تامین مالی, حمایت مالی, تمویل شده

GT GD C H L M O
funding /ˈfʌn.dɪŋ/ = VERB: تهیه وجه کردن, سرمایه گذاری کردن; USER: بودجه, کمک های مالی, منابع مالی, کمک مالی, تامین مالی

GT GD C H L M O
fundraiser /ˈfəndˌrāzər/ = USER: جمع آوری کمک, مراسم جمع آوری پول, مراسم جمع آوری اعانه, جمع آوری, مراسم گردآوری پول,

GT GD C H L M O
futile /ˈfjuː.taɪl/ = ADJECTIVE: بیهوده, باطل, پوچ, بی اثر, بی فایده, خنثی, عبی, عاری از فایده, عاطل; USER: بیهوده, باطل, پوچ, بی فایده, بی اثر

GT GD C H L M O
future /ˈfjuː.tʃər/ = ADJECTIVE: بعدی, مربوط باینده; NOUN: اینده, بعد اینده, اتیه; USER: بعدی, آینده, در آینده, آینده ای, های آینده

GT GD C H L M O
g /dʒiː/ = NOUN: حرف هفتم الفبای انگلیسی; USER: گرم, G, گرم در, گرم بر, گرم به

GT GD C H L M O
gala /ˈɡɑː.lə/ = NOUN: جشن و سرور, شادی; ADJECTIVE: مجلل, با شکوه; USER: جشن و سرور, جشن, مجلل, شادی, با شکوه

GT GD C H L M O
gallery /ˈɡæl.ər.i/ = NOUN: گالری, راهرو, لژ بالا, جای ارزان, اطاق نقاشی, اطاق موزه, خندق; USER: گالری, گالری تصاویر, نگارخانه, گالری عکس, گالری های

GT GD C H L M O
gallons /ˈɡæl.ən/ = NOUN: گالن, پیمانهای برابر 3/7853 لیتر; USER: گالن, گالن آب, گالن در, گالن آب است, گالن است

GT GD C H L M O
gaming /ˈɡeɪ.mɪŋ/ = NOUN: بازی, قمار بازی; USER: بازی, بازی های, های بازی, بازیهای کامپیوتری, بازی را

GT GD C H L M O
garnering /ˈɡɑː.nər/ = VERB: انبار کردن, انباشتن, درویدن; USER: کسب, از garnering, بدست میآورد, بدست میآورد و, آثار کالینز به,

GT GD C H L M O
gather /ˈɡæð.ər/ = VERB: جمع کردن, جمع شدن, گرد امدن, اجتماع کردن, گرد اوری کردن, بزرگ شدن, گرد کردن, نتیجه گرفتن, استباط کردن, فراهم اوردن; USER: جمع کردن, جمع آوری, را جمع آوری, جمع آوری کنید, گرد هم می آیند

GT GD C H L M O
gathering /ˈɡæð.ər.ɪŋ/ = NOUN: گرد اوری, جماعت همراهان; USER: جمع آوری, جمع, تجمع, به جمع آوری, برای جمع آوری

GT GD C H L M O
gen /dʒen/ = USER: ژنرال, نسل, جنرال, Gen در, و نسل

GT GD C H L M O
gender /ˈdʒen.dər/ = NOUN: جنس, نوع, تذکیر و تانیی, قسم; USER: جنس, جنسیت, جنسیتی, جنسیتی را, های جنسیتی

GT GD C H L M O
general /ˈdʒen.ər.əl/ = ADJECTIVE: عمومی, کلی, عام, همگانی, جامع, متداول, معمولی, همگان, قابل تعمیم; NOUN: ژنرال, ارتشبد, مرشد, سر کرده; USER: عمومی, طور کلی, کلی, به طور کلی, عام

GT GD C H L M O
generally /ˈdʒen.ə r.əl.i/ = ADVERB: عموما, معمولا, بطور کلی; USER: عموما, به طور کلی, معمولا, بطور کلی, به طور کلی به

GT GD C H L M O
generate /ˈdʒen.ər.eɪt/ = VERB: تولید کردن, زادن, زاییدن, احدای کردن, بوجود اوردن, تناسل کردن, حاصل کردن, تولید نیرو کردن; USER: تولید, ایجاد, را تولید, تولید کند, تولید می

GT GD C H L M O
generated /ˈjenəˌrāt/ = ADJECTIVE: مولود; USER: تولید, ایجاد, تولید می, ایجاد شده, تولید می شود

GT GD C H L M O
genetically = USER: ژنتیکی, ژنتیک, نظر ژنتیکی, لحاظ ژنتیکی, ژنتیکی به

GT GD C H L M O
genius /ˈdʒiː.ni.əs/ = NOUN: نابغه, نبوغ, استعداد, دماغ, خوش طبعی, ژنی; USER: نابغه, نبوغ, نابغه ای, نابغه است, نابغه ی

GT GD C H L M O
geographic /ˌdʒi.əˈɡræf.ɪ.kəl/ = USER: جغرافیایی, های جغرافیایی, جغرافیایی و, جغرافیایی در

GT GD C H L M O
geometry /dʒiˈɒm.ə.tri/ = NOUN: علم هندسه; USER: هندسه, هندسی, شکل هندسی, هندسه را, هندسه به

GT GD C H L M O
gestures /ˈdʒes.tʃər/ = NOUN: حرکت, ژست, اشاره, رفتار, قیافه, وضع, ادا, اشارات و حرکات در موقع سخن گفتن; USER: حرکات, ژست, اشارات, حرکات و اشارات, ژست های

GT GD C H L M O
ghost /ɡəʊst/ = NOUN: شبح, روح, خیال, تجسم روح, ظاهر فریبنده, جان; VERB: چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن; USER: شبح, روح, ارواح, شبح به, جان

GT GD C H L M O
girls /ɡɜːl/ = NOUN: دختر, دختربچه, دوشیزه, کلفت, معشوقه, زن جوان; USER: دختران, دختر, دختران در, دختران را, دختران به

GT GD C H L M O
give /ɡɪv/ = VERB: دادن, دادن, بخشیدن, ارائه دادن, رساندن, واگذار کردن, اتفاق افتادن, بمعرض نمایش گذاشتن, تخصیص دادن, نسبت دادن به, شرح دادن; NOUN: دهش; USER: دادن, را, بدهد, من بدهید, به من بدهید

GT GD C H L M O
given /ˈɡɪv.ən/ = ADJECTIVE: داده, معین, معلوم, مبتلا; NOUN: معتاد; USER: داده, داده شده, با توجه به, داده می شود, داده شده است

GT GD C H L M O
giving /ɡɪv/ = VERB: دادن, دادن, بخشیدن, ارائه دادن, رساندن, واگذار کردن, اتفاق افتادن, بمعرض نمایش گذاشتن, تخصیص دادن, نسبت دادن به, شرح دادن, افکندن, تقدیم داشتن, عطاء کردن, گریه کردن, بیان کردن; USER: دادن, ارائه, دادن به, با دادن, از دادن

GT GD C H L M O
glendale = USER: گلندل, گلندیل, لس آنجلس, گلندال, Glendale را,

GT GD C H L M O
goal /ɡəʊl/ = NOUN: هدف, دروازه, منظور, مقصد, مقصود, دروازه بان; VERB: گل زدن, هدفی در پیش داشتن; USER: هدف, دروازه, هدف این, به هدف

GT GD C H L M O
goo /go͞o/ = NOUN: ماده چسبنده و لزج, بوی نامطبوع, مزهو طعم تند, ذوق, رغبت, چسبناک; USER: ماده چسبنده و لزج, گو, از گو, ماده چسبنده, بوی نامطبوع,

GT GD C H L M O
good /ɡʊd/ = ADJECTIVE: خوب, خیر, نیک, خوش, شایسته, صحیح, نیکو, سودمند, پاک, قابل; NOUN: خوبی, خیر; USER: خوب, خوبی, خیر, خوش, نیک

GT GD C H L M O
government /ˈɡʌv.ən.mənt/ = NOUN: دولت, حکومت, فرمانداری, طرز حکومت هيئت دولت, عقل اختیار, صلاحدید; USER: دولت, حکومت, دولتی, های دولتی, های دولت

GT GD C H L M O
graduate /ˈɡrædʒ.u.ət/ = NOUN: فارغ التحصیل, لیسانسیه; VERB: فارغالتحصیل شدن, بتدریج تغییر یافتن, درجه بندی کردن, دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن; ADJECTIVE: دیپلمه, درجه دار, درجهدار; USER: فارغ التحصیل, فارغ التحصیل می, فارغ التحصیل شدن, فارغ التحصیل شده, فارغ التحصیل می شوند

GT GD C H L M O
grand /ɡrænd/ = ADJECTIVE: بزرگ, عالی, عظیم, مجلل, والا, جدی, مشهور, بسیار عالی با شکوه, با وقار; NOUN: هزار دلار; USER: بزرگ, عالی, عظیم, مجلل, والا

GT GD C H L M O
grant /ɡrɑːnt/ = NOUN: عطا, امتیاز, کمک هزینه تحصیلی, بخشش, اهداء, اجازه واگذاری رسمی, حقوق بگیر; VERB: دادن, اعطا کردن, عطاء کردن, بخشیدن, تصدیق کردن, مسلم گرفتن; USER: اعطای, عطا, اعطا, عطا کند, اعطا کند

GT GD C H L M O
gras /ˌmɑː.di ˈɡrɑː/ = USER: گراس, Gras به, کاتولیک,

GT GD C H L M O
greatest /ɡreɪt/ = USER: بزرگترین, بیشترین, بزرگ ترین, بزرگ, از بزرگترین

GT GD C H L M O
green /ɡriːn/ = ADJECTIVE: سبز, نارس, خام, تازه, خرم, بی تجربه; NOUN: رنگ سبز, سبزه, چمن, ترو تازه; VERB: سبز شدن, سبز کردن; USER: سبز, رنگ سبز, سبز رنگ, سبز و

GT GD C H L M O
greeted /ɡriːt/ = VERB: تبریک گفتن, درود گفتن, سلام دادن; USER: استقبال, مورد استقبال, استقبال قرار, استقبال می, به استقبال

GT GD C H L M O
grip /ɡrɪp/ = NOUN: گریپ, چنگ, نهر کوچک, چنگ زنی, نزله وبایی نای, انفلوانزا, نهر کندن, ادراک و دریافت; VERB: چسبیدن به, محکم گرفتن, نیروی گرفتن; USER: چنگ, گرفتن, چنگال, گریپ, چسبیدن به

GT GD C H L M O
grotto /ˈɡrɒt.əʊ/ = NOUN: غار

GT GD C H L M O
group /ɡruːp/ = NOUN: گروه, دسته, جمعیت, غند, انجمن; VERB: گروه بندی کردن, دسته دسته کردن, جمع شدن, طبقه بندی کردن; USER: گروه, گروهی, در گروه, گروه های, دسته

GT GD C H L M O
groups /ɡruːp/ = NOUN: گروه, دسته, جمعیت, غند, انجمن; USER: گروه, گروه های, از گروه, گروه ها, از گروه های

GT GD C H L M O
guest /ɡest/ = NOUN: مهمان, انگل; VERB: مهمان کردن, مسکن گزیدن; USER: مهمان, مهمان عزیز, مهمان عزیز خوش, خوش آمدید, مهمان از

GT GD C H L M O
guidance /ˈɡaɪ.dəns/ = NOUN: هدایت, راهنمایی, رهنمود, راهنما, رهبری, راهنمایی کردن; USER: راهنمایی, هدایت, رهنمود, راهنما, رهبری

GT GD C H L M O
guise /ɡaɪz/ = ADJECTIVE: بی گناه, منزه; USER: ماسک, لفافه, لباس مبدل, تغییر قیافه, منظر

GT GD C H L M O
guitar /ɡɪˈtɑːr/ = NOUN: گیتار, عود شش سیمه; VERB: گیتار زدن; USER: گیتار, گیتار را, گیتار می, گیتار به, گیتار زدن

GT GD C H L M O
guitarist /ɡɪˈtɑː.rɪst/ = USER: گیتاریست, نوازنده گیتار, گیتاریست در, guitarist آ Ù

GT GD C H L M O
gymnasium /jimˈnāzēəm/ = NOUN: ورزشگاه, زورخانه, دبیرستان; USER: ورزشگاه, سالن تربیت بدنی, زورخانه, سالن تربیت بدنی به, دبیرستان

GT GD C H L M O
h /eɪtʃ/ = NOUN: هشتمین حرف الفبای انگلیسی; USER: ساعت, H, در ساعت, ساعت و, بر ساعت

GT GD C H L M O
had /hæd/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; USER: حال, به حال, بود, داشته, تا به حال

GT GD C H L M O
halloween /ˌhæl.əʊˈiːn/ = NOUN: هالووین, شب اولیاء, اخرین شب ماه اکتبر; USER: هالووین, روز هالووین, هالووین در, هالووین را, هالووین به

GT GD C H L M O
hangs /hæŋ/ = NOUN: تعلیق, طرزاویختن, مفهوم, تمایل; USER: آویزان است, آویزان, آویخته, هنگ کردن, آویزان می

GT GD C H L M O
happening /ˈhæp.ən.ɪŋ/ = NOUN: اتفاق, پیش امد, پا, روی داد; USER: اتفاق, اتفاق می افتد, اتفاقی می افتد, اتفاق می افتد در

GT GD C H L M O
hardware /ˈhɑːd.weər/ = NOUN: ظروف فلزی, فلز الات; USER: سخت افزار, سخت افزاری, های سخت افزاری, سخت افزار های, سخت افزاری است

GT GD C H L M O
harry /ˈhær.i/ = VERB: غارت کردن, چاپیدن, لخت کردن, ویران کردن, ازردن, بستوه اوردن; USER: لخت کردن, غارت کردن, چاپیدن, ویران کردن, ازردن

GT GD C H L M O
has /hæz/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; USER: است, دارد, شده است, کرده است, است که

GT GD C H L M O
have /hæv/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; NOUN: مالک; USER: داشتن, داشته, دارند, دارای, داشته باشند

GT GD C H L M O
hazy /ˈheɪ.zi/ = ADJECTIVE: مبهم, مبهم, گیج, نا معلوم, مه دار; USER: مبهم, مبهم و مه آلود, گیج, نا معلوم, مه دار

GT GD C H L M O
he /hiː/ = PRONOUN: او, او, خودش, جانور نر; USER: او, وی, او به, او را, او در

GT GD C H L M O
head /hed/ = NOUN: سر, رئيس, راس, رهبر, کله, نوک, سرصفحه, دماغه, سالار; ADJECTIVE: اصلی, فوقانی, بزرگ; USER: سر, رئيس, راس, رهبر, کله

GT GD C H L M O
headed /ˈhed.ɪd/ = ADJECTIVE: رسیده, سردار, نوک دار; USER: رهبری, به رهبری, به ریاست, در راس, به سرپرستی

GT GD C H L M O
headline /ˈhed.laɪn/ = NOUN: عنوان, سرصفحه, عنوان سرصفحه روزنامه; USER: عنوان, تیتر, سرمقاله, سرفصل, تیتر را

GT GD C H L M O
healthcare /ˈhelθ.keər/ = USER: بهداشت و درمان, بهداشتی, مراقبت های بهداشتی, مراقبت بهداشتی, خدمات بهداشتی

GT GD C H L M O
heart /hɑːt/ = NOUN: قلب, دل, مرکز, جوهر, دل و جرات, رشادت, مغز درخت, لب کلام, ضمیر; VERB: جرات دادن, تشجیع کردن; USER: قلب, قلبی, دل, های قلبی, قلب را

GT GD C H L M O
height /haɪt/ = NOUN: ارتفاع, بلندی, ارتفاعات, رفعت, تکبر, آسمان, عرشه, جای مرتفع, در بحبوحه, فراز, علی

GT GD C H L M O
heinrich = USER: هاینریش, هنریش, هینریش, هاینریخ, هنریچ

GT GD C H L M O
hellenic /həˈlen.ɪk/ = ADJECTIVE: مربوط به یونان; USER: مربوط به یونان, یونان, یونانی, هلنی, هلنیک

GT GD C H L M O
helping /ˈhel.pɪŋ/ = NOUN: کمک, یاری, یک وعده یا پرس خوراک; ADJECTIVE: ممد, معین; USER: کمک, کمک به, کمک می, یاری, کمک می کند

GT GD C H L M O
here /hɪər/ = ADVERB: اینجا, در این جا, اکنون, در این موقع, در این باره, بدین سو; USER: اینجا, در اینجا, به اینجا, اینجا به, در اینجا به

GT GD C H L M O
hewitt /hjuː/ = USER: هویت, هیوت, هیویت, هیوئیت, لاو هیوت,

GT GD C H L M O
hicks /hɪk/ = NOUN: احمق, دهاتی جاهل; USER: هیکس, Hicks در, هیکس دراین, هیکز, هیکس دراین زمینه

GT GD C H L M O
hidden /ˈhɪd.ən/ = ADJECTIVE: پنهان, مخفی, پنهانی, غایب, مکنون, مستور; USER: مخفی, پنهان, های مخفی, پنهانی, پنهان در

GT GD C H L M O
highlights /ˈhaɪ.laɪt/ = NOUN: های لایت; USER: های لایت, برجسته, نکات برجسته, از برجسته, از نکات برجسته

GT GD C H L M O
highly /ˈhaɪ.li/ = ADVERB: خیلی; USER: خیلی, بسیار, شدت, به شدت, های بسیار

GT GD C H L M O
hiking /ˈhaɪ.kɪŋ/ = VERB: مبلغ را بالا بردن; USER: پیاده روی, کوه نوردی, پیاده روی در, پیاده روی به, پیاده روی پیاده روی

GT GD C H L M O
his /hɪz/ = PRONOUN: برای او, مال او, ... او, مال انمرد, خودمانی, ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر; USER: او, خود, خود را, او را, خود را به

GT GD C H L M O
history /ˈhɪs.tər.i/ = NOUN: تاریخچه, تاریخ, سابقه, پیشینه, بیمارنامه; USER: تاریخ, سابقه, تاریخچه, تاریخی, سابقه ای

GT GD C H L M O
hobbies /ˈhɒb.i/ = NOUN: سرگرمی, کار ذوقی, اسب کوچک اندام, مشغولیات, کاری که کسی بدان عشق و علاقه دارد; USER: سرگرمی, سرگرمی های, سرگرمی ها, سرگرمیها, سرگرمی و

GT GD C H L M O
holds /həʊld/ = NOUN: نگاهداری; USER: نگه می دارد, دارای, نگه, نگه می, در اختیار دارد

GT GD C H L M O
hole /həʊl/ = NOUN: سوراخ, حفره, گودال, روزنه, چال, منفذ, خندق, غار, رخنه, فرج, فرجه; VERB: روزنه کندن; USER: سوراخ, حفره, گودال, چال, روزنه

GT GD C H L M O
holography /hɒlˈɒɡ.rə.fi/ = USER: هولوگرافی, تمامنگاری

GT GD C H L M O
honors /ˈɒn.əz dɪˌɡriː/ = NOUN: افتخار, احترام, شرف, ناموس, شرافت, عزت, حضرت, غیرت, نجابت, تشریفات امتیازویژه, جناب, فخر, اب رو, برو, خوشنامی; USER: افتخارات, برتری ها, برتریها, ها برتری ها, افتخاراتی که

GT GD C H L M O
hopes /həʊp/ = NOUN: امید, امیدواری چشم داشت, چشم انتظاری; USER: امیدوار, امیدوار است, امیدوار است که, امیدوار است بتواند, امیدوار است که بتواند

GT GD C H L M O
hoping /həʊp/ = VERB: انتظار داشتن, ارزو داشتن, امیدوار بودن, پشت گرمی داشتن به; USER: امید, امیدوار, امیدوارند, به امید, امیدوار است

GT GD C H L M O
hospital /ˈhɒs.pɪ.təl/ = NOUN: بیمارستان, مریضخانه; USER: بیمارستان, بیمارستانی, در بیمارستان, بیمارستان به, بیمارستان ها

GT GD C H L M O
hosted /həʊst/ = USER: میزبانی, میزبان, به میزبانی, میزبانی شده, های میزبانی

GT GD C H L M O
hosting /hōst/ = USER: میزبانی وب, میزبانی, های میزبانی, خدمات میزبانی, های میزبانی وب

GT GD C H L M O
hot /hɒt/ = ADJECTIVE: گرم, داغ, تند, برانگیخته, با حرارت, حاد, پر حرارت, تیز, تابان, اتشین, تند مزاج, تفته; ADVERB: بگرمی; VERB: داغ کردن یا شدن; USER: داغ, گرم, گرم و, های داغ, آب گرم

GT GD C H L M O
house /haʊs/ = NOUN: خانه, منزل, مسکن, جا, سرای, خانقاه, جایگاه, منزلگاه, برج, اهل خانه; VERB: خانه نشین شدن, جا دادن; USER: خانه, منزل, خانه ای, خانه های, خانه را

GT GD C H L M O
html /ˌeɪtʃ.tiː.emˈel/ = USER: اچ تی ام ال, HTML, HTML غیر, متنی, HTML غیر فعال

GT GD C H L M O
human /ˈhjuː.mən/ = ADJECTIVE: انسانی, وابسته بانسان, دارای خوی انسانی; NOUN: شخص; USER: انسانی, انسان, بشر را, بشر در, انسان را

GT GD C H L M O
humanities /hjuːˈmæn.ə.ti/ = NOUN: علوم انسانی, انسانیت, عواطف بشری; USER: علوم انسانی, انسانی, های علوم انسانی, علوم انسانی در, علوم انسانی به

GT GD C H L M O
humanizing /ˈhjuː.mə.naɪz/ = VERB: انسانی کردن, انسان شدن, واجد صفات انسانی شدن, نرم کردن, با مروت کردن

GT GD C H L M O
humanlike = USER: انسانی

GT GD C H L M O
humanoid /ˈ(h)yo͞oməˌnoid/ = ADJECTIVE: شبیه انسان; USER: شبیه انسان, انسان نما, انسان نمای, های انسان نما, انسان نما به,

GT GD C H L M O
humanoids

GT GD C H L M O
hundreds /ˈhʌn.drəd/ = NOUN: عدد صد; USER: صدها, صدها نفر, صدها تن, از صدها, به صدها

GT GD C H L M O
hunt /hʌnt/ = NOUN: شکار, جستجو, صید, نخجیر; VERB: شکار کردن, صید کردن, جستجو کردن در, تفحص کردن; USER: شکار, جستجو, نخجیر, شکار کردن, صید

GT GD C H L M O
husband /ˈhʌz.bənd/ = NOUN: شوهر, مرد, شوی, کشاورز, گیاه پرطاقت; VERB: شخم زدن, کاشتن, باغبانی کردن, شوهر دادن, جفت کردن, خواستگاری کردن; USER: شوهر, همسر, شوهرش, شوهرم, مرد

GT GD C H L M O
hybrid /ˈhaɪ.brɪd/ = ADJECTIVE: پیوندی; NOUN: دو رگه, مخلوط, گیاه پیوندی, جانور دورگه; USER: پیوندی, ترکیبی, هیبرید, هیبریدی, های هیبرید

GT GD C H L M O
hygiene /ˈhaɪ.dʒiːn/ = NOUN: بهداشت, حفظ الصحه, علم بهداشت; USER: بهداشت, بهداشتی, حفظ الصحه, رعایت بهداشت, و بهداشت

GT GD C H L M O
i /aɪ/ = PRONOUN: من, خودم, اول شخص مفرد; NOUN: نهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: من, من به, که من, من در, من از

GT GD C H L M O
ict /ˌaɪ.siːˈtiː/ = USER: فناوری اطلاعات و ارتباطات, ICT, ارتباطات و فناوری اطلاعات, ICT را, اطلاعات و ارتباطات

GT GD C H L M O
id /ɪd/ = ABBREVIATION: شناسایی; USER: شناسایی, شناسه, ID, شماره

GT GD C H L M O
ideation /ˌaɪdiˈeɪʃən/ = USER: افکار, اندیشه پردازی, ایده پردازی, تفکر, انگاره ناپرداز,

GT GD C H L M O
identity /aɪˈden.tɪ.ti/ = NOUN: هویت, شناسایی, شخصیت, عینیت, تطابق, اصلیت, نهاد; USER: هویت, شناسایی, به هویت, از هویت

GT GD C H L M O
illusion /ɪˈluː.ʒən/ = NOUN: وهم, خیال, خیال باطل, خیال واهی, غلط, حیله, خیال خام, گول; USER: وهم, خیال, خیال باطل, خیال واهی, حیله

GT GD C H L M O
illustration /ˌɪl.əˈstreɪ.ʃən/ = NOUN: تصویر; USER: تصویر, تصویر سازی, مثال, تصویرگری, تصویرسازی

GT GD C H L M O
illustrations /ˌɪl.əˈstreɪ.ʃən/ = NOUN: تصویر; USER: تصاویر, تصویر, تصویرگری, تصویرهای, از تصاویر

GT GD C H L M O
illustrator /ˈiləˌstrātər/ = NOUN: געמעל, ילוסטראַציע; USER: تصویرگر, تصویرساز, ایلوستریتور, تصویرسار

GT GD C H L M O
imagery /ˈɪm.ɪ.dʒər.i/ = NOUN: تصورات, صنایع بدیعی, تشبیه ادبی, شبیه سازی, شکل و مجسمه, مجسمه سازی; USER: شبیه سازی, تصاویر, تصورات, صنایع بدیعی, شکل و مجسمه

GT GD C H L M O
immersive /ɪˈmɜːs/ = USER: همهجانبه, فراگیر, دیداری, مجازی

GT GD C H L M O
impact /imˈpakt/ = NOUN: ضربه, اصابت, اثر شدید, ضربت, ضرب, تماس; VERB: بهم فشردن, پیچیدن, با شدت ادا کردن, با شدت اصابت کردن, زیر فشار قرار دادن; USER: ضربه, تاثیر, تأثیر, اثر, و تاثیر

GT GD C H L M O
impending /ɪmˈpen.dɪŋ/ = VERB: مشرف بودن, اویزان کردن, محتمل الوقوع بودن, در شرف وقوع بودن; USER: قریب الوقوع, قریب الوقوع است, قریب الوقوع به, قریب الوقوع را

GT GD C H L M O
imperative /ɪmˈper.ə.tɪv/ = ADJECTIVE: دستوری, امری, حتمی, الزام اور; USER: امری, ضروری, امری ضروری, دستوری, حتمی

GT GD C H L M O
imperatives /ɪmˈper.ə.tɪv/ = USER: ضرورت, الزامات, ضروریات, واجبات, ضرورتهای

GT GD C H L M O
implemented /ˈɪm.plɪ.ment/ = VERB: انجام دادن, ایفاء کردن, اجراء کردن; USER: اجرا, پیاده سازی, به اجرا, اجرا در, به اجرا در

GT GD C H L M O
importance /ɪmˈpɔː.təns/ = NOUN: اهمیت, نفوذ, قدر, اعتبار, شان, تقاضا, خطر; USER: اهمیت, مهم, به اهمیت, دارای اهمیت

GT GD C H L M O
improve /ɪmˈpruːv/ = VERB: بهتر کردن, اصلاح کردن, بهبودی دادن, بهبودی یافتن, پیشرفت کردن, اصلاحات کردن, تکمیل کردن; USER: بهبود, بهبود بخشد, را بهبود بخشد, به بهبود, بهبود بخشند

GT GD C H L M O
improving /ɪmˈpruːv/ = VERB: بهتر کردن, اصلاح کردن, بهبودی دادن, بهبودی یافتن, پیشرفت کردن, اصلاحات کردن, تکمیل کردن; USER: بهبود, به بهبود, برای بهبود, بهبود است, بهبود بخشیدن

GT GD C H L M O
improvisation /ˌɪm.prə.vaɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: ابتکار, بدیهه گویی, بدیههسازی, حاضر جوابی, تعبیه; USER: ابتکار, بدیهه گویی, بدیههسازی, حاضر جوابی, تعبیه

GT GD C H L M O
improvisational = USER: بداهه, البداهه, البداهه در,

GT GD C H L M O
in /ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل; USER: به, در, را در, از, با

GT GD C H L M O
inc /ɪŋk/ = USER: وارز, INC, INC به

GT GD C H L M O
included /ɪnˈkluːd/ = ADJECTIVE: مشمول; USER: مشمول, شامل, گنجانده, گنجانده شده

GT GD C H L M O
including /ɪnˈkluː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: محتوی; USER: از جمله, جمله, شامل, که شامل, به شمول

GT GD C H L M O
incorporated /inˈkôrpəˌrātid/ = VERB: ترکیب کردن, یکی کردن, جا دادن, داخل کردن, دارای شخصیت حقوقی کردن, بهم پیوستن, متحد کردن, ثبت کردن, امیختن; USER: گنجانیده شده, گنجانیده, گنجانیده شده است, گنجانده شده, به ثبت رسیده

GT GD C H L M O
increase /ɪnˈkriːs/ = NOUN: افزایش, رشد, اضافه, توسعه, فزونی, تکثیر, ترقی; VERB: زیاد شدن, افزودن, زیاد کردن, توسعه دادن, توانگر کردن, ترفیع دادن, تکثیر کردن; USER: افزایش, افزایش دهد, افزایش می دهد, را افزایش دهد, را افزایش می دهد

GT GD C H L M O
increasingly /ɪnˈkriː.sɪŋ.li/ = USER: به طور فزاینده, طور فزاینده, فزاینده ای, طور فزاینده ای, به طور فزاینده ای

GT GD C H L M O
independent /ˌindəˈpendənt/ = ADJECTIVE: مستقل, مطلق, خود مختار, دارای قدرت مطلقه, سرخود; USER: مستقل, های مستقل, مستقل از, مستقل است, مستقل و

GT GD C H L M O
indianapolis = USER: ایندیاناپولیس, INDIANAPOLIS, ایندیناپولیس, ایندیانا پلیس, ایندیاناپولیس است

GT GD C H L M O
indigo /ˈindəˌɡō/ = NOUN: نیل, وسمه, نیل پر طاوس, رنگ; ADJECTIVE: نیلی, برنگ نیلی; USER: نیلی, indigo را, رنگ نیلی, نیل, indigo به,

GT GD C H L M O
industrial /ɪnˈdʌs.tri.əl/ = ADJECTIVE: صنعتی, دارای صنایع بزرگ; NOUN: اهل صنعت; USER: صنعتی, های صنعتی, صنعتی می, صنعتی و

GT GD C H L M O
industry /ˈɪn.də.stri/ = NOUN: صنعت, صنایع, ابتکار, مجاهدت, پیشه و هنر; USER: صنعت, صنایع, در صنعت, صنعت به, های صنعت

GT GD C H L M O
infantile /ˈɪn.fən.taɪl/ = ADJECTIVE: بچگانه, ابتدایی, مربوط بدوران کودکی; USER: بچگانه, نوزادی, کودکانه, نوزادی به

GT GD C H L M O
influential /ˌinflo͞oˈenCHəl/ = ADJECTIVE: دارای نفوذ و قدرت; USER: نفوذ, با نفوذ, تاثیرگذار, تاثیر گذار, بانفوذ

GT GD C H L M O
information /ˌɪn.fəˈmeɪ.ʃən/ = NOUN: اطلاعات, اطلاع, معلومات, اخبار, خبر, سوابق, مفروضات, اگاهگان, پرسشگاه, استخبار, سراغ; USER: اطلاعات, اطلاعات در, اطلاعات را, معلومات, اطلاع

GT GD C H L M O
initiated /ɪˈnɪʃ.i.eɪt/ = ADJECTIVE: ابتکاری; USER: آغاز, شروع, را آغاز, آغاز شده, آغاز می

GT GD C H L M O
initiative /ɪˈnɪʃ.ə.tɪv/ = NOUN: ابتکار, قریحه; ADJECTIVE: پیشقدمی, اغازی; USER: ابتکار, ابتکار عمل, ابتکار عمل را, به ابتکار, از ابتکار

GT GD C H L M O
initiatives /ɪˈnɪʃ.ə.tɪv/ = NOUN: ابتکار, قریحه; USER: ابتکارات, طرح های, ابتکار عمل, از ابتکارات, از طرح های

GT GD C H L M O
initiator = NOUN: مبتکر; USER: مبتکر, آغازگر, آغازگر و, آغازگر است, آغازگر برای

GT GD C H L M O
initiatory = ADJECTIVE: واقع در اول, اولین, دخولی, وابسته به ایین دخول; USER: وابسته به ایین دخول, واقع در اول, به ایین دخول, ایین دخول, دخولی

GT GD C H L M O
innovation /ˌɪn.əˈveɪ.ʃən/ = NOUN: ابداع, بدعت, تغییر, چیز تازه, نو اوری; USER: ابداع, نوآوری, نوآوری در, نوآوری های, بدعت

GT GD C H L M O
innovative /ˈɪn.ə.və.tɪv/ = USER: نوآورانه, ابتکاری, های نوآورانه, های ابتکاری, های مبتکرانه

GT GD C H L M O
innovator /ˈɪn.ə.veɪt/ = NOUN: مبتکر, بدعت گذار, نو اور; USER: مبتکر, نوآور, مبدع, بدعت گذار

GT GD C H L M O
inspire /ɪnˈspaɪər/ = VERB: الهام بخشیدن, دمیدن در, در کشیدن نفس, استنشاق کردن, القاء کردن, نفس عمیق کشیدن, سر غیرت اوردن; USER: الهام بخشیدن, الهام بخش, الهام, الهام بخشیدن به

GT GD C H L M O
inspired /ɪnˈspaɪəd/ = VERB: الهام بخشیدن, دمیدن در, در کشیدن نفس, استنشاق کردن, القاء کردن, نفس عمیق کشیدن, سر غیرت اوردن; USER: الهام گرفته از, الهام گرفته, با الهام, الهام گرفته شده, الهام گرفته است

GT GD C H L M O
installation /ˌɪn.stəˈleɪ.ʃən/ = NOUN: نصب, تاسیسات; USER: نصب, نصب و راه اندازی, نصب و راه, تاسیسات

GT GD C H L M O
installed /ɪnˈstɔːl/ = VERB: کار گذاشتن, منصوب نمودن, نصب کردن; USER: نصب شده, نصب, نصب شده است, های نصب, را نصب

GT GD C H L M O
institute /ˈɪn.stɪ.tjuːt/ = NOUN: موسسه, بنیاد, انجمن, بنگاه, بنداد, هيئت شورا, فرمان, اصل قانونی; VERB: بنیاد نهادن, برقرار کردن, تاسیس کردن; USER: موسسه, مؤسسه, انستیتو, موسسه در, موسسه ای

GT GD C H L M O
institution /ˌɪn.stɪˈtjuː.ʃən/ = NOUN: موسسه, نهاد, بنگاه, تاسیس قضایی, اصل حقوقی, رسم معمول; USER: نهاد, موسسه, مؤسسه, نهادی, موسسه ای

GT GD C H L M O
institutions /ˌɪn.stɪˈtjuː.ʃən/ = NOUN: موسسه, نهاد, بنگاه, تاسیس قضایی, اصل حقوقی, رسم معمول; USER: موسسات, نهادهای, نهاد, نهادها, نهاد های

GT GD C H L M O
instructor /ɪnˈstrʌk.tər/ = NOUN: معلم, اموزگار, یاد دهنده, اموزشیار; USER: معلم, مربی, استاد, مدرس, مربی به

GT GD C H L M O
int = USER: INT, اعضای هیات, بین المللی, دانشنامه هوشمند, نوع int

GT GD C H L M O
integrated /ˈɪn.tɪ.ɡreɪt/ = ADJECTIVE: متحد; USER: یکپارچه, ادغام, یکپارچه شده است, ادغام شده, های یکپارچه

GT GD C H L M O
integrating /ˈɪn.tɪ.ɡreɪt/ = VERB: کامل کردن, درست کردن, تمام کردن, یکی کردن, تابعه اولیه چیزی را گرفتن; USER: یکپارچه سازی, یکپارچه, ادغام, یکپارچه کردن, های یکپارچه سازی

GT GD C H L M O
integrative /-ˌgrātiv/ = USER: یکپارچه, منسجم, انسجام, به انسجام, یکپارچه و

GT GD C H L M O
intelligence /inˈtelijəns/ = NOUN: هوش, جاسوسی, بینش, خرد, ذکاوت, فهم, فراست, زیرکی, اگاهی, روح پاک یا دانشمند; USER: هوش, اطلاعاتی, های اطلاعاتی, جاسوسی, دانایی و آگاهی

GT GD C H L M O
intelligent /inˈtelijənt/ = ADJECTIVE: هوشمند, با هوش, سریعالانتقال; USER: هوشمند, باهوش, های هوشمند, و آگاهی, با هوش

GT GD C H L M O
inter /ɪnˈtɜːr/ = VERB: در خاک نهادن, مدفون ساختن, در قبر نهادن, زیر خاک پوشاندن; USER: اینتر, بین, درون, در میان, Inter در

GT GD C H L M O
interacting /ˌɪn.təˈrækt/ = VERB: متقابلا اثر کردن, فعل و انفعال داخلی داشتن; USER: تعامل, برقراری ارتباط, در تعامل, فعل و انفعالات, تعامل است

GT GD C H L M O
interaction /ˌɪn.təˈræk.ʃən/ = NOUN: اثر متقابل, فعل و انفعال; USER: فعل و انفعال, تعامل, اثر متقابل, تعامل با, به تعامل

GT GD C H L M O
interactions /ˌɪn.təˈræk.ʃən/ = NOUN: اثر متقابل, فعل و انفعال; USER: فعل و انفعالات, تعاملات, تعامل, متقابل, اثر متقابل

GT GD C H L M O
interactive /ˌintərˈaktiv/ = USER: تعاملی, های تعاملی, متقابل برخوردار است, تعاملی است, تعاملی را

GT GD C H L M O
interface /ˈɪn.tə.feɪs/ = NOUN: خط اتصال; USER: رابط, واسط, رابط کاربری, رابط های, از رابط

GT GD C H L M O
interfaces /ˈɪn.tə.feɪs/ = NOUN: خط اتصال; USER: رابط, واسط, رابط های, واسط های, اینترفیس های

GT GD C H L M O
interim /ˈɪn.tər.ɪm/ = ADJECTIVE: موقت, موقتی, سپنج; NOUN: فاصله, خلال مدت; USER: موقت, موقتی, های موقت, موقت در, موقت به

GT GD C H L M O
international /ˌɪn.təˈnæʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: بین المللی, وابسته به روابط بین المللی; USER: بین المللی, های بین المللی, بین المللی است, بین المللی را, بین المللی در

GT GD C H L M O
interpretation /ɪnˌtɜː.prɪˈteɪ.ʃən/ = NOUN: تفسیر, ترجمه, تعبیر, بیان, شرح; USER: تفسیر, تعبیر, تفسیری, ترجمه, تفسیر به

GT GD C H L M O
interstices

GT GD C H L M O
into /ˈɪn.tuː/ = PREPOSITION: به, توی, بسوی, نسبت به, در میان, بطرف, اندر, در ظرف; USER: به, را, را به, را در, به داخل

GT GD C H L M O
invented /ɪnˈvent/ = ADJECTIVE: من در اوردی; USER: اختراع, را اختراع, اختراع شده, اختراع کرد, اختراع شد

GT GD C H L M O
invention /ɪnˈven.ʃən/ = NOUN: اختراع, ابتکار, خلق; USER: اختراع, اختراع به, ابتکار, اختراع در

GT GD C H L M O
inventions /ɪnˈven.ʃən/ = NOUN: اختراع, ابتکار, خلق; USER: اختراعات, اختراع, اختراعها, اختراع ها, اختراع های

GT GD C H L M O
invest /ɪnˈvest/ = VERB: گذاردن, نهادن, خرید کردن, خریدن, سرمایه گذاری کردن, اعطاء کردن، سرمایه گذاردن; USER: سرمایه گذاری, سرمایه گذاری می, سرمایه گذاری در, سرمایه گذاری کنند

GT GD C H L M O
investigate /inˈvestiˌgāt/ = VERB: بررسی کردن, رسیدگی کردن, رسیدگی کردن, جستار کردن, وارسی کردن, تحقیق کردن, استفسار کردن, اطلاعات مقدماتی بدست اوردن, پژوهیدن, تفتیش کردن, باز جویی کردن; USER: بررسی, تحقیق, منظور بررسی, تحقیق در

GT GD C H L M O
investigating /inˈvestiˌgāt/ = VERB: بررسی کردن, رسیدگی کردن, وارسی کردن, استفسار کردن, جستار کردن, تحقیق کردن, اطلاعات مقدماتی بدست اوردن, پژوهیدن, تفتیش کردن, باز جویی کردن; USER: بررسی, تحقیق, تحقیق در, تحقیق در مورد, به بررسی

GT GD C H L M O
investigation /ɪnˌves.tɪˈɡeɪ.ʃən/ = NOUN: تحقیق, رسیدگی, سراغ, باز جویی; USER: تحقیق, تحقیقات, بررسی, رسیدگی, تحقیق و تفحص

GT GD C H L M O
investment /ɪnˈvest.mənt/ = NOUN: سرمایه گذاری, مبلغ سرمایه گذاری شده; USER: سرمایه گذاری, سرمایه گذاری های, سرمایه گذاری را, از سرمایه گذاری, به سرمایه گذاری

GT GD C H L M O
investments /ɪnˈvest.mənt/ = NOUN: سرمایه گذاری, مبلغ سرمایه گذاری شده; USER: سرمایه گذاری, سرمایه گذاری های, سرمایه گذاری ها, سرمایه گذاری در, از سرمایه گذاری

GT GD C H L M O
invited /ɪnˈvaɪt/ = VERB: دعوت کردن, خواندن, طلبیدن, وعده گرفتن, مهمان کردن, وعده دادن, احضار کردن, خواستن; USER: دعوت, دعوت شده, دعوت کرد, دعوت می, دعوت به عمل

GT GD C H L M O
invitees

GT GD C H L M O
involved /ɪnˈvɒlvd/ = ADJECTIVE: گرفتار, پیچیده, در گیر, بغرنج, مبهم, مورد بحی; USER: گرفتار, درگیر, دخیل, نقش دارند, های درگیر

GT GD C H L M O
involving /ɪnˈvɒlv/ = VERB: وارد کردن, گرفتار شدن, پیچیدهشدن, پیچیدن, گرفتار کردن, گیر انداختن, مستلزم بودن, در گیر کردن یا شدن; USER: مربوط به, شامل, مربوط, که شامل, های مربوط

GT GD C H L M O
is /ɪz/ = VERB: است، هست; USER: است, باشد, می باشد, شده است

GT GD C H L M O
island /ˈaɪ.lənd/ = NOUN: جزیره, ابخست, محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان و غیره; VERB: جزیره ساختن, جزیره دار کردن; USER: جزیره, جزیره ای, جزیره است, جزیره به, جزیره را

GT GD C H L M O
islands /ˈaɪ.lənd/ = NOUN: جزیره, ابخست, محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان و غیره; USER: جزیره, جزایر, جزیره های, جزیره ها, جزایر را

GT GD C H L M O
issue /ˈɪʃ.uː/ = NOUN: شماره, موضوع, نشریه, نسخه, فرزند, کردار, عمل, سرانجام, بر امد; VERB: بیرون آمدن, خارج شدن, صادر شدن; USER: موضوع, مسئله, شماره, مساله, موضوع را

GT GD C H L M O
issued /ˈɪʃ.uː/ = ADJECTIVE: مطبوع; USER: صادر, صادر شده, صادر کرد, را صادر, صادر می

GT GD C H L M O
it /ɪt/ = PRONOUN: آن, ان, او, ان چیز, ان جانور; USER: آن, از آن, در آن, آن را به, به آن

GT GD C H L M O
italian /ɪˈtæl.jən/ = ADJECTIVE: ایتالیایی; USER: ایتالیایی, زبان ایتالیایی, ایتالیا, ایتالیایی را

GT GD C H L M O
itf = USER: آی تی اف, ITF, فدراسیون بینالمللی تنیس, آی تی اف را,

GT GD C H L M O
its /ɪts/ = PRONOUN: مال آن, مال ان, خودمانی, ... آن; USER: آن, خود, خود را, آن را, آن در

GT GD C H L M O
j /dʒeɪ/ = NOUN: دهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: J, J به, j را, j ام,

GT GD C H L M O
january /ˈdʒæn.jʊ.ri/ = NOUN: ژانویه, اولین ماه سال مسیحی

GT GD C H L M O
jazz /dʒæz/ = NOUN: جاز, موسیقی جاز, نشاط; VERB: جاز نواختن; USER: جاز, موسیقی جاز, جاز در, جاز را

GT GD C H L M O
jet /dʒet/ = NOUN: جت, فواره, فوران, پرتاب, کهربای سیاه, سنگ موسی; ADJECTIVE: مرمری; VERB: مانند فواره جاری کردن, بخارج پرتاب کردن, بیرون ریختن, پراندن, فواره زدن; USER: جت, هواپیمای جت, موتور جت, فواره

GT GD C H L M O
jong /ˌmɑːˈdʒɒŋ/ = USER: جونگ, جانگ, یانگ, یونگ, جونگ ایل

GT GD C H L M O
journal /ˈdʒɜː.nəl/ = NOUN: روزنامه, دفتر روزنامه, دفتر وقایع روزانه; USER: روزنامه, مجله, نشریه, ژورنال, مجله علمی پژوهشی

GT GD C H L M O
journals /ˈdʒɜː.nəl/ = NOUN: روزنامه, دفتر روزنامه, دفتر وقایع روزانه; USER: مجلات, مجله, ژورنال های, از مجلات

GT GD C H L M O
jpl = USER: JPL, آزمایشگاه پیشرانه جت, آزمایشگاه رانش جت, JPL است, آزمایشگاه JPL,

GT GD C H L M O
jules = USER: ژول, جولز, این Jules, توسط ژول, و ژول

GT GD C H L M O
july /dʒʊˈlaɪ/ = NOUN: جولای, ماه ژوئيه; USER: جولای, ژوئیه

GT GD C H L M O
june /dʒuːn/ = NOUN: ژوئن, ماه ژوئن پنجمین ماه سال مسیحی

GT GD C H L M O
just /dʒʌst/ = ADVERB: فقط, تنها, عینا, در همان دم, اندکی پیش; ADJECTIVE: درست, عادل, منصفانه, منصف, مقتضی, باانصاف; NOUN: دادگر; USER: فقط, تنها, درست, فقط به, عادل

GT GD C H L M O
juxtapose /ˌdʒʌk.stəˈpəʊz/ = VERB: پهلوی هم گذاشتن, پیش هم گذاشتن; USER: پیش هم گذاشتن, پهلوی هم گذاشتن, قرارخواهدداد, هم گذاشتن

GT GD C H L M O
k = NOUN: دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: ل, L, لیتر, در لیتر, l به

GT GD C H L M O
keens

GT GD C H L M O
kent /ken/ = USER: کنت, کنت به, کنت در, کنت را

GT GD C H L M O
kern /kərn/ = NOUN: پیاده سبک اسحلهایرلندی, روستایی, دهاتی; USER: دهاتی, کرن, روستایی, پیاده سبک اسحلهایرلندی

GT GD C H L M O
keynote /ˈkiː.nəʊt/ = NOUN: مفتاح, راهنما; VERB: نطق اصلی کردن; USER: نطق اصلی کردن, سخنرانیها, نطق اصلی, مراسم افتتاحیه, مفتاح

GT GD C H L M O
kinetic /kɪˈnet.ɪk/ = ADJECTIVE: جنبشی, وابسته بحرکت, وابسته به نیروی محرکه; USER: جنبشی, جنبشی را, انرژی جنبشی, جنبشی به, جنبشی دارد

GT GD C H L M O
kitchenware /ˈkɪtʃ.ən.weər/ = NOUN: ظروف اشپزخانه

GT GD C H L M O
knight /naɪt/ = NOUN: شوالیه, دلاور, قهرمان, سلحشور, نجیب زاده; VERB: بمقام سلحشوری و دلاوری ترفیع دادن; USER: شوالیه, قهرمان, دلاور, سلحشور, نجیب زاده

GT GD C H L M O
kristen = USER: کریستن, کریستین, ها Kristen, عکس کریستن, از کریستن,

GT GD C H L M O
l = NOUN: دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: L, ا, از L, L را,

GT GD C H L M O
lab /læb/ = NOUN: ازمایشگاه, ازمونگاه; USER: ازمایشگاه, آزمایشگاه, آزمایشگاهی, لابراتوار, آزمایشگاه های

GT GD C H L M O
labelled /ˈleɪ.bəl/ = USER: برچسب دار, برچسب, نشاندار شده, دارای برچسب, با برچسب

GT GD C H L M O
laboratories /ˈlabrəˌtôrē/ = NOUN: لابراتوار, ازمایشگاه, ازمونگاه; USER: آزمایشگاه, آزمایشگاهی, آزمایشگاههای, آزمایشگاه ها, آزمایشگاه های

GT GD C H L M O
laboratory /ˈlabrəˌtôrē/ = NOUN: لابراتوار, ازمایشگاه, ازمونگاه; USER: لابراتوار, آزمایشگاهی, آزمایشگاه, های آزمایشگاهی, آزمایشگاه های

GT GD C H L M O
labs /læb/ = NOUN: ازمایشگاه, ازمونگاه; USER: آزمایشگاه, آزمایشگاه های, آزمایشگاههای, آزمایشگاهها, آزمایشگاه ها

GT GD C H L M O
labyrinth /ˈlæb.ə.rɪnθ/ = NOUN: دخمه پرپیچ و خم, لابیرنت, ماز, شکنج, پلکان مارپیچ, پیچیدگی, چیز بغرنج; USER: دخمه پرپیچ و خم, لابیرنت, پلکان مارپیچ, ماز, شکنج

GT GD C H L M O
labyrinthine /ˌlabəˈrinˌTHēn,-ˈrinTHin,-ˈrinˌTHīn/ = ADJECTIVE: پیچ وخم دار, پر شکنج; USER: پیچ وخم دار, تودرتو, پیچ وخم, پر شکنج

GT GD C H L M O
lagoon /ləˈɡuːn/ = NOUN: تالاب, مرداب, چشمه اب گرم; USER: تالاب, مرداب, لاگون, مرداب را, تالاب را

GT GD C H L M O
landscape /ˈlænd.skeɪp/ = NOUN: چشم انداز, منظره, خاکبرداری وخیابان بندی کردن, دور نما; VERB: با منظره تزئين کردن; USER: چشم انداز, منظره, چشم انداز های, چشم انداز به

GT GD C H L M O
language /ˈlæŋ.ɡwɪdʒ/ = NOUN: زبان, لسان, کلام, تکلم, سخنگویی; USER: زبان, زبانی, به زبان, زبان را, زبان های

GT GD C H L M O
large /lɑːdʒ/ = ADJECTIVE: بزرگ, وسیع, درشت, فراوان, حجیم, هنگفت, پهن, جامع, جادار, کامل, سترگ, لبریز, بسیط; USER: بزرگ, های بزرگ, بزرگ است, بزرگ و, وسیع

GT GD C H L M O
lausanne = USER: لوزان, LAUSANNE, لوزان برمی گردد, لوزان به, لوزان در

GT GD C H L M O
lead /liːd/ = NOUN: سرب, هدایت, رهبری, تقدم, پیش افت, راهنمایی, سبقت, شاقول گلوله; VERB: رهبری کردن, هدایت کردن, سوق دادن, بردن; USER: رهبری, منجر, منجر شود, سرب, هدایت

GT GD C H L M O
leader /ˈliː.dər/ = NOUN: رهبر, فرمانده, رئيس, راس, پیشقدم, راهنما, قائد, پیشوا, سر دسته, سالار, سرور, سر کرده, سرمقاله; USER: رهبر, رهبری, از رهبران, فرمانده

GT GD C H L M O
leaders /ˈliː.dər/ = NOUN: رهبر, فرمانده, رئيس, راس, پیشقدم, راهنما, قائد, پیشوا, سر دسته, سالار, سرور, سر کرده, سرمقاله; USER: رهبران, از رهبران, به رهبران, که رهبران, رهبران این

GT GD C H L M O
leadership /ˈliː.də.ʃɪp/ = NOUN: رهبری, برتری, راهنمایی, سرکردگی, تصدی; USER: رهبری, های رهبری, قدرت رهبری او, رهبری را, به رهبری

GT GD C H L M O
leading /ˈliː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: برجسته, عمده, پیشتاز, مقدم, پیشین; NOUN: هدایت, نفوذ, راهنمایی; USER: برجسته, که منجر, هدایت, عمده, پیشتاز

GT GD C H L M O
leagues /liːɡ/ = NOUN: اتحادیه, پیمان, اتحاد, گروه ورزشی; USER: لیگ, لیگ ها, لیگ های, لیگهای, لیگ های برتر

GT GD C H L M O
learn /lɜːn/ = VERB: یاد گرفتن, دانستن, فرا گرفتن, خواندن, اموختن, اگاهی یافتن, خبر گرفتن; USER: یاد بگیرند, یادگیری, یاد می گیرند, یاد بگیرند که, را یاد بگیرند

GT GD C H L M O
learned /ˈlɜː.nɪd/ = ADJECTIVE: دانا, فضلا, فاضل, عالم, عارف, قاضل, طالب علم; USER: آموخته, یاد گرفته, آموخته شده, را آموخته, آموخته است

GT GD C H L M O
learning /ˈlɜː.nɪŋ/ = NOUN: یادگیری, فراگیری, دانش, اطلاع, معرفت, فضل وکمال, فضیلت, عرفان; USER: یادگیری, در یادگیری, های یادگیری, فراگیری, یادگیری در

GT GD C H L M O
leash /liːʃ/ = NOUN: دسته سه تایی, پالهنگ, افسار سگ و حیوانات مشابه; VERB: افسار بستن, بند زدن; USER: دسته سه تایی, افسار بستن, بند زدن, پالهنگ, افسار سگ و حیوانات مشابه

GT GD C H L M O
lecture /ˈlek.tʃər/ = NOUN: سخنرانی, درس, خطابه, کنفرانس, نطق, خطابت; VERB: سخنرانی کردن, خطابه گفتن, نطق کردن; USER: سخنرانی, تدریس, تدریس می, خطابه سر, خطابه

GT GD C H L M O
lecturer /ˈlek.tʃər.ər/ = USER: مدرس, استاد, سخنران, مدرس دانشگاه

GT GD C H L M O
lectures /ˈlek.tʃər/ = NOUN: سخنرانی, درس, خطابه, کنفرانس, نطق, خطابت; USER: سخنرانی ها, سخنرانی, سخنرانیهای, سخنرانی های, سخنرانی می

GT GD C H L M O
led /led/ = NOUN: سخنرانی, درس, خطابه, کنفرانس, نطق, خطابت; USER: به رهبری, منجر, رهبری, منجر شده, منجر شد

GT GD C H L M O
lee /liː/ = NOUN: بادپناه, سمت پناه دار, حمایت, انسوی کشتی که از باد در پناه است; USER: انسوی کشتی که از باد در پناه است, لی, بادپناه, سمت پناه دار

GT GD C H L M O
legal /ˈliː.ɡəl/ = ADJECTIVE: حقوقی, قانونی, مشروع, شرعی; USER: حقوقی, قانونی, های قانونی, های حقوقی, قانونی است

GT GD C H L M O
legs /leg/ = NOUN: پا, ساق پا, ساق, پایه, ران, پاچه, مرحله, قسمت, بخش; USER: پاها, پاهای, پا, ساق پا, ساق پاها

GT GD C H L M O
length /leŋθ/ = NOUN: طول, مدت, قد, درازا, امتداد, درجه, مد; USER: طول, مدت, طول مدت, با طول, به طول

GT GD C H L M O
less /les/ = ADJECTIVE: کمتر, کمتر, کوچکتر, پست تر, اصغر; USER: کمتر, کمتری, کمتر از, کمتر است

GT GD C H L M O
licenses /ˈlaɪ.səns/ = NOUN: پروانه, جواز, اجازه, جواز شغل; USER: مجوز, مجوزهای, پروانه, اجازهنامههای, مجوزها

GT GD C H L M O
life /laɪf/ = NOUN: زندگی, عمر, حیات, جان, زیست, دوران زندگی, دوام, حبس ابد, رمق, مدت; USER: زندگی, عمر, حیات, جان, زندگی است

GT GD C H L M O
lifelike /ˈlaɪf.laɪk/ = ADJECTIVE: واقعی, زندگی مانند; USER: واقعی, زنده, زندگی مانند, شبیه به زندگیه

GT GD C H L M O
light /laɪt/ = NOUN: نور, چراغ, پرتو, تابش; ADJECTIVE: روشن, سبک, کم, خفیف, سبک وزن, اندک, تابان; VERB: روشن کردن; USER: نور, سبک, روشن, چراغ, پرتو

GT GD C H L M O
lighting /ˈlaɪ.tɪŋ/ = NOUN: روشنایی, سایه روشن, احتراق, اشتعال, نور افکنی; USER: روشنایی, نور, نورپردازی, های روشنایی, نورپردازی های

GT GD C H L M O
like /laɪk/ = ADJECTIVE: مانند, همچون, همانند, شبیه; CONJUNCTION: مثل; PREPOSITION: مثل, چون, سان, چنان; NOUN: نظیر; ADVERB: بسان; VERB: دوست داشتن; USER: مانند, مثل, شبیه, همچون, چون

GT GD C H L M O
likened /ˈlīkən/ = VERB: مانند کردن, شبیه کردن, شبیه شدن; USER: تشبیه, شبیه نمود, تشبیه شده, تشبیه کرد, تشبیه کرده,

GT GD C H L M O
likeness /ˈlaɪk.nəs/ = NOUN: شباهت, همانندی, تشابه, مشابهت, شبیه, شکل, پیکر, تصویر, تطابق; USER: شباهت, همانندی, شبیه, تشابه, مشابهت

GT GD C H L M O
liminal /ˈlimənl/ = ADJECTIVE: آستانی, شعوری, وابسته به مختصرترین تحریک عصبی; USER: آستانی, آستانه ای, آستانه ای محقق می, آستانه ای و حساس, شعوری

GT GD C H L M O
linear /ˈlɪn.i.ər/ = ADJECTIVE: خطی, طولی, باریک, کشیده, دراز; USER: خطی, خطی را, خطی است, های خطی, خطی و

GT GD C H L M O
lingual /ˌmʌltiˈlɪŋgwəl/ = ADJECTIVE: زبانی, حرف زبانی; USER: زبانی, زبانه, لینگوالی, چند زبانه

GT GD C H L M O
lists /lɪst/ = NOUN: فهرست, جدول, سیاهه, شیار, سجاف, کنار, نرده, میدان نبرد, کجی, ریز, فرد, صورت; USER: لیست, فهرست, لیست های, لیست ها, فهرست های

GT GD C H L M O
literally /ˈlɪt.ər.əl.i/ = ADVERB: عینا; USER: عینا, معنای واقعی کلمه, به معنای واقعی کلمه, معنای واقعی کلمه به, معنای واقعی کلمه در

GT GD C H L M O
live /lɪv/ = ADJECTIVE: زنده, سرزنده, موثر, دایر; VERB: زندگی کردن, زیستن, زنده بودن, منزل کردن, سکون کردن; USER: زنده, زندگی می کنند, زندگی کردن, زیستن

GT GD C H L M O
living /ˈlɪv.ɪŋ/ = NOUN: زندگی, معیشت, وسیله گذران; ADJECTIVE: زنده, در قید حیات, جاندار, حی, جاودان; USER: زندگی, زندگی می, زنده, زندگی می کنند

GT GD C H L M O
loaning /ləʊn/ = VERB: عاریه دادن, قرض کردن; USER: اعتماد به نفi, قرض,

GT GD C H L M O
long /lɒŋ/ = ADJECTIVE: بلند, طولانی, دراز, طویل, دیر, مدید, مفصل, کشیده, متوالی, ژرف; ADVERB: گذشته از وقت; VERB: اشتیاق داشتن, میل داشتن, ارزوی چیزی را داشتن, مناسب بودن; USER: طولانی, بلند, دراز, های طولانی, طولانی مدت

GT GD C H L M O
longer /lɒŋ/ = USER: دیگر, طولانی تر, طولانی, طولانی تری, دیگر به

GT GD C H L M O
lorentz = USER: لورنتس, لورنتز, لورنز, لورنتس به

GT GD C H L M O
los /ˈlaɪ.ləʊ/ = USER: لس, لوس, در لس, جدول لس, در لوس

GT GD C H L M O
loss /lɒs/ = NOUN: ضرر, زیان, فقدان, خسارت, اتلاف, اتلاف, عدم, باخت, مرگ, خسران, خدشه, گمراهی, خسار, ضلالت; USER: فقدان, ضرر, اتلاف, خسارت, باخت

GT GD C H L M O
ltd = USER: با مسئولیت محدود, مسئولیت محدود, شرکت با مسئولیت محدود, با مسئولیت محدود است, با مسئولیت محدود به

GT GD C H L M O
m /əm/ = NOUN: سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی, هر چیزی بشکل حرف م; USER: متر, M, م, متر است, M را

GT GD C H L M O
ma /mɑː/ = USER: کارشناسی ارشد, MA, کارشناس ارشد, کارشناسی ارشد است, کارشناسی ارشد به

GT GD C H L M O
machina /ˌdeɪ.əs eks ˈmæk.ɪ.nə/ = USER: MACHINA, machina دوری, machina دوری کنید,

GT GD C H L M O
machine /məˈʃiːn/ = NOUN: ماشین, دستگاه; VERB: ماشین کردن, با ماشین رفتن; USER: ماشین, دستگاه, ماشین آلات, و ماشین آلات, ماشین های

GT GD C H L M O
machined /məˈʃiːn/ = VERB: ماشین کردن, با ماشین رفتن; USER: ماشین, خم, ماشینکاری, ماشین کاری, خم میشود

GT GD C H L M O
machines /məˈʃiːn/ = NOUN: ماشین, دستگاه; USER: ماشین, ماشین های, دستگاه های, و ماشین های, و ماشین آلات

GT GD C H L M O
machining /məˈʃiːn/ = VERB: ماشین کردن, با ماشین رفتن; USER: ماشینکاری, ماشین کاری, ماشینکاری با, ماشینکاری به, ماشینکاری را

GT GD C H L M O
macho /ˈmætʃ.əʊ/ = USER: ماچو, مردانه, مردانهی, نو و مردانه, مردانه سنتی خود

GT GD C H L M O
made /meɪd/ = ADJECTIVE: ساخته, مصنوع, تربیت شده, معمول; USER: ساخته, ساخته شده, شده, ساخته شده است, شده است

GT GD C H L M O
magazine /ˌmæɡ.əˈziːn/ = NOUN: مجله, مخزن, انبار مهمات, خزانه, خشاب اسلحه; USER: مجله, مجله ی, مستندسازی و ثبت اختراع, مجله ای, مجله به

GT GD C H L M O
magnetism /ˈmagnəˌtizəm/ = NOUN: خاصیت مغناطیسی, جذبه, کشش, اهن ربایی; USER: خاصیت مغناطیسی, مغناطیس, جذبه, اهن ربایی, کشش

GT GD C H L M O
maintained /mānˈtān/ = VERB: نگه داشتن, حفظ کردن, برقرار داشتن, ادامه دادن, مدعی بودن, نگه داری کردن, ابقا کردن, حمایت کردن از; USER: نگهداری, حفظ, نگهداری می, را حفظ, نگهداری می شود

GT GD C H L M O
maintenance /ˈmeɪn.tɪ.nəns/ = NOUN: نگهداری, تعمیر, نگهداشت, ابقاء, گذران, قوت, عمل تمیز کردن وپاک کردن; USER: نگهداری, تعمیر, های تعمیر و نگهداری, نگهداری و تعمیرات, نگهداشت

GT GD C H L M O
makers /ˈmeɪ.kər/ = NOUN: سازنده, خالق; USER: سازندگان, سازان, گیرندگان, گذاران, گیران

GT GD C H L M O
male /meɪl/ = NOUN: نر, جنس نر; ADJECTIVE: مردانه, مذکر, نرینه, نرین, گشن; USER: مردانه, مرد, نر, مذکر, جنس نر

GT GD C H L M O
man /mæn/ = NOUN: انسان, مرد, مردی, بشر, فرد, شخص, آدم, نفر, شوهر, رفیق, ادمی, نوکر, مهره شطرنج; VERB: اداره کردن, گرداندن; USER: مرد, انسان, مردی, بشر, شخص

GT GD C H L M O
managed /ˈmæn.ɪdʒ/ = VERB: اداره کردن, گرداندن, مباشرت کردن, ضبط کردن, از پیش بردن, سرپرستی کردن; USER: مدیریت, اداره, اداره می, مدیریت می, مدیریت شده

GT GD C H L M O
manager /ˈmæn.ɪ.dʒər/ = NOUN: مدیر, رئيس, متصدی, مباشر, ضابط, کارفرمان; USER: مدیر, مدیریت, از مدیر, مدیر عامل

GT GD C H L M O
managing /ˈmanij/ = NOUN: ضبط; USER: مدیریت, عامل, اداره, برای مدیریت, مدیر عامل

GT GD C H L M O
mandarin /ˈmæn.dər.ɪn/ = NOUN: مامورین عالیرتبه; USER: مامورین عالیرتبه, ماندارین, نارنگی, زبان ماندرین

GT GD C H L M O
manhood /ˈmæn.hʊd/ = NOUN: مردانگی, مردی, رجولیت, ادمیته, شجاعت; USER: مردانگی, مردی, رجولیت, ادمیته, شجاعت

GT GD C H L M O
manufacturing /ˌmanyəˈfakCHər/ = NOUN: ساخت; USER: ساخت, تولید, تولیدی, های تولیدی, های تولید

GT GD C H L M O
many /ˈmen.i/ = NOUN: بسیاری, گروه; ADVERB: خیلی, بسیار, چندین, زیاد, بسا; ADJECTIVE: چندین, متعدد, فراوان; USER: بسیاری, خیلی, چندین, بسیار, متعدد

GT GD C H L M O
maquette

GT GD C H L M O
maquettes

GT GD C H L M O
march /mɑːtʃ/ = NOUN: راه پیمایی, قدم رو, قدم برداری, گام نظامی, پیش روی, موسیقی نظامی یا مارش, روش; VERB: پیشرفت کردن, راهپیمایی کردن, پیشروی کردن, تاختن بر, قدم رو کردن, نظامی وار راه رفتن; USER: مارس, راهپیمایی, ماه مارس, راه پیمایی, قدم رو

GT GD C H L M O
mardi /ˌmɑː.di ˈɡrɑː/ = USER: مردی, توبه, شنبه, ماردی, Mardi به,

GT GD C H L M O
maris /ˈmɑːriː/ = USER: ماریس

GT GD C H L M O
mark = NOUN: علامت, نشانه, مارک, نمره, نشان, مرز, علامت مخصوص, خط, داغ; VERB: علامت گذاردن, نشان کردن, علامت گذاشتن; USER: علامت, علامت گذاری, خوانده شده را علامت, علامت گذاری به عنوان, از علامت,

GT GD C H L M O
market /ˈmɑː.kɪt/ = NOUN: بازار, مرکز تجارت, محل داد وستد; VERB: به بازار عرضه کردن, فروختن, در بازار داد و ستد کردن, در معرض فروش قرار دادن; USER: بازار, در بازار, بازار است, بازار را, بازار به

GT GD C H L M O
markets /ˈmɑː.kɪt/ = NOUN: بازار, مرکز تجارت, محل داد وستد; USER: بازارهای, بازارها, بازار های, به بازارهای, بازارهای در

GT GD C H L M O
marlins = NOUN: نیزه ماهی, ماهی شکاری بزرگ; USER: مارلینز,

GT GD C H L M O
mass /mæs/ = NOUN: توده, جرم, انبوه, حجم, توده مردم, جمع, مراسم عشاء ربانی, کپه, گروه, قسمت عمده; VERB: جمع اوری کردن; USER: جرم, توده, انبوه, توده ای, حجم

GT GD C H L M O
material /məˈtɪə.ri.əl/ = NOUN: ماده, جنس, جسم; ADJECTIVE: مادی, جسمانی, اساسی, جسمی, اصولی, مقتضی, کلی; USER: ماده, مواد, مادی, جنس, از مواد

GT GD C H L M O
materials /məˈtɪə.ri.əl/ = NOUN: مصالح; USER: مصالح, مواد, از مواد, مواد را, و مواد

GT GD C H L M O
math /ˌmæθˈmæt.ɪks/ = USER: ریاضی, ریاضیات, های ریاضی, ریاضی را, ریاضی در

GT GD C H L M O
mathews = USER: Mathews اتفاق افتاد, متیوز"

GT GD C H L M O
may /meɪ/ = VERB: میتوان, امکان داشتن, توانایی داشتن, قادر بودن, ایکاش; USER: ممکن است, ممکن, ممکن است به, ممکن است در

GT GD C H L M O
maya = USER: مایا, مایا را, مایا در, تمدن مایا

GT GD C H L M O
meaning /mēn/ = NOUN: معنی, مفهوم, منظور, مقصود, مراد, ارش, مفاد, فحوا; USER: معنی, این معنی, به معنی, به این معنی, مفهوم

GT GD C H L M O
mechanical /məˈkæn.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: مکانیکی, ماشینی, هنرور, غیر فکری; USER: مکانیکی, های مکانیکی, مکانیکی و, مکانیکی را

GT GD C H L M O
mechanisms /ˈmek.ə.nɪ.zəm/ = NOUN: مکانیزم, دستگاه, طرز کار, ماشین, ساختمان, اجزاء متشکله چیزی, اجزاء و عوامل مکانیکی; USER: مکانیسم, مکانیزم, مکانیسم های, مکانیزم های, ساز و کارهای

GT GD C H L M O
media /ˈmiː.di.ə/ = NOUN: رسانه ها, واسطهها, پوشش میانی عرق; USER: رسانه ها, رسانه, رسانه های, رسانه ای, های رسانه ای

GT GD C H L M O
medical /ˈmed.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: پزشکی, طبی, دارویی, دوایی, شفابخش; USER: پزشکی, های پزشکی, طبی, علوم پزشکی

GT GD C H L M O
meeting /ˈmiː.tɪŋ/ = NOUN: نشست, جلسه, ملاقات, مجمع, برخورد, اجتماع, انجمن, میتینگ, تلاقی, جماعت همراهان, جماعت, اجماع, هم ایش; ADJECTIVE: متلاقی; USER: جلسه, نشست, ملاقات, دیدار, جلسه ای

GT GD C H L M O
meetings /ˈmiː.tɪŋ/ = NOUN: نشست, جلسه, ملاقات, مجمع, برخورد, اجتماع, انجمن, میتینگ, تلاقی, جماعت همراهان, جماعت, اجماع, هم ایش; USER: جلسات, نشست, نشست های, در جلسات, نشست ها

GT GD C H L M O
member /ˈmem.bər/ = NOUN: عضو, جزء, بخش, کارمند, اندام, شعبه; USER: عضو, کاربران, اعضای, از اعضای, کاربر عضو

GT GD C H L M O
members /ˈmem.bər/ = NOUN: عضو, جزء, بخش, کارمند, اندام, شعبه; USER: اعضای, کاربران, عضو, تعداد کاربران, از اعضای

GT GD C H L M O
memberships /ˈmembəʃɪp/ = NOUN: عضویت; USER: عضویت, عضویت در, عضو, عضویت های, های اعضا

GT GD C H L M O
menlo

GT GD C H L M O
mentored /ˈmɛntɔː/ = USER: راهنمایی, تعلیمات داده

GT GD C H L M O
merit /ˈmer.ɪt/ = NOUN: شایستگی, لیاقت, استحقاق, سزاواری, خدمت; VERB: شایسته بودن, استحقاق داشتن, سزاوار بودن; USER: شایستگی, شایسته, ارزش, سزاوار, به شایستگی

GT GD C H L M O
meritorious /ˈmeriˌtôrēəs/ = ADJECTIVE: شایسته, مستحق; USER: شایسته, مستحق, شایسته ای

GT GD C H L M O
mermaid /ˈmɜː.meɪd/ = NOUN: مسحور کننده, حوری دریایی, افسونگر, زن ماهی; USER: مسحور کننده, پری دریایی, افسونگر, حوری دریایی, زن ماهی

GT GD C H L M O
methods /ˈmeθ.əd/ = NOUN: روش, متد, شیوه, نوع, طرز, طریقه, سبک, رویه, اسلوب, روند, سیاق, مسلک; USER: روش, روشهای, روش ها, از روش, از روش های

GT GD C H L M O
miles /maɪl/ = NOUN: مقیاس سنجش مسافت معادل 1609/35 متر; USER: مایل, مایلی, کیلومتر, فاصله, کیلومتری

GT GD C H L M O
military /ˈmɪl.ɪ.tər.i/ = ADJECTIVE: نظامی, ارتشی, جنگی; NOUN: ارتش; USER: نظامی, ارتش, های نظامی, ارتشی, جنگی

GT GD C H L M O
mind /maɪnd/ = NOUN: ذهن, خاطر, عقل, خیال, ضمیر, خرد, سامان; VERB: یاداوری کردن, تذکر دادن, مراقب بودن, مواظبت کردن, ملتفت بودن; USER: ذهن, ذهن می, ذهن متبادر, در ذهن, ذهن متبادر می

GT GD C H L M O
minutes /ˈmɪn.ɪt/ = NOUN: صورت جلسه; USER: دقیقه, دقیقه از, دقیقه ی, دقیقه از بازی

GT GD C H L M O
miracles /ˈmɪr.ɪ.kl̩/ = NOUN: معجزه, اعجاز, واقعه شگفتانگیز, چیز عجیب, خرق عادت; USER: معجزه, معجزات, معجزاتی, معجزه ها, معجزه ای

GT GD C H L M O
mischief /ˈmɪs.tʃɪf/ = NOUN: شرارت, شیطنت, اذیت, موذی گری, بدسگالی; USER: شرارت, شیطنت, اذیت, موذی گری, بدسگالی

GT GD C H L M O
mixed /mɪkst/ = ADJECTIVE: مخلوط, مختلط, درهم, امیخته, ممزوج, ناجنس, درهم ریخته, قاتی; USER: مخلوط, مختلط, مخلوط شده, مخلوط می شوند, های مختلط

GT GD C H L M O
model /ˈmɒd.əl/ = NOUN: مدل, نمونه, طرح, قالب, سرمشق, نقشه, پیکر; VERB: ساختن, شکل دادن, نمونه قرار دادن, طراحی کردن, مطابق مدل معینی در اوردن; USER: مدل, از مدل, نمونه

GT GD C H L M O
modern /ˈmɒd.ən/ = ADJECTIVE: مدرن, نوین, جدید, امروزی, نو, کنونی, متاخر; USER: مدرن, جدید, نوین, امروزی, نو

GT GD C H L M O
monetary /ˈmʌn.ɪ.tri/ = ADJECTIVE: پولی; USER: پولی, های پولی, پولی را, پولی در

GT GD C H L M O
money /ˈmʌn.i/ = VERB: بصورت پول در اوردن; USER: پول, پول را, پول به, پول در

GT GD C H L M O
monstrosities /mɒnˈstrɒs.ə.ti/ = NOUN: هیولا, هیولایی, شرارت بسیار; USER: وحشیگری, هیولاهای,

GT GD C H L M O
monterey = USER: مونتری, مانتری, مونتری رسیدیم, مونتری واقع

GT GD C H L M O
months /mʌnθ/ = NOUN: ماه, ماه شمسی, برج, ماه قمری; USER: ماه, ماه گذشته, ماه های, ماه ها, ماه به

GT GD C H L M O
more /mɔːr/ = ADVERB: بیشتر, بیش, بعلاوه; ADJECTIVE: زیادتر; USER: بیشتر, بیش, تر, بیشتری, بیشتر در

GT GD C H L M O
morning /ˈmɔː.nɪŋ/ = NOUN: صبح, بامداد; USER: صبح, صبح روز, روز صبح, امروز صبح, بامداد

GT GD C H L M O
most /məʊst/ = ADJECTIVE: بیشترین, بیش از همه, زیادترین; NOUN: مقدار زیاد; USER: بیشترین, ترین, بیشتر, اکثر, اغلب

GT GD C H L M O
motion /ˈməʊ.ʃən/ = NOUN: حرکت, جنبش, پیشنهاد, تکان, ژست, جنب وجوش, سیر; VERB: پیشنهاد کردن, اشاره کردن; USER: حرکت, جنبش, حال حرکت, حرکت را, پیشنهاد

GT GD C H L M O
mounted /ˈmaʊn.tɪd/ = ADJECTIVE: سوار شده, نصب شده; USER: نصب شده, سوار شده, نصب شده است, سوار شده است, نصب شده در

GT GD C H L M O
movement /ˈmuːv.mənt/ = NOUN: جنبش, حرکت, نهضت, گردش, تکان, سیر, تغییر مکان, ژست, وزن, حرکت سریع; USER: جنبش, حرکت, نهضت, جنبش های, جنبش را

GT GD C H L M O
moves /muːv/ = NOUN: حرکت, اقدام, نقل مکان, تکان, جنبش, تغییر مکان, نوبت حرکت یابازی; USER: حرکت می کند, حرکت, حرکت می, حرکت های, حرکت میکند

GT GD C H L M O
mtv /ˌem.tiːˈviː/ = USER: ام تی وی, MTV, ام تی وی را, شبکه MTV, ام تی وی در

GT GD C H L M O
mud /mʌd/ = NOUN: گل, لجن, افترا; VERB: گل الود کردن, تیره کردن; USER: گل, گلی, لجن, گل و لای, گل و

GT GD C H L M O
multimodal /ˈməltiˌmōd,ˈməltī-/ = USER: چند, ملتمدل, مرکب, مرکب قابل, چند مدلی,

GT GD C H L M O
muscle /ˈmʌs.l̩/ = NOUN: عضله, ماهیچه, نیروی عضلانی, پولک پولادین زره, صدف دو کپهای, صدف باریک دریایی و رودخانهای; VERB: بزور وارد شدن; USER: عضله, عضلانی, عضلات, ماهیچه, ماهیچه ای

GT GD C H L M O
muscles /ˈmʌs.l̩/ = NOUN: عضله, ماهیچه, نیروی عضلانی, پولک پولادین زره, صدف دو کپهای, صدف باریک دریایی و رودخانهای; USER: عضلات, ماهیچه, ماهیچه های, ماهیچه ها, عضلات را

GT GD C H L M O
museum /mjuːˈziː.əm/ = NOUN: موزه; USER: موزه, موزه ها, موزه ای, موزه به, موزه را

GT GD C H L M O
museums /mjuːˈziː.əm/ = NOUN: موزه; USER: موزه ها, موزه, موزه های, از موزه, از موزه ها

GT GD C H L M O
music /ˈmjuː.zɪk/ = ADJECTIVE: موسیقی, موزیکال, موسقی دار, دارای اهنگ; NOUN: موسیقی, موزیک, ساز, اهنگ, رامشگری, خنیا, غنا; USER: موسیقی, موزیک, موسیقی را, های موسیقی, موسیقی است

GT GD C H L M O
musician /mjuːˈzɪʃ.ən/ = NOUN: نوازنده, موسیقی دان, ساز زن, ساقی, خنیاگر, نغمه پرداز; USER: نوازنده, موسیقیدان, موسیقی دان, موزیسین, موسیقیدان و

GT GD C H L M O
mutual /ˈmjuː.tʃu.əl/ = ADJECTIVE: متقابل, دو جانبه, دو طرفه, دوسره, بین الاثنین, از دو سره; USER: متقابل, دو جانبه, های متقابل, دو طرفه, متقابل را

GT GD C H L M O
my /maɪ/ = PRONOUN: مال من, متعلق بمن, ای وای, خودمانی, مربوط بمن; USER: من, ام, من به, من در, های من

GT GD C H L M O
myself /maɪˈself/ = PRONOUN: خودم, من خودم, شخص خودم; USER: خودم, خودم را, به خودم, خودم رو, خودم به

GT GD C H L M O
mythical /ˈmɪθ.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: اسطورهای, افسانه امیز; USER: اسطورهای, افسانه ای, اسطوره ای, های افسانه ای, ای افسانه ای

GT GD C H L M O
n /en/ = NOUN: چهاردهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: N, نفر, ازت, نامشخص, تعداد

GT GD C H L M O
name /neɪm/ = NOUN: نام, اسم, نام و شهرت, نام خودمانی, تسمیه, خوشنامی, اب رو; VERB: نامیدن, نام دادن, بنام صدا کردن, خواندن; USER: نام, اسم, نام و نام خانوادگی, به نام, نام و نام

GT GD C H L M O
nanyang = USER: نانیانگ, دانشگاه نانیانگ, و دانشگاه نانیانگ,

GT GD C H L M O
narrative /ˈnær.ə.tɪv/ = NOUN: روایت, داستان, قصه, شرح, حکایت, سرگذشت; ADJECTIVE: داستانسرایی; USER: روایت, داستان, قصه, شرح, حکایت

GT GD C H L M O
nasa /ˈnæs.ə/ = USER: ناسا, NASA, ناسا در, ناسا به

GT GD C H L M O
national /ˈnæʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: ملی, قومی, وابسته به قوم یاملتی; NOUN: تبعه, شهروند; USER: ملی, های ملی, ملی را, ملی است

GT GD C H L M O
natural /ˈnætʃ.ər.əl/ = ADJECTIVE: طبیعی, ذاتی, عادی, فطری, بدیهی, ساده, استعداد ذاتی, قهری, سرشتی, نهادی, جبلی, دیوانه, خلقی, غریزی; NOUN: احمق; USER: طبیعی, های طبیعی, طبیعی است, طبیعی به

GT GD C H L M O
naturalistic /ˌnaCHərəˈlistik/ = USER: ناتورالیستی, طبیعی, طبیعت, طبیعت گرایانه, طبیعتگرایانه

GT GD C H L M O
nautili

GT GD C H L M O
nautiluses

GT GD C H L M O
navigate /ˈnæv.ɪ.ɡeɪt/ = VERB: هدایت کردن, کشتیرانی کردن; USER: حرکت, حرکت به, حرکت کنید, حرکت در, حرکت را

GT GD C H L M O
navigated /ˈnæv.ɪ.ɡeɪt/ = VERB: هدایت کردن, کشتیرانی کردن; USER: پیمایش, جهت یابی, بروید, یابی, پیموده شده

GT GD C H L M O
nearly /ˈnɪə.li/ = ADVERB: تقریبا, تاحدی, مستقیما; USER: تقریبا, نزدیک, نزدیک به, تقریبا به, مدتی نزدیک به

GT GD C H L M O
need /niːd/ = NOUN: احتیاج, نیاز, لزوم, نیازمندی, حاجت, ایجاب, نیستی, بایستگی; VERB: نیاز داشتن, در احتیاج داشتن, نیازمند بودن, محتاج بودن; USER: نیاز, نیاز به, نیاز دارید, نیاز دارند, احتیاج

GT GD C H L M O
needs /nēd/ = NOUN: نیازها; ADVERB: لزوما, بر حسب لزوم; USER: نیازهای, نیاز, نیاز دارد, نیازها, نیاز به

GT GD C H L M O
negotiated /nəˈɡəʊ.ʃi.eɪt/ = VERB: مذاکره کردن, گفتگو کردن, تبادل نظر کردن, به پول نقد تبدیل کردن; USER: مذاکره, مورد مذاکره, مذاکره قرار, مورد مذاکره قرار, طریق مذاکره

GT GD C H L M O
negotiation /nəˌɡəʊ.ʃiˈeɪ.ʃən/ = NOUN: مذاکره; USER: مذاکره, مذاکرات, مذاکره را, های مذاکره

GT GD C H L M O
ness /-nəs/ = NOUN: دماغه, برجستگی; USER: برجستگی, بودن, بودنش, دماغه, بودن را

GT GD C H L M O
neural /ˈnjʊə.rəl/ = ADJECTIVE: عصبی, وابسته بعصب, وابسته به سلسله اعصاب; USER: عصبی, های عصبی, عصبی در, عصبی را, عصبی است

GT GD C H L M O
neurological /ˌnjʊə.rəˈlɒdʒ.ɪ.kəl/ = USER: عصبی, های عصبی, نورولوژیک, نورولوژیکی, عصبی در

GT GD C H L M O
new /njuː/ = ADJECTIVE: جدید, تازه, نو, نوین; ADVERB: جدیدا, اخیرا; USER: جدید, های جدید, تازه, نو, نوین

GT GD C H L M O
newport = USER: نیوپورت, NEWPORT, نیوپورت در, نیوپورت فاصله

GT GD C H L M O
news /njuːz/ = NOUN: اخبار, خبر, اوازه; USER: اخبار, خبر, خبری, های خبری, اخبار را

GT GD C H L M O
newsletter /ˈnjuːzˌlet.ər/ = USER: خبرنامه, در خبرنامه, عضویت در خبرنامه, خبرنامه ای, خبرنامه و

GT GD C H L M O
next /nekst/ = ADJECTIVE: بعد, کنار, دیگر, اینده, مجاور, پهلویی, مابعد, زیرین, جنبی, نزدیک ترین; PREPOSITION: جنب; ADVERB: سپس; USER: بعد, بعدی, آینده, کنار, در کنار

GT GD C H L M O
night /naɪt/ = NOUN: شب, شب هنگام, تاریکی, غروب, برنامه شبانه, خادم حبش, لیل, نزدیک بوقت خواب; ADJECTIVE: نزدیک بوقت خواب; USER: شب, در شب, شب را, شب به, شب در

GT GD C H L M O
nodes /nəʊd/ = NOUN: گره, غده, اشکال, دشواری, ورم, بر امدگی; USER: گره ها, گره, گره های, نودها, گره در

GT GD C H L M O
nominee /ˌnɒm.ɪˈniː/ = USER: نامزد, نامزد حزب, نامزد ریاست, نامزد مورد

GT GD C H L M O
non /nɒn-/ = PREFIX: منفی, خیر; USER: غیر, بدون, عدم, های غیر, و غیر

GT GD C H L M O
nondestructive

GT GD C H L M O
nonlinear = ADJECTIVE: غیر خطی; USER: غیر خطی, غیرخطی, غیر خطی را, غیر خطی است, غیر خطی با

GT GD C H L M O
nonverbal /ˌnɒnˈvɜː.bəl/ = ADJECTIVE: غیر شفاهی, غیرزبانی, بدون احتیاج باستفاده از زبان; USER: غیر شفاهی, غیر کلامی, غیرزبانی, غیر شفاهی را, رویههای غیر شفاهی

GT GD C H L M O
north /nɔːθ/ = NOUN: شمال, در شمال; ADJECTIVE: شمالی, رو به شمال; USER: شمال, شمالی, در شمال, شمال به, از شمال

GT GD C H L M O
not /nɒt/ = USER: not-particle, not, none, not, no, not, not; USER: نه, نمی, نشده است, نمی کند

GT GD C H L M O
noted /ˈnəʊ.tɪd/ = ADJECTIVE: برجسته, مورد ملاحظه; USER: اشاره کرد, اشاره, ذکر, توجه داشت, متذکر شد

GT GD C H L M O
nov /nəʊˈvem.bər/ = USER: نوامبر

GT GD C H L M O
nova /ˈnəʊvə/ = NOUN: نو اختر, ستاره موقتی, فانی ستاره; USER: نو اختر, نوا, نواختر, نووا, ستاره موقتی,

GT GD C H L M O
novel /ˈnɒv.əl/ = NOUN: رمان, کتاب داستان; ADJECTIVE: جدید, بدیع, نو; USER: رمان, جدید, بدیع, نو, کتاب داستان

GT GD C H L M O
november /nəʊˈvem.bər/ = NOUN: نوامبر, نام ماه یازدهمسال فرنگی

GT GD C H L M O
now /naʊ/ = ADVERB: اکنون, حالا, اینک, فعلا, در این لحظه; USER: اکنون, حال حاضر, در حال حاضر, هم اکنون, حالا

GT GD C H L M O
number /ˈnʌm.bər/ = NOUN: شماره, عدد, رقم, عده, نمره, شماره یا عدد; VERB: شمردن, نمره دادن به, بالغ شدن بر; USER: شماره, تعداد, عدد, رقم, عده

GT GD C H L M O
numerous /ˈnjuː.mə.rəs/ = ADJECTIVE: متعدد, فراوان, زیاد, بی شمار, بسیار, بزرگ, پرجمعیت, کثیر; USER: متعدد, های متعدد, فراوان, زیاد, بی شمار

GT GD C H L M O
nyc = USER: نیویورک, NYC, در نیویورک, نیویورک به, نیویورک است

GT GD C H L M O
o /ə/ = USER: درجه, O, ای, o به, O را

GT GD C H L M O
objects /ˈɒb.dʒɪkt/ = NOUN: شیء, هدف, موضوع, مفعول, مقصود, شیی, چیز, کالا, منظره, شیی ء; USER: اشیاء, اشیا, از اشیاء, اشیاء را, اشیاء به

GT GD C H L M O
obstacle /ˈɒb.stɪ.kl̩/ = NOUN: مانع, مشکل, سد, انسداد, گیر, رداع, سد جلو راه, محظور, پاگیر, رادع; USER: مانع, مشکل, سد, مانعی بر سر راه, انسداد

GT GD C H L M O
occupational /ˌɒk.jəˈpeɪ.ʃən.əl/ = ADJECTIVE: حرفه ای; USER: حرفه ای, شغلی, حرفه, های شغلی, شغلی در

GT GD C H L M O
october /ɒkˈtəʊ.bər/ = NOUN: اکتبر, ماه اکتبر; USER: اکتبر, ماه اکتبر

GT GD C H L M O
odyssey /ˈɒd.ɪ.si/ = USER: اودیسه, ادیسه, سفر, مسافرتش, سفر پرماجرا

GT GD C H L M O
of /əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله; USER: از, در, ای از, را از

GT GD C H L M O
offered /ˈɒf.ər/ = ADJECTIVE: معروف, پیشکی; USER: ارائه شده, ارائه, ارائه می, ارائه می گردد, ارائه شده است

GT GD C H L M O
officer /ˈɒf.ɪ.sər/ = NOUN: افسر, مامور, صاحب منصب, سر کرده; VERB: افسر معین کردن, فرماندهی کردن; USER: افسر, مامور, افسران, مأمور, از افسران

GT GD C H L M O
officials /əˈfɪʃ.əl/ = NOUN: صاحب منصب, عالیرتبه; USER: مقامات, مسئولان, مقام های, مقامات رسمی, از مقامات

GT GD C H L M O
often /ˈɒf.ən/ = ADVERB: غالبا, بارها, غالب اوقات, خیلی اوقات, بکرات, کرارا, خیلی زیاد, بسی; USER: غالبا, اغلب, اغلب به, که اغلب

GT GD C H L M O
ogden = USER: اوگدن, آگدن, اگدن, اودن, Ogden را,

GT GD C H L M O
oh /əʊ/ = INTERJECTION: اوه, ها, وه, به; USER: اوه, آه

GT GD C H L M O
olympics /əˈlɪm.pɪks/ = USER: بازی های المپیک, المپیک, بازیهای المپیک, های المپیک, مسابقات المپیک

GT GD C H L M O
on /ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر; ADJECTIVE: روشن; USER: بر, روی, بر روی, به, برای

GT GD C H L M O
one /wʌn/ = یکی, تک, یگانه; PRONOUN: کسی; NOUN: شخص, آدم, واحد, یک واحد, یک عدد, شخصی, عدد یک, شماره یک, یکی از همان; USER: یک, یکی, یکی از, کسی, شخص

GT GD C H L M O
ongoing /process/ = ADJECTIVE: مداوم; NOUN: در حال پیشرفت; USER: مداوم, حال انجام, در حال انجام, در حال پیشرفت, حال انجام است

GT GD C H L M O
online /ˈɒn.laɪn/ = ADJECTIVE: درون خطی; USER: آنلاین, آنلاین در, کاربران آنلاین حاضر, آنلاین حاضر در, حضور کاربر در انجمن

GT GD C H L M O
only /ˈəʊn.li/ = ADVERB: فقط, صرفا, فقط بخاطر, بس, محضا; ADJECTIVE: تنها, یگانه, محض, فرد, بیگانه; USER: فقط, تنها, تنها در, تنها به

GT GD C H L M O
ooze /uːz/ = VERB: تراوش کردن, بیرون دادن, چکیدن, اهسته جریان یافتن; NOUN: لجن زار, لجن, چکیده, لای, شیره, شهد, جریان, جاری, رسوخ, بستر دریا; USER: لجن زار, چکیدن, لجن, اهسته جریان یافتن, شهد

GT GD C H L M O
open /ˈəʊ.pən/ = ADJECTIVE: باز, سرگشاده, گشوده, علنی, روباز, دایر, مفتوح, اشکار; VERB: باز کردن, گشودن, باز شدن, افتتاح کردن; USER: باز, باز کردن, را باز, گشودن, را باز کنید

GT GD C H L M O
opening /ˈəʊ.pən.ɪŋ/ = NOUN: افتتاح, گشایش, بازکردن, دهانه, سوراخ, فرصت, منفذ, چشمه, جای خالی, سراغاز, فتق; USER: افتتاح, باز کردن, گشایش, بازکردن, دهانه

GT GD C H L M O
openly /ˈəʊ.pən.li/ = ADVERB: علنا; USER: علنا, آشکارا, آشکارا به, آشکارا در, آشکارا از

GT GD C H L M O
opera /ˈɒp.ər.ə/ = NOUN: اپرا, تماشاخانه, اهنگ اپرا; USER: اپرا, اپرای, اپرا را, اپرا به

GT GD C H L M O
operatic /ˌɒp.ərˈæt.ɪk/ = ADJECTIVE: مربوط به اپرا; USER: مربوط به اپرا, اپرا را, اپرایی خود, اپرا,

GT GD C H L M O
operating = ADJECTIVE: عملیاتی; USER: عملیاتی, عامل, های عملیاتی, های عامل, عامل های

GT GD C H L M O
optical /ˈɒp.tɪ.kəl/ = ADJECTIVE: بصری, چشمی, وابسته به بینایی; USER: چشمی, نوری, های نوری, نوری به, نوری است

GT GD C H L M O
options /ˈɒp.ʃən/ = NOUN: انتخاب, اختیار, خیار فسخ, خیار, خصیصه اختیاری, ازادی, اظهار میل; USER: گزینه های, گزینه, گزینه ها, گزینههای, گزینه هایی

GT GD C H L M O
or /ɔːr/ = CONJUNCTION: یا, یا اینکه, چه, خواه, یا انکه; USER: یا, و یا, یا به, یا در, و یا برای

GT GD C H L M O
organic /ɔːˈɡæn.ɪk/ = ADJECTIVE: سازمانی, عضوی, الی, حیوانی, اساسی, بنیانی, ذاتی, اصلی, موثر درساختمان اندام, اندام دار, وابسته به شیمی الی, وابسته به موجود الی; USER: عضوی, آلی, ارگانیک, های آلی, آلی به

GT GD C H L M O
organizations /ˌɔː.ɡən.aɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: سازمان, تشکیلات, تشکیل; USER: سازمان, سازمانهای, سازمانها, سازمان ها, از سازمان های

GT GD C H L M O
organized /ˈɔː.ɡən.aɪzd/ = ADJECTIVE: سازمان یافته, متشکل; USER: سازمان یافته, سازماندهی, سازماندهی شده, سازمان یافته است, متشکل

GT GD C H L M O
organizer /ˈôrgəˌnīzər/ = NOUN: موسس; USER: ستاد برگزاری نمایشگاه, سازمان, برگزار, سازمان دهنده, سازمانده

GT GD C H L M O
organizing /ˈɔː.ɡən.aɪz/ = NOUN: سازماندهی; USER: سازماندهی, سازمان, سازمان دهی, را سازماندهی, برای سازماندهی

GT GD C H L M O
original /əˈrɪdʒ.ɪ.nəl/ = ADJECTIVE: اصلی, اصل, اصیل, بدیع, ابتکاری, بکر, مبتکر; NOUN: منبع, عین, سر چشمه; USER: اصلی, اصل, های اصلی, اصلی را, اصیل

GT GD C H L M O
other /ˈʌð.ər/ = ADJECTIVE: دیگر, سایر, دیگری, غیر, متفاوت, جز این, مغایر; USER: دیگر, سایر, دیگری, های دیگر, غیر

GT GD C H L M O
others /ˈʌð.ər/ = USER: دیگران, دیگر, دیگران است, دیگران را, دیگران در

GT GD C H L M O
otherwise /ˈʌð.ə.waɪz/ = ADVERB: وگرنه, والا, در غیراینصورت, طور دیگر, بطریق دیگر, بطور متفاوت; USER: وگرنه, غیر این صورت, در غیر این صورت, در غیر اینصورت, در غیر این

GT GD C H L M O
outlets /ˈaʊt.let/ = NOUN: پریز, روزنه, مجرای خروج, مخرج, بازار فروش, در رو, عبور; USER: رسانه ها, رسانه, رسانه های, این رسانه, این رسانه ها

GT GD C H L M O
output /ˈaʊt.pʊt/ = NOUN: تولید, بازده, محصول, برونداد; USER: تولید, خروجی, بازده, محصول, برونداد

GT GD C H L M O
outreach /ˈaʊt.riːtʃ/ = NOUN: توسعه; VERB: توسعه یافتن, برتری یافتن, پیش دستی کردن بر; USER: توسعه, امداد رسانی, اطلاع رسانی, های امدادی, برای کمک رسانی

GT GD C H L M O
outside /ˌaʊtˈsaɪd/ = ADVERB: خارج از, بیرون, برون, دست بالا; PREPOSITION: خارج از; ADJECTIVE: خارجی, ظاهر, برونی, ظاهری; USER: خارج از, در خارج, بیرون, در خارج از, خارجی

GT GD C H L M O
outstanding /ˌaʊtˈstæn.dɪŋ/ = ADJECTIVE: برجسته, عالی, ممتاز, واریز نشده, قلنبه; USER: برجسته, میانگین کل برجسته, برجسته ای, برجسته و, ممتاز

GT GD C H L M O
over /ˈəʊ.vər/ = PREPOSITION: روی, بالای, بر فراز, در سرتاسر, بالای سر, متجاوز از, مافوق, ان طرف, بسوی دیگر; ADJECTIVE: مافوق, بالایی, رویی, بیرونی, فوقانی; ADVERB: در بالا; USER: روی, بیش, بیش از, بالای, بر فراز

GT GD C H L M O
own /əʊn/ = ADJECTIVE: خود, خاص, شخصی, خویشتن, تنی; PRONOUN: خودی, مال خودم; VERB: داشتن, دارا بودن, مال خود داشتن, اقرار کردن; USER: خود, خود را, خاص, شخصی, خودی

GT GD C H L M O
p /piː/ = NOUN: شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی; USER: ص, P, فسفر, بود, سرنشین

GT GD C H L M O
page /peɪdʒ/ = NOUN: صفحه, برگ, پادو, غلام, خانه شاگرد, پسر بچه; VERB: پیشخدمتی کردن, صفحات را نمره گذاری کردن; USER: صفحه, صفحه ای, دفعات, به صفحه, صفحات

GT GD C H L M O
pages /peɪdʒ/ = NOUN: صفحات; USER: صفحات, صفحه, صفحههای, صفحات را

GT GD C H L M O
painted /peɪnt/ = ADJECTIVE: مصور, سرخابی; USER: رنگ, رنگ آمیزی, رنگ شده, رنگ آمیزی شده, های نقاشی شده

GT GD C H L M O
painting /ˈpeɪn.tɪŋ/ = NOUN: نقاشی; USER: نقاشی, رنگ آمیزی, نقاشی های, نقاشی رنگ

GT GD C H L M O
paintings /ˈpeɪn.tɪŋ/ = NOUN: نقاشی; USER: نقاشی, نقاشی های, نقاشیهای, نقاشی ها, از نقاشی

GT GD C H L M O
pamela = USER: پاملا, PAMELA, دکتر پاملا

GT GD C H L M O
pan /pæn/ = NOUN: ماهی تابه, کفه, جمجمه, روغن داغکن, تغار, کفه ترازو, گودال اب, قاب; VERB: استخراج کردن, بباد انتقاد گرفتن, بهم پیوستن, بهم جور کردن; USER: ماهی تابه, پان, تشت, کفه, پان نوعی رامی

GT GD C H L M O
panel /ˈpæn.əl/ = NOUN: تابلو, هیئت, قطعه, تشک, صفحه هيئت, قاب سقف, قاب عکس, نقاشی بروی تخته, نقوش حاشیه دار کتاب, اعضای هيئت منصفه, قطعه مستطیلی شکل, عرق گیر, فرست هيئت یاعدهای کهبرای انجام خدمتی امادهاند, قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل و هواپیماوغیره; VERB: قاب گذاردن, حاشیه زدن به; USER: تابلو, پانل, پنل, پانل های, هیئت

GT GD C H L M O
panelist /ˈpæn·əl·ɪst/ = USER: عضو هيئت مشاوره و مباحثه یا عضو یئت رادیو تلویزیون, اعضا را, کنید اعضا, سخنرانان, کنید اعضا را,

GT GD C H L M O
paper /ˈpeɪ.pər/ = NOUN: مقاله, کاغذ, روزنامه, ورقه, ورق کاغذ, جواز, پروانه; VERB: روی کاغذ نوشتن, با کاغذ پوشاندن; USER: مقاله, کاغذ, مقاله به, روزنامه

GT GD C H L M O
papers /ˈpeɪ.pər/ = NOUN: اوراق, اوراق; USER: اوراق, مقالات, مقاله, مقالات در, مقالات و

GT GD C H L M O
parade /pəˈreɪd/ = NOUN: رژه, سان, نمایش, جولان, تظاهرات, نمایش با شکوه, جلوه, میدان رژه, عملیات دسته جمعی, اجتماع مردم, خود نمایی; VERB: رژه رفتن; USER: رژه, رژه رفتن, سان, جولان, تظاهرات

GT GD C H L M O
paradigm /ˈpær.ə.daɪm/ = NOUN: نمونه, ایه کتاب مقدس که مثالی را متضمن است; USER: نمونه, پارادایم, الگوی, الگو, الگویی

GT GD C H L M O
paradise /ˈparəˌdīs/ = NOUN: بهشت, بهشت برین, فردوس, ارم, سعادت; USER: بهشت, بهشت را, بهشت است, بهشت برین, فردوس

GT GD C H L M O
park /pɑːk/ = NOUN: پارک, گردشگاه, باغ ملی, پردیز, شکارگاه محصور; VERB: درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن, اتومبیل را پارک کردن, قرار دادن; USER: پارک, پارک های, پارک در, پارک را, پارک به

GT GD C H L M O
parks /pɑːk/ = NOUN: پارک, گردشگاه, باغ ملی, پردیز, شکارگاه محصور; USER: پارک, پارک ها, پارک های, پارکهای, پارکها

GT GD C H L M O
participants /pɑːˈtɪs.ɪ.pənt/ = NOUN: شرکت کننده, شریک, سهیم, انباز, همراه; USER: شرکت کنندگان, شرکت کنندگان در, از شرکت کنندگان, شرکت کنندگان به, به شرکت کنندگان

GT GD C H L M O
participated /pɑːˈtɪs.ɪ.peɪt/ = VERB: شرکت کردن, شریک شدن, دخالت کردن, سهیم شدن, مشارکت کردن, اشتراک داشتن; USER: شرکت, شرکت کردند, شرکت داشتند, شرکت کرده, شرکت نمودند

GT GD C H L M O
participation /pɑːˌtɪs.ɪˈpeɪ.ʃən/ = USER: مشارکت, شرکت, مشارکت در, از مشارکت

GT GD C H L M O
partnerships /ˈpɑːt.nə.ʃɪp/ = NOUN: مشارکت, شرکاء, شرکت در مالکیت, انبازی; USER: مشارکت, همکاری, مشارکت های, همکاری های, مشارکت ها

GT GD C H L M O
parts /pɑːt/ = NOUN: بخش, قطعه, جزء, پاره, عضو, نقطه, نصیب, برخه, جزء مرکب چیزی, جزء مساوی, اسباب یدکی اتومبیل, نقش بازگیر, پا, شقه; USER: قطعات, بخش, قسمت, نقاط, بخش های

GT GD C H L M O
party /ˈpɑː.ti/ = NOUN: حزب, طرف, مهمانی, دسته, فرقه, سور, قسمت, بزم, جمعیت, فئه, بخش, دسته همفکر, دسته متشکل, یارو; VERB: مهمانی دادن یارفتن; USER: حزب, طرف, حزبی, مهمانی, حزب را

GT GD C H L M O
pasadena = USER: پاسادنا, Pasadena را, در پاسادنا, پاسادنا به,

GT GD C H L M O
patent /ˈpeɪ.tənt/ = NOUN: حق ثبت اختراع, دارای حق انحصاری, امتیاز نامه; ADJECTIVE: امتیازی, دارای حق امتیاز, ظاهر, اشکار, گشاده, ازاد, بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده; VERB: اعطا کردن, امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن; USER: حق ثبت اختراع, ثبت اختراع, هماهنگی پژوهش و فناوری, ثبت اختراع در, مسافرت اوقات شرعی امروز

GT GD C H L M O
patented /ˈpeɪ.tənt/ = VERB: اعطا کردن, امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن; USER: ثبت شده, اختراع, ثبت, انحصاری, ثبت اختراع

GT GD C H L M O
patents /ˈpeɪ.tənt/ = NOUN: حق ثبت اختراع, دارای حق انحصاری, امتیاز نامه; USER: ثبت اختراعات, اختراع ثبت, اختراع ثبت شده, اختراعات ثبت شده, اختراع ثبت شده در

GT GD C H L M O
path /pɑːθ/ = NOUN: مسیر, راه, طریق, جاده, طریقه, مسلک, باریک راه, جاده مال رو; USER: مسیر, راه, مسیری, مسیر را, راه را

GT GD C H L M O
pathogenic

GT GD C H L M O
patterns /ˈpæt.ən/ = NOUN: الگو, طرح, مدل, نقش, سرمشق, انگاره, ملاک, صفات و خصوصیات فردی, نظیر بودن, مسطوره; USER: الگوهای, الگوی, الگوها, الگو, الگوهایی

GT GD C H L M O
patterson = USER: پترسون, پاترسون

GT GD C H L M O
pc /ˌpiːˈsiː/ = USER: کامپیوتر, PC, کامپیوتر به, های کامپیوتر, کامپیوتر می

GT GD C H L M O
peer /pɪər/ = NOUN: همتا, جفت, همشان, عضو مجلس اعیان, صاحب لقب اشرافی, رفیق, هما ل; VERB: برابر کردن, هم درجه کردن, بدرجه اشرافی رسیدن, برابر بودن با, بدقت نگریستن, نمایان شدن, بنظر رسیدن; USER: همکار, نظیر, نقطه, همتا, ببینند

GT GD C H L M O
pending /ˈpen.dɪŋ/ = PREPOSITION: در مدت, در طی; ADJECTIVE: تا زمانی که; USER: در انتظار, انتظار, معلق, در حال بررسی, در حال بررسی است

GT GD C H L M O
penn /ˈpen.i.wəθ/ = USER: پن, PENN, پنسیلوانیا, پن در

GT GD C H L M O
people /ˈpiː.pl̩/ = NOUN: مردم, خلق, ملت, مردمان, قوم, جمعیت, طایفه; VERB: اباد کردن, پرجمعیت کردن; USER: مردم, از مردم, مردمان, ملت, قوم

GT GD C H L M O
perceptive /pəˈsep.tɪv/ = ADJECTIVE: حساس و باهوش; USER: حساس و باهوش, درک, ادراکی, ژرفنگر, هوشمندانه

GT GD C H L M O
perfect /ˈpɜː.fekt/ = ADJECTIVE: کامل, تمام عیار, بی عیب, درست, مکمل, سرامد, اتم, کاملا رسیده, گسترده; VERB: تکمیل کردن, عالی ساختن; USER: کامل, بی نقص, کامل است, ایده آل, تمام عیار

GT GD C H L M O
performance /pəˈfɔː.məns/ = NOUN: کارایی, اجرا, انجام, ساخت, نمایش, شاهکار, ایفا, کار برجسته; USER: کارایی, عملکرد, انجام, اجرا, با کارایی

GT GD C H L M O
performing /pərˈfôrm/ = ADJECTIVE: انجام دهنده, وابسته به هنرهای نمایشی; USER: انجام, اجرای, از انجام, به انجام, انجام می

GT GD C H L M O
personalities /ˌpərsəˈnalitē/ = NOUN: شخصیت, هویت, خصوصیات شخص, وجود, اخلاق و خصوصیات شخص, صفت شخص, یارو; USER: شخصیت, شخصیت های, شخصیت ها, از شخصیت, از شخصیت های

GT GD C H L M O
personality /ˌpərsəˈnalitē/ = NOUN: شخصیت, هویت, خصوصیات شخص, وجود, اخلاق و خصوصیات شخص, صفت شخص, یارو; USER: شخصیت, شخصیتی, های شخصیتی, شخصیت های, به شخصیت

GT GD C H L M O
pervasive /pəˈveɪ.sɪv/ = ADJECTIVE: فراگیر, نافذ, فرا گیرنده; USER: فراگیر, نافذ, فراگیر است, فراگیر شده, فراگیر بود

GT GD C H L M O
ph /ˌpiːˈeɪtʃ/ = USER: PH, PH را, ph به

GT GD C H L M O
phase /feɪz/ = NOUN: فاز, مرحله, صورت, منظر, لحاظ, پایه, وجهه, دوره تحول و تغییر, اهله قمر, وضع; VERB: مرحلهای کردن; USER: فاز, مرحله, در فاز, در مرحله

GT GD C H L M O
phd /ˌpiː.eɪtʃˈdiː/ = USER: دکتری, دکترا, دکترای, دکترای تخصصی, دکتری تخصصی

GT GD C H L M O
philosophically /ˌfɪl.əˈsɒf.ɪ.kəl.i/ = USER: فلسفی, از نظر فلسفی, نظر فلسفی, لحاظ فلسفی, فلسفی در,

GT GD C H L M O
philosophy /fɪˈlɒs.ə.fi/ = NOUN: فلسفه, حکمت, تجرد, وارستگی, بردباری; USER: فلسفه, فلسفه را, فلسفه به

GT GD C H L M O
photoshop = USER: فتوشاپ, فتوشاپ است, های فتوشاپ, در فتوشاپ

GT GD C H L M O
physical /ˈfɪz.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: فیزیکی, بدنی, جسمانی, طبیعی, مادی; USER: فیزیکی, بدنی, جسمانی, های فیزیکی, مادی

GT GD C H L M O
physics /ˈfɪz.ɪks/ = NOUN: فیزیک; USER: فیزیک, فیزیک به, فیزیک را, های فیزیک, فیزیک و

GT GD C H L M O
physiological /-əˈlɒdʒ.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: تنکردی, وابسته به علم فیزیولوژی, وابسته به علم وظایف اعضاء; USER: فیزیولوژیکی, فیزیولوژیک, های فیزیولوژیکی, فیزیولوژیکی در, های فیزیولوژیک

GT GD C H L M O
pie /paɪ/ = NOUN: پای, کلاغ زنگی, کلاغ جاره, ادم ناقلا, جانورابلق, کلوچه گوشت پیچ, کلوچه میوه دارپای, چیز اشفته و نا مرتب; VERB: در هم ریختن; USER: پای, کلاغ زنگی, ادم ناقلا, کلاغ جاره, جانورابلق

GT GD C H L M O
pieces /pēs/ = NOUN: قطعه, تکه, بخش, عدد, پارچه, نمونه, پاره, مهره, لقمه, سر, دانه, کمی, خرده, قطعه ادبی یا موسیقی, نمایشنامه قسمت, اسلحه گرم; USER: قطعات, قطعه, تکه, تکه های, تکه تکه

GT GD C H L M O
piers /pir/ = USER: اسکله, بعضا, Piers در, پایه, پایه های,

GT GD C H L M O
piezoelectric

GT GD C H L M O
pirate /ˈpaɪ.rət/ = NOUN: دزد دریایی, دزد ادبی, غارتگر; VERB: غارت کردن, دزدی دریایی کردن, دزدی ادبی کردن, بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبعچاپ کردن; USER: دزد دریایی, غارت کردن, دزدی دریایی کردن, دزد ادبی, دزدی ادبی کردن

GT GD C H L M O
pisa = USER: پیزا, پیزا به, پیسا

GT GD C H L M O
place /pleɪs/ = NOUN: محل, مکان, جایگاه, جا, وهله, موقعیت, فضا, میدان, صندلی; VERB: قرار دادن, جای دادن, گماردن, گذاشتن, در محلی گذاردن; USER: محل, مکان, جایگاه, جا, وهله

GT GD C H L M O
planned /plan/ = VERB: طرح کردن, نقشه کشیدن, طرح ریزی کردن, طرح ریختن, طرح دادن, طراحی کردن, ترتیب کارها را معین کردن; USER: برنامه ریزی, برنامه ریزی شده, برنامه ریزی شده است, برنامه ریزی کرده, طرح ریزی شده

GT GD C H L M O
planning /ˈplæn.ɪŋ/ = NOUN: برنامه ریزی, طرح ریزی; USER: برنامه ریزی, برنامه ریزی برای, طراحی تخمین می زند, طرح ریزی, برنامه ریزی می

GT GD C H L M O
plano = USER: پلانو, های پلانو, طرف مسطح و, یک طرف مسطح و, ها Plano,

GT GD C H L M O
platform /ˈplæt.fɔːm/ = NOUN: مرام, سطح مذاکره, برنامه کار نامزدهای انتخاباتی, بنیاد یا اساس چیزی, سطح فکر, کف کلفت, بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی; USER: بستر های نرم افزاری, پلت فرم, پلت فرم های, پلت فرم به, های پلت فرم

GT GD C H L M O
platforms /ˈplæt.fɔːm/ = NOUN: مرام, سطح مذاکره, برنامه کار نامزدهای انتخاباتی, بنیاد یا اساس چیزی, سطح فکر, کف کلفت, بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی; USER: سیستم عامل, سیستم عامل های, سکوهای, پلت فرم, پلت فرم های

GT GD C H L M O
play /pleɪ/ = NOUN: بازی, نمایش, نمایشنامه, تفریح, ورزش, نواخت, لهو, نواختن ساز و غیره, سرگرمی مخصوص; VERB: نواختن, بازی کردن, زدن, تفریح کردن, الت موسیقی نواختن, رل بازی کردن, روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن; USER: بازی, ایفا, بازی می, ایفا می, بازی کردن

GT GD C H L M O
playful /ˈpleɪ.fəl/ = ADJECTIVE: اهل تفریح و بازی, بازیگوش, سرزنده و شوخ; USER: اهل تفریح و بازی, بازیگوش, شوخ, بازیگوشانه, اهل تفریح و

GT GD C H L M O
pleasure /ˈpleʒ.ər/ = NOUN: لذت, خوشی, شهوترانی, انبساط, عیش, کیف, خوش وقتی; VERB: لذت بردن, خوشایند بودن; USER: لذت, لذت بردن, لذت بخش, خوشی, لذت بردن از

GT GD C H L M O
plight /plaɪt/ = NOUN: مخمصه, گرفتاری, موقعیت; VERB: متعهد شدن, تعهد دادن; USER: گرفتاری, مخمصه, وضع اسفناک, متعهد شدن, تعهد دادن

GT GD C H L M O
pm /ˌpiːˈem/ = USER: PM, از ظهر, ساعت, صبح, بعد از ظهر

GT GD C H L M O
poet /ˈpəʊ.ɪt/ = NOUN: شاعر, سراینده, چکامه سرا, خیال پرست, خیال پرور, سخنور; USER: شاعر, شاعر و, شاعر در

GT GD C H L M O
poetry /ˈpəʊ.ɪ.tri/ = NOUN: شعر, اشعار, نظم, فن شاعری, چامه سرایی, لطف شاعرانه; USER: شعر, اشعار, شعر را, شعر به

GT GD C H L M O
pole /pəʊl/ = NOUN: قطب, ستون, دیرک, دسته بلند چیزی, تیر چراغ برق, خاده; VERB: قطب دار کردن, تیر دار کردن, با تیر یا دیرک محکم کردن; USER: قطب, قطب های, دیرک, قطب ها, ستون

GT GD C H L M O
polymer /ˈpɒl.ɪ.mər/ = USER: بسپار, پلیمر, پلیمری, های پلیمری, پلیمر را

GT GD C H L M O
polytechnic /ˌpɒl.ɪˈtek.nɪk/ = ADJECTIVE: دانشکده صنعتی, وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف, وابسته به علوم عملی مختلف; USER: دانشکده صنعتی, پلی تکنیک, دانشگاه پلی تکنیک, بتدریس هنرهای فنی مختلف, وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف

GT GD C H L M O
pooh /po͞o,po͝o/ = INTERJECTION: پیف, اه و پیف; USER: ادم, چندین, صاحب چندین

GT GD C H L M O
popular /ˈpɒp.jʊ.lər/ = ADJECTIVE: محبوب, مشهور, عمومی, متداول, خلقی, ملی, توده پسند, عوامانه, نامدار, وابسته بتوده مردم; USER: محبوب, مردمی, عمومی, مشهور, محبوب است

GT GD C H L M O
porosity

GT GD C H L M O
portrait /ˈpɔː.trət/ = NOUN: تصویر, نقاشی, پیکر, شبیه, عکس یا تصویر صورت; VERB: تصویر کردن; USER: تصویر, پرتره, پرتره در, نقاشی, نقاشی از چهره

GT GD C H L M O
portraits /ˈpɔː.trət/ = NOUN: تصویر, نقاشی, پیکر, شبیه, عکس یا تصویر صورت; USER: پرتره, پرتره های, پرتره ها, پرتره در

GT GD C H L M O
position /pəˈzɪʃ.ən/ = NOUN: موقعیت, مکان, موضع, جایگاه, وضعیت, مقام, محل, وضع, شغل, مسند, مرتبه, نهش; VERB: موضعی کردن, مقام یافتن, قرار دادن یا گرفتن; USER: موقعیت, موضع, جایگاه, وضعیت, مقام

GT GD C H L M O
positive /ˈpɒz.ə.tɪv/ = ADJECTIVE: مثبت, قطعی, یقین, محقق; USER: مثبت, مثبت و, مثبت است, های مثبت, مثبت در

GT GD C H L M O
positivity /ˌpɒz.əˈtɪv.ə.ti/ = NOUN: مثبت بودن, یقین, صراحت, اثبات; USER: مثبت بودن, مثبت, مثبت شدن, ایجابیت, با مثبت,

GT GD C H L M O
possibilities /ˌpɒs.əˈbɪl.ɪ.ti/ = NOUN: احتمال, امکان, شق, چیز ممکن; USER: احتمالات, فرصت, احتمالات را, امکان

GT GD C H L M O
post /pəʊst/ = NOUN: پست, منصب, چاپار, شغل, بسته پستی, پستخانه, تعجیل, مسئوليت, مقام; VERB: پست کردن, بدیوار زدن, اگهی و اعلان کردن; USER: پست, ارسال, در پست, به ارسال, پست های

GT GD C H L M O
poster /ˈpəʊ.stər/ = NOUN: اعلان, اگهی; VERB: اعلان نصب کردن; USER: پوستر, پوسترها, پوستری, تفکر, عکس

GT GD C H L M O
postures /ˈpɒs.tʃər/ = NOUN: حالت, وضع, مزاج, پز, چگونگی, طرز ایستادن یا قرار گرفتن; USER: وضعیت بدنی, رکعت, وضعیت, پوسچر, وعدهها

GT GD C H L M O
posturing /ˈpɒs.tʃər.ɪŋ/ = ADJECTIVE: خود نما; USER: خود نما, مواضع, موضع گیری, موضع گیری می, موضع,

GT GD C H L M O
powered /-paʊəd/ = ADJECTIVE: خود رو; USER: صفحه, پیگیری, طراحی, طراحی شده

GT GD C H L M O
powerful /ˈpaʊə.fəl/ = ADJECTIVE: قوی, نیرومند, مقتدر, پر زور; USER: قوی, قدرتمند, قدرتمند است, نیرومند, مقتدر

GT GD C H L M O
practice /ˈpræk.tɪs/ = NOUN: تمرین, عمل, عادت, ممارست, عرف, مشق, تکرار, ورزش, برزش; VERB: تمرین کردن, عمل کردن, ممارست کردن, برزیدن, ورزش; USER: عمل, تمرین, عمل به, را تمرین

GT GD C H L M O
precepts /ˈpriː.sept/ = NOUN: حکم, فرمان, خطابه, امریه, قاعده اخلاقی, پند, امر, نظام نامه; USER: احکام, اصول, مفاهیم, آموزه, تعالیم

GT GD C H L M O
precision /prɪˈsɪʒ.ən/ = NOUN: دقت, صحت, صراحت, درستی; USER: دقت, با دقت, دقت بالا, صحت, به دقت

GT GD C H L M O
preliminary /priˈliməˌnerē/ = ADJECTIVE: مقدماتی, اولیه, ابتدایی, آستانی; NOUN: مقدمات, مقدمه, امتحان مقدماتی; USER: مقدماتی, اولیه, های اولیه, ابتدایی, مقدمات

GT GD C H L M O
present /ˈprez.ənt/ = ADJECTIVE: حاضر, موجود, فعلی, اکنون; NOUN: هدیه, زمان حال, تقدیم, زمان حاضر, تحفه, اهداء, پیشکش, سفته; USER: ارائه, حال حاضر, در حال حاضر, را ارائه, ارائه می

GT GD C H L M O
presentation /ˌprez.ənˈteɪ.ʃən/ = NOUN: ارائه, معرفی, عرضه, نمایش, تقدیم, بیان, تقریر, عرض; USER: ارائه, معرفی, عرضه, ارائه شده, ارائه به

GT GD C H L M O
presentations /ˌprez.ənˈteɪ.ʃən/ = NOUN: ارائه, معرفی, عرضه, نمایش, تقدیم, بیان, تقریر, عرض; USER: سخنرانیها, ارائه, سخنرانی های, ارایهها در همایشهای, ارایهها در

GT GD C H L M O
presenting /prɪˈzent/ = VERB: ارائه دادن, بخشیدن, معرفی کردن, اهداء کردن, عرضه داشتن, تقدیم داشتن; USER: ارائه, با ارائه, ارائه شده, از ارائه, ارائه می

GT GD C H L M O
president /ˈprez.ɪ.dənt/ = NOUN: رئيس, رئيس جمور, رئيس دانشگاه

GT GD C H L M O
presidential /ˈprez.ɪ.dənt/ = ADJECTIVE: وابسته به ریاست جمهور; USER: ریاست جمهوری, ریاست جمهوری در, انتخابات ریاست جمهوری, ریاست جمهوری را

GT GD C H L M O
press /pres/ = NOUN: پرس, مطبوعات, فشار, چاپ, جراید, ازدحام, منگنه; VERB: فشردن, فشار دادن, فشار وارد اوردن بر, وارد اوردن, ازدحام کردن; USER: فشار, مطبوعات, پرس, فشردن, فشار دادن

GT GD C H L M O
pride /praɪd/ = NOUN: افتخار, غرور, مباهات, تکبر, فخر, سرافرازی, برتنی, افاده, سبب مباهات, عظمت; VERB: تفاخر کردن, بالیدن, فخر کردن; USER: غرور, افتخار, مباهات, تکبر, فخر

GT GD C H L M O
primal /ˈpraɪ.məl/ = ADJECTIVE: اولیه, بسیار قدیمی; USER: اولیه, بسیار قدیمی

GT GD C H L M O
primordial /prīˈmôrdēəl/ = ADJECTIVE: بسیار کهن, خاستگاهی, اصل نخستین, اصلی, اساسی; USER: بسیار کهن, ازلی, خاستگاهی, اساسی, قدیمی و بسیار اولیه

GT GD C H L M O
principles /ˈprɪn.sɪ.pl̩/ = NOUN: مرام; USER: اصول, از اصول, اصول و, اصول را

GT GD C H L M O
priority /praɪˈɒr.ɪ.ti/ = NOUN: اولویت, تقدم, حق تقدم, برتری, پیشی, تفاضل; USER: اولویت, تقدم, اولویت قرار, در اولویت قرار, حق تقدم

GT GD C H L M O
priya = USER: پریا, از Priya, پریوا, Priya به, شخصی Priya,

GT GD C H L M O
prize /praɪz/ = NOUN: جایزه, غنیمت, انعام; VERB: ارزش بسیار قائل شدن, عزیز داشتن; USER: جایزه, دریافت جایزه, جایزه را, جایزه به, برنده جایزه

GT GD C H L M O
prizes /praɪz/ = NOUN: جایزه, انعام, غنیمت; USER: جوایز, جایزه, جوایزی, جوایز را, جایزه های

GT GD C H L M O
proc = USER: مجموعه مقالات, مجموعه, فایل proc, proc را, فایلهای proc

GT GD C H L M O
proceedings /prəˈsiːd/ = NOUN: اقدامات, شرح مذاکرات, عملیات; USER: اقدامات, دادرسی, مجموعه مقالات, رسیدگی به, دادرسی های

GT GD C H L M O
process /ˈprəʊ.ses/ = NOUN: فرایند, روند, عمل, سیر, جریان عمل, مراحل مختلف چیزی, پیشرفت تدریجی ومداوم, دوره عمل, فرا گرد; VERB: پردازش کردن, تهیه کردن, مراحلی را طی کردن, بانجام رساندن, تمام کردن; USER: روند, فرایند, فرآیند, پروسه, مراحل

GT GD C H L M O
processes /ˈprəʊ.ses/ = NOUN: عملیات; USER: فرآیندهای, فرایندهای, پروسه, فرآیندها, پروسه های

GT GD C H L M O
produced /prəˈd(y)o͞os,prō-/ = ADJECTIVE: ساخته, مولد; USER: ساخته, تولید, تولید شده, تولید می, تولید می شود

GT GD C H L M O
producing /prəˈd(y)o͞os,prō-/ = ADJECTIVE: مولد; USER: مولد, تولید, تولید می, به تولید, های تولید

GT GD C H L M O
product /ˈprɒd.ʌkt/ = NOUN: محصول, حاصل, حاصلضرب, فرااورده, مجموع یا حاصل ضرب; USER: محصول, محصول می, محصول به, محصول در

GT GD C H L M O
production /prəˈdʌk.ʃən/ = NOUN: تولید, ساخت, محصول, استخراج, عمل, عمل اوری; USER: تولید, ساخت, محصول, های تولید, تولید می

GT GD C H L M O
products /ˈprɒd.ʌkt/ = NOUN: محصول, حاصل, حاصلضرب, فرااورده, مجموع یا حاصل ضرب; USER: محصولات, محصول, فرآورده, از محصولات, فرآورده های

GT GD C H L M O
prof /prɒf/ = USER: پروفسور, استاد, پرفسور, استاد از

GT GD C H L M O
professional /prəˈfeʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: حرفه ای; USER: حرفه ای, حرفه, حرفه ای است, های حرفه ای, و حرفه ای

GT GD C H L M O
professor /prəˈfes.ər/ = NOUN: استاد, پرفسور, مدرس, معلم دبیرستان یا دانشکده; USER: استاد, پروفسور, استاد دانشگاه, پرفسور

GT GD C H L M O
professors /prəˈfes.ər/ = NOUN: استاد, پرفسور, مدرس, معلم دبیرستان یا دانشکده; USER: استادان, اساتید, از استادان, استادان دانشگاه, از اساتید

GT GD C H L M O
proficient /prəˈfɪʃ.ənt/ = ADJECTIVE: ماهر, زبر دست, حاذق; NOUN: متخصص; USER: ماهر, مهارت, متخصص, حاذق, زبر دست

GT GD C H L M O
profit /ˈprɒf.ɪt/ = NOUN: سود, نفع, منفعت, فایده, مزیت, برتری; VERB: سود بردن, فایده بردن, منفعت بردن, فایده رساندن, عایدی داشتن; USER: سود, انتفاعی, منفعت, سود به, سود را

GT GD C H L M O
program /ˈprəʊ.ɡræm/ = NOUN: برنامه, پروگرام, دستور, مرام, نقشه, دستور کار, روش کار; VERB: برنامه نوشتن, برنامه تهیه کردن, برنامه دار کردن; USER: برنامه, برنامه های, برنامه ای, برنامه را, برنامه به

GT GD C H L M O
programme /ˈprəʊ.ɡræm/ = NOUN: برنامه, پروگرام, دستور, مرام, نقشه, دستور کار, روش کار; VERB: برنامه نوشتن, برنامه تهیه کردن, برنامه دار کردن; USER: برنامه, برنامه های, برنامه ای, برنامه را, برنامه به

GT GD C H L M O
programmed /ˈprəʊ.ɡræm/ = ADJECTIVE: برنامهریزی شده, برنامه دار; USER: برنامهریزی شده, برنامه ریزی, برنامه ریزی شده, های برنامه ریزی شده, برنامه ریزی شده است

GT GD C H L M O
programming /ˈprōˌgram,-grəm/ = NOUN: برنامه نویسی; USER: برنامه نویسی, های برنامه نویسی, برنامه نویسی به, برنامه نویسی را, برنامه نویسی است

GT GD C H L M O
progress /ˈprəʊ.ɡres/ = NOUN: پیشرفت, ترقی, جریان, حرکت, تکامل, گردش, سفر, پیش روی; VERB: پیش رفتن, پیشرفت کردن; USER: پیشرفت, پیشرفت های, به پیشرفت, ترقی, جریان

GT GD C H L M O
project /ˈprɒdʒ.ekt/ = NOUN: پروژه, طرح, نقشه, پروژه افکندن; VERB: طرح ریختن, نقشه کشیدن, طرح ریزی کردن, برجسته بودن, پیش افکندن, پرتاب کردن; USER: پروژه, طرح, پروژه های, پروژه را, پروژه به

GT GD C H L M O
projects /ˈprɒdʒ.ekt/ = NOUN: پروژه, طرح, نقشه, پروژه افکندن; USER: پروژه, پروژه های, پروژه ها, ها طرح های, از پروژه

GT GD C H L M O
promenade /ˌprɒm.əˈnɑːd/ = NOUN: گردشگاه, تفرجگاه, گردش, تفرج, تفریح, سیر; VERB: گردش رفتن, تفرج کردن, گردش کردن; USER: تفرجگاه, گردشگاه, تفرج, گردش رفتن, تفرج کردن

GT GD C H L M O
prominently /ˈprɒm.ɪ.nənt/ = USER: برجسته, برجسته ای, آشکارا در, طور برجسته, ای چشمگیردر

GT GD C H L M O
prophets /ˈprɒf.ɪt/ = NOUN: كتب انبياي بني اسرائيل; USER: پیامبران, انبیاء, انبیای, پیامبران است, پیامبران را

GT GD C H L M O
proposal /prəˈpəʊ.zəl/ = NOUN: پیشنهاد, طرح پیشنهادی, اظهار, ابراز; USER: پیشنهاد, طرح, پیشنهادی, طرح پیشنهادی, پیشنهاد را

GT GD C H L M O
proposals /prəˈpəʊ.zəl/ = NOUN: پیشنهاد, طرح پیشنهادی, اظهار, ابراز; USER: پیشنهادات, پیشنهاد, طرح, پیشنهادهای, طرح های پیشنهادی

GT GD C H L M O
proposed /prəˈpəʊz/ = ADJECTIVE: مطرح; USER: مطرح, پیشنهاد, پیشنهاد شده, را پیشنهاد, پیشنهاد شده است

GT GD C H L M O
props /prɒp/ = NOUN: پشتیبان, شمع, پایه, تکیه, پشتی صندلی وغیره, نگهدار, تیر; USER: غرفه, در غرفه, غرفه های, بربس, گذاشتن وسایل

GT GD C H L M O
propulsion /prəˈpʌl.ʃən/ = NOUN: نیروی محرکه, راندن, دفع; USER: نیروی محرکه, رانش, راندن, پیش رانش از سوخت, دفع

GT GD C H L M O
prostheses /ˈprɒs.θiː.sɪs/ = USER: پروتز, پروتز به, پروتز در, از پروتز,

GT GD C H L M O
prosthetics = NOUN: مبحی اعضای مصنوعی; USER: مبحی اعضای مصنوعی, پروتز, مصنوعی, اعضای مصنوعی, پروتز های

GT GD C H L M O
protection /prəˈtek.ʃən/ = NOUN: حفاظت, حمایت, محافظت, حفظ, حراست, حفاظ, سایه, حجر, سوگیری, نیکداشت, تامین نامه; USER: حفاظت, محافظت, حفاظت از, حمایت, حفظ

GT GD C H L M O
prototypes /ˈprəʊ.tə.taɪp/ = NOUN: نمونه اولیه, شکل اولیه, نمونه اصلی, نخستین بشر, اصل ماده, نخستین افریده, مدل پیش الگو, پیش گونه, ضابطه; USER: نمونه های اولیه, نمونه, نمونه های, نمونه اولیه

GT GD C H L M O
prototyping /ˈprōtəˌtīp/ = USER: نمونه سازی, نمونه, نمونه اولیه, نمونه سازی به, ساخت نمونه اولیه

GT GD C H L M O
protruded /prəˈtruːd/ = VERB: جلو امده بودن, تحمیل کردن, خارج شدن, پیش امدن, برامدگی داشتن; USER: برآمده, بیرون, بیرون زده, بیرون آمده,

GT GD C H L M O
provide /prəˈvaɪd/ = VERB: تهیه کردن, تدارک دیدن, میسر ساختن, مجهز کردن, وسیله فراهم کردن, مقرر داشتن, اماده کردن, تهیه دیدن, تامین کردن، توشه دادن; USER: ارائه, فراهم, را فراهم, فراهم می, فراهم کند

GT GD C H L M O
provided /prəˈvīd/ = CONJUNCTION: در صورتیکه; ADJECTIVE: اماده; USER: ارائه, فراهم, فراهم شده, را فراهم, ارائه می

GT GD C H L M O
providence /ˈprɒv.ɪ.dəns/ = NOUN: صرفه جویی, اینده نگری, مال اندیشی; USER: صرفه جویی, پراویدنس, مشیت, مشیت الهی, اینده نگری

GT GD C H L M O
providing /prəˈvaɪd/ = ADJECTIVE: مشروط بر اینکه; CONJUNCTION: در صورت; USER: ارائه, فراهم, فراهم کردن, فراهم آوردن, فراهم نمودن

GT GD C H L M O
psychoactive /sʌɪkəʊˈaktɪv/ = USER: روانگردان, روان گردان, روان, روانی,

GT GD C H L M O
psychological /ˌsaɪ.kəlˈɒdʒ.ɪ.kəl/ = USER: روانی, روانشناختی, روان شناختی, روحی و روانی, های روانی

GT GD C H L M O
public /ˈpʌb.lɪk/ = ADJECTIVE: عمومی, همگانی, اجتماعی, همگان, ملی, اشکار; NOUN: عامه, مردم, عموم; USER: عمومی, مردم, عموم, عامه, همگانی

GT GD C H L M O
publications /ˌpʌblɪˈkeɪʃən/ = NOUN: نشر, انتشار, نشریه, طبع, نگارش, اشاعه, طبع ونشر; USER: نشریات, انتشارات, از نشریات, نشریات به, نشریات را

GT GD C H L M O
published /ˈpʌb.lɪʃ/ = VERB: منتشر کردن, چاپ کردن, صادر کردن, منتشر شدن, طبع ونشر کردن, منتشر ساختن; USER: منتشر شده, منتشر, به چاپ, منتشر شد, منتشر شده است

GT GD C H L M O
pumpkin /ˈpʌmp.kɪn/ = NOUN: کدو تنبل, ادمکلهخشک; USER: کدو تنبل, کدو, تخمه کدو, های کدو تنبل

GT GD C H L M O
punk /pʌŋk/ = ADJECTIVE: بی ارزش; NOUN: چوب پوسیده, اتش زنه, جوان ولگرد; USER: بی ارزش, پانک, چوب پوسیده, اتش زنه, جوان ولگرد

GT GD C H L M O
pursuit /pəˈsjuːt/ = NOUN: تعقیب, دنبال, حرفه, پیشه, پیگرد, تعاقب; USER: تعقیب, پیگیری, دنبال, حرفه, پیگرد

GT GD C H L M O
push /pʊʃ/ = NOUN: فشار, هل, زور, فشار با سر, فشاربجلو, تنه; VERB: فشردن, هل دادن, فشار دادن, نشاندن, چیزی را زور دادن, با زور جلو بردن, شاخ زدن, یورش بردن; USER: فشار, هل, هل دادن, فشار دادن, فشردن

GT GD C H L M O
put /pʊt/ = VERB: قرار دادن, گذاشتن, انداختن, تقدیم داشتن, ارائه دادن, ترجمه کردن, تعبیر کردن, بفعالیت پرداختن, بکار بردن, ترغیب کردن, ثبت کردن, تعویض کردن, در اصطلاح یا عبارت خاصی قراردادن; NOUN: پرتاب; USER: قرار دادن, قرار, قرار داده, قرار داده است, قرار داده و

GT GD C H L M O
quill /kwɪl/ = NOUN: تیغ جوجه تیغی, خار, ساقه تو خالی پر, قلم پر; VERB: چین دادن; USER: قلم پر, تیغ جوجه تیغی, خار, چین دادن, ساقه تو خالی پر

GT GD C H L M O
r /ɑr/ = USER: R, R در, R را, r به,

GT GD C H L M O
radio /ˈreɪ.di.əʊ/ = NOUN: رادیو; ADJECTIVE: رادیویی, مربوط به رادیو; VERB: با رادیو مخابره کردن, پیام رادیویی فرستادن; USER: رادیو, رادیویی, های رادیویی, های رادیو, رادیو و

GT GD C H L M O
radioactive /ˌrādēōˈaktiv/ = ADJECTIVE: رادیو اکتیو; USER: رادیو اکتیو, رادیواکتیو, رادیواکتیو است, رادیو اکتیو است

GT GD C H L M O
raising /rāz/ = VERB: بالا بردن, بالا کشیدن, بلند کردن, برداشتن, بوجود اوردن, ترقی دادن, بار اوردن, رفیع کردن, بر پا کردن, بیدار کردن, تولید کردن, پروراندن, زیاد کردن, دفع کردن, پروردن, بر افراشتن; USER: بالا بردن, افزایش, پرورش, جمع آوری, بالا بردن سطح

GT GD C H L M O
ranked /ræŋk/ = VERB: رتبه بندی کردن, اراستن, درجه دادن, دسته بندی کردن; USER: رتبه بندی, رتبه, قرار گرفت, رتبه بندی شده, رتبه بندی می

GT GD C H L M O
rapid /ˈræp.ɪd/ = ADJECTIVE: سریع, تند, سریع السیر, تندرو, چابک; USER: سریع, سریع و, سریع است, تند, سریع به

GT GD C H L M O
realistic /ˌrɪəˈlɪs.tɪk/ = ADJECTIVE: واقع بین, تحقق گرای, راستین گرای; USER: واقع بین, واقع بینانه, واقع گرایانه, های واقع بینانه, واقع بینانه است

GT GD C H L M O
reality /riˈæl.ɪ.ti/ = NOUN: واقعیت, حقیقت, هستی, معنی, اصلیت, اصالت وجود; USER: واقعیت, حقیقت, واقعیت است, واقعیت این, واقعیت را

GT GD C H L M O
realization /ˌrɪə.laɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: تحقق, درک, ادراک, فهم, تفهیم; USER: تحقق, درک, فهم, ادراک, به تحقق

GT GD C H L M O
realizing /ˈrɪə.laɪz/ = VERB: تحقق بخشیدن, پی بردن, فهمیدن, تحقق یافتن, درک کردن, قوه اوردن, واقعی کردن, دریافتن, نقد کردن; USER: تحقق, متوجه, تحقق بخشیدن, خود متوجه باشند, از تحقق

GT GD C H L M O
reasoning /ˈriː.zən.ɪŋ/ = VERB: محاجه کردن, دلیل استدلال کردن, استدلال کردن, دلیل و برهان اوردن; USER: استدلال, استدلال های, از استدلال

GT GD C H L M O
received /rɪˈsiːvd/ = ADJECTIVE: رسیده, مورد قبول عامه; USER: رسیده, دریافت, دریافت کرد, دریافت کرده, را دریافت

GT GD C H L M O
receiving /rɪˈsiːv/ = VERB: گرفتن, دریافت کردن, رسیدن, پذیرفتن, بدست اوردن, پذیرایی کردن از, جا دادن, وصول کردن, ستاندن; USER: دریافت, از دریافت, دریافت می, را دریافت, دریافت کننده

GT GD C H L M O
recipient /rɪˈsɪp.i.ənt/ = NOUN: گیرنده, دریافت کننده, وصولکننده; USER: گیرنده, دریافت کننده, دریافت کننده را, دریافت کننده است, دریافت کننده می

GT GD C H L M O
recommended /ˌrek.əˈmend/ = VERB: توصیه کردن, سفارش کردن توصیه کردن, معرفی کردن; USER: توصیه می شود, توصیه, توصیه می, توصیه شده, توصیه میشود

GT GD C H L M O
reconsider /ˌrēkənˈsidər/ = VERB: تجدید نظر کردن, مجددا در امری مطالعه کردن; USER: تجدید نظر کردن, تجدید, تجدید نظر, تجدیدنظر در, تجدید نظر در

GT GD C H L M O
reconstructive /ˌriː.kənˈstrʌk.tɪv/ = USER: ترمیمی, تجدید بنا, باIiاIی, تجدید بنا با,

GT GD C H L M O
recruited /rɪˈkruːt/ = VERB: نو اموز استخدام کردن, نیروی تازه گرفتن; USER: استخدام, را استخدام, استخدام شده, به خدمت گرفتند, به استخدام

GT GD C H L M O
reducing /rɪˈdjuːs/ = VERB: کاستن, کاستن, کم کردن, تقلیل دادن, تنزل دادن, ساده کردن, استحاله کردن, مطیع کردن, خرد کردن, خرد ساختن; USER: کاهش, را کاهش, کاهش می, برای کاهش, در کاهش

GT GD C H L M O
reflecting /rɪˈflekt/ = ADJECTIVE: متفکر; USER: منعکس کننده, منعکس, را منعکس, منعکس می, که منعکس کننده

GT GD C H L M O
regularly /ˈreɡ.jʊ.lər/ = USER: به طور منظم, طور منظم, به طور مرتب, به طور منظم به, را به طور منظم

GT GD C H L M O
relate /rɪˈleɪt/ = VERB: گزارش دادن, شرح دادن, نقل کردن, گفتن, باز گو کردن; USER: ارتباط, مربوط, مرتبط, مربوط به, ارتباط برقرار

GT GD C H L M O
related /rɪˈleɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: مربوط, وابسته, منسوب, منتسب, خودمانی, مقارن; USER: مرتبط, مربوط, مرتبط با, در رابطه, های مربوط

GT GD C H L M O
relationships /rɪˈleɪ.ʃən.ʃɪp/ = NOUN: ارتباط, نسبت, وابستگی, قرابت, خویشاوندی, مراوده, مناسبت, میانه, خویشی; USER: روابط, رابطه, از روابط, به روابط

GT GD C H L M O
release /rɪˈliːs/ = NOUN: رهایی, پخش, ترخیص, ازادی, خلاصی, رهتیی, استخلاص, بخشش; VERB: رها کردن, ازاد کردن, منتشر ساختن, مرخص کردن; USER: آزاد, رها, را آزاد, آزاد کند, را رها

GT GD C H L M O
released /rɪˈliːs/ = VERB: رها کردن, ازاد کردن, منتشر ساختن, مرخص کردن; USER: منتشر شد, آزاد, منتشر, آزاد شده, منتشر شده

GT GD C H L M O
releases /rɪˈliːs/ = NOUN: رهایی, پخش, ترخیص, ازادی, خلاصی, رهتیی, استخلاص, بخشش; USER: انتشار, منتشر, منتشر شده, نسخه های, منتشر شده در

GT GD C H L M O
releasing /rɪˈliːs/ = VERB: رها کردن, ازاد کردن, منتشر ساختن, مرخص کردن; USER: آزاد, رها, آزاد کردن, آزاد کننده, آزاد سازی

GT GD C H L M O
remember /rɪˈmem.bər/ = VERB: بخاطر آوردن, بخاطر داشتن, یاد اوردن; USER: به یاد داشته باشید, یاد داشته باشید, خاطر داشته باشید, به خاطر داشته باشید, یاد داشته باشید که

GT GD C H L M O
renaissance /rəˈneɪ.səns/ = NOUN: رنسانس; USER: رنسانس, دوره رنسانس, نوزایی, دوران رنسانس, رنسانس به

GT GD C H L M O
renowned /rɪˈnaʊnd/ = USER: مشهور, معروف, شناخته شده, های مشهور, مشهور است

GT GD C H L M O
repeatedly /rɪˈpiː.tɪd.li/ = ADVERB: مکررا, مکرر; USER: مکرر, مکررا, بارها و بارها به, را بارها و بارها, بارها و بارها در

GT GD C H L M O
report /rɪˈpɔːt/ = NOUN: گزارش, خبر, انتشار, اشعار, شهرت, صدا; VERB: گزارش دادن; USER: گزارش, را گزارش, گزارش می, گزارش شده

GT GD C H L M O
represented /ˌrepriˈzent/ = VERB: نشان دادن, نمایش دادن, بیان کردن, نمایاندن, وانمود کردن, نماینده بودن, نمایندگی کردن; USER: نشان داده شده است, نشان داده, نشان داده شده, نمایندگی از, نشان داده می

GT GD C H L M O
representing /ˌrep.rɪˈzent/ = VERB: نشان دادن, نمایش دادن, بیان کردن, نمایاندن, وانمود کردن, نماینده بودن, نمایندگی کردن; USER: نمایندگی, به نمایندگی, نمایندگی از, به نمایندگی از, نشان دهنده

GT GD C H L M O
requirements /rɪˈkwaɪə.mənt/ = NOUN: مقررات; USER: مقررات, الزامات, مورد نیاز, نیازهای, نیازمندی های

GT GD C H L M O
requires /rɪˈkwaɪər/ = VERB: نیاز داشتن, لازم بودن, لازم داشتن, لازم دانستن, خواستن, مستلزم بودن; USER: نیاز, نیاز به, مستلزم, نیازمند, نیاز دارد

GT GD C H L M O
research /ˈrēˌsərCH,riˈsərCH/ = NOUN: تحقیق, پژوهش, جستجو, تتبع, کاوش, تفحص, تجسس; VERB: پژوهش کردن, پژوهیدن; USER: پژوهش, تحقیقات, تحقیق, تحقیقاتی, پژوهش های

GT GD C H L M O
researcher /rɪˈsɜːtʃ/ = NOUN: پژوهشگر; USER: پژوهشگر, محقق

GT GD C H L M O
researching /rɪˈsɜːtʃ/ = VERB: پژوهش کردن, پژوهیدن; USER: تحقیق, تحقیق در, تحقیق در مورد, به تحقیق, تحقیق می

GT GD C H L M O
resort /rɪˈzɔːt/ = NOUN: رفت و آمد مکرر, مامن, میعادگاه, ملجا, مفر, پاتوغ, ملاقات مکرر, محل استراحت, پناه گاه, مراجعه; VERB: متوسل شدن, دوباره دسته بندی کردن, متشبث شدن به; USER: رفت و آمد مکرر, متوسل, توسل, متوسل می, متوسل شوند

GT GD C H L M O
resorts /rɪˈzɔːt/ = NOUN: رفت و آمد مکرر, مامن, میعادگاه, ملجا, مفر, پاتوغ, ملاقات مکرر, محل استراحت, پناه گاه, مراجعه; USER: استراحتگاه, استراحتگاه های, اقامتگاه تفریحی, اقامتگاههای تفریحی, اقامتگاه تفریحی در

GT GD C H L M O
resources /ˈrēˌsôrs,ˈrēˈzôrs,riˈsôrs,riˈzôrs/ = NOUN: کاردانی, ابتکار; USER: منابع, از منابع, به منابع, منابع را, منابع به

GT GD C H L M O
respirator /ˈrespəˌrātər/ = NOUN: دهان بند طبی, دستگاه تنفس مصونوعی; USER: دهان بند طبی, تنفسی, ماسک, تنفس, با ماسک

GT GD C H L M O
respirators /ˈrespəˌrātər/ = NOUN: دهان بند طبی, دستگاه تنفس مصونوعی; USER: تنفس, رسپیرترس, ماسک, تنفسی, respirators در,

GT GD C H L M O
respiratory /ˈrespərəˌtôrē,riˈspīrə-/ = ADJECTIVE: تنفسی; USER: تنفسی, تنفس, دستگاه تنفسی, های تنفسی, تنفسی را

GT GD C H L M O
response /rɪˈspɒns/ = NOUN: پاسخ, واکنش, جوابگویی; USER: پاسخ, واکنش, پاسخ به, پاسخ های

GT GD C H L M O
resulting /rɪˈzʌl.tɪŋ/ = VERB: منجر شدن, منتج شدن, نتیجه دادن; USER: نتیجه, منجر, در نتیجه, ناشی, منجر به

GT GD C H L M O
results /rɪˈzʌlt/ = NOUN: نتیجه, حاصل, اثر, پی امد, دست اورد, بر امد; USER: نتایج, نتایج حاصل

GT GD C H L M O
resurrection /ˌrez.ərˈek.ʃən/ = NOUN: رستاخیز, قیام, قیام عیسی از مردگان, احیا, رستاخیز کردن; USER: رستاخیز, قیامت, قیام, قیام عیسی از مردگان, روز رستاخیز

GT GD C H L M O
retail /ˈriː.teɪl/ = NOUN: خرده فروشی; ADJECTIVE: جزئي, جز; VERB: خرده فروشی کردن; USER: خرده فروشی, های خرده فروشی, خرده فروشی در, خرده فروشی به, خرده فروشی را

GT GD C H L M O
retain /rɪˈteɪn/ = VERB: حفظ کردن, نگه داشتن, نگاه داشتن, ابقا کردن, از دست ندادن; USER: نگه داشتن, حفظ, را حفظ, خود را حفظ, حفظ کردن

GT GD C H L M O
retractable /rɪˈtrækt/ = ADJECTIVE: جمع شدنی, انکار پذیر, پس رفتنی; USER: پس رفتنی, جمع شدنی, جمع شدن, قابل جمع شدن, انکار پذیر

GT GD C H L M O
revenues /ˈrev.ən.juː/ = NOUN: عملکرد, درامد, سود سهام, عایدی, بازده; USER: درآمد, درآمدهای, درآمد حاصل, درآمدهای حاصل, درآمد حاصل از

GT GD C H L M O
review /rɪˈvjuː/ = NOUN: مرور, خلاصه, مجله, بازدید, تجدید نظر, نشریه, عقیده, رژه; VERB: مرور کردن, دوره کردن, سان دیدن, بازدید کردن, انتقاد کردن, مقالات انتقادی نوشتن; USER: این فایل نقد می نویسید:, بررسی, فایل نقد می نویسید, این فایل نقد می نویسید

GT GD C H L M O
reviewed /ˌpɪə.rɪˈvjuː/ = VERB: مرور کردن, دوره کردن, سان دیدن, بازدید کردن, انتقاد کردن, مقالات انتقادی نوشتن; USER: بررسی, مرور, مورد بررسی, بررسی قرار, مورد بررسی قرار

GT GD C H L M O
reviewing /rɪˈvjuː/ = VERB: مرور کردن, دوره کردن, سان دیدن, بازدید کردن, انتقاد کردن, مقالات انتقادی نوشتن; USER: بررسی, مرور, بازبینی, را بررسی, را مرور

GT GD C H L M O
reviews /rɪˈvjuː/ = NOUN: مرور, خلاصه, مجله, بازدید, تجدید نظر, نشریه, عقیده, رژه; USER: بررسی, بررسیها را, دانلود, نظرات, بررسی است

GT GD C H L M O
revolution /ˌrev.əˈluː.ʃən/ = NOUN: انقلاب, دور, چرخش, دوران, گردش, حرکت انقلابی, دوران کامل, شورش, دور موتور, واگشت, اشوب; USER: انقلاب, انقلاب را, انقلاب به, انقلاب در, انقلاب است

GT GD C H L M O
reynolds = USER: رینولدز, رینولد, Reynolds با, رینولدز و, Reynolds از

GT GD C H L M O
rides /raɪd/ = NOUN: سواری, گردش سواره; USER: سواری, گردش سواره, سواری های, از سواری, دوچرخه سواری های

GT GD C H L M O
rise /raɪz/ = VERB: بالا آمدن, بالا رفتن, برخاستن, خاستن, بلند شدن; NOUN: طلوع, ترقی, صعود, قیام, پیشرفت, فراز, ترقی خیز; USER: بالا رفتن, طلوع, قیام, صعود, برخاستن

GT GD C H L M O
rituals /ˈrɪt.ju.əl/ = NOUN: تشریفات, تشریفات مذهبی, ایین پرستش; USER: آداب و رسوم, آیین, مراسم, آیین های, مناسک

GT GD C H L M O
river /ˈrɪv.ər/ = NOUN: رودخانه, رود; USER: رودخانه, رود, رودخانه ای, رودخانه ها, رودخانه به

GT GD C H L M O
ro /ˌrəʊlˌɒn ˌrəʊlˈɒf/ = USER: RO, اسمز معکوس, ro را, های RO,

GT GD C H L M O
roadmap /ˈrōdmap/ = USER: نقشه راه, نقشه, رهنمای, نقشه راهی, نقشه مسیر,

GT GD C H L M O
robot /ˈrəʊ.bɒt/ = NOUN: ادمک, دستگاه خودکار, ادممصنوعی, ادم مکانیکی, ادم ماشینی; USER: ربات, روبات, ربات به, ربات را, ربات در

GT GD C H L M O
robotic /rəʊˈbɒt.ɪk/ = USER: رباتیک, روباتیک, روبات, روبوتیک, های روباتیک

GT GD C H L M O
robotics /rəʊˈbɒt.ɪks/ = USER: رباتیک, روبوتیک, روباتیک, روبات ها

GT GD C H L M O
robots /ˈrəʊ.bɒt/ = NOUN: ادمک, دستگاه خودکار, ادممصنوعی, ادم مکانیکی, ادم ماشینی; USER: روبات, ربات, روبات های, ربات های

GT GD C H L M O
rock /rɒk/ = NOUN: سنگ, صخره, تخته سنگ, جنبش, تکان, تخته سنگ یا صخره, سنگ خاره; VERB: تکان نوسانی دادن, جنباندن; USER: سنگ, راک, صخره, سنگ ها, موسیقی راک

GT GD C H L M O
rode /rəʊd/ = VERB: سوار شدن, سواری کردن, جماع کردن; USER: سوار, روود, سوار بر, سوار به, سوار شد

GT GD C H L M O
role /rəʊl/ = NOUN: نقش, وظیفه, رل; USER: نقش, نقشی, و نقش, به نقش

GT GD C H L M O
room /ruːm/ = NOUN: اتاق, جا, فضا, خانه, محل; VERB: مسکن گزیدن, منزل دادن به, وسیعتر کردن; USER: اتاق, اتاق به, جا, اتاق در, خانه

GT GD C H L M O
ros = USER: درصد, ROS, راس, ROS در, ROS در روشناور

GT GD C H L M O
round /raʊnd/ = ADJECTIVE: گرد, مدور, گردی, بی خرده, دایره وار, مهره مانند, چنبری; NOUN: نوبت; VERB: گرد کردن, دور زدن, کامل کردن, بیخرده کردن; USER: دور, گرد, ایمونواسی, را گرد, را دور

GT GD C H L M O
roundup /ˈroundˌəp/ = USER: خلاصه اخبار, خلاصه, خلاصه ای, جمع آوری یهودیان, دستگیری جمعی

GT GD C H L M O
rover /ˈrōvər/ = USER: دزد دریایی, مریخ نورد, نورد, ولگرد خانه بدوش, مریخ نورد در

GT GD C H L M O
rpa

GT GD C H L M O
rules /ruːl/ = NOUN: قانون, قاعده, دستور, حکم, فرمانروایی, خط کش, ضابطه, عادت, گونیا, بربست, رسم, فرمانفرمای; USER: قوانین, قواعد, مقررات, مشاهده قوانین, از قوانین

GT GD C H L M O
run /rʌn/ = VERB: دویدن, اداره کردن, ادامه دادن, راندن, پخش شدن, پیمودن, دایر بودن; NOUN: رانش, ترتیب, سلسله, تک, ردیف; USER: دویدن, اجرا, را اجرا, اجرا کنید, را اجرا کنید

GT GD C H L M O
running /ˈrʌn.ɪŋ/ = ADJECTIVE: جاری, دونده, مداوم, مناسب برای مسابقه دو, پویا; USER: جاری, حال اجرا, در حال اجرا, حال اجرا است, حال اجرا در

GT GD C H L M O
s = NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه

GT GD C H L M O
safe /seɪf/ = ADJECTIVE: ایمن, امن, مطمئن, بی خطر, محفوظ, صحیح, اطمینان بخش, محفوظ از خطر, صدمه نخورده; NOUN: گاو صندوق; USER: ایمن, امن, مطمئن, بی خطر, محفوظ

GT GD C H L M O
safety /ˈseɪf.ti/ = NOUN: ایمنی, امنیت, سلامت, بی خطری, محفوظیت; USER: ایمنی, امنیت, سلامت, ایمنی در, از ایمنی

GT GD C H L M O
sales /seɪl/ = NOUN: فروش, حراجی, جنس فروشی; USER: فروش, خرید و فروش, از فروش, های فروش, فروش در

GT GD C H L M O
same /seɪm/ = ADJECTIVE: همان, یکسان, شبیه, همان کار, همان چیز, همان جور, عینا مثل هم, بهمان اندازه, یک نواخت; USER: همان, مشابه, یکسان, به همان, در همان

GT GD C H L M O
san /sæn.ænˌdreɪ.əsˈfɒlt/ = USER: سان, سن, san در, san به, اقام

GT GD C H L M O
sausage /ˈsɒs.ɪdʒ/ = NOUN: سوسیس, سوسیگ, روده محتوی گوشت چرخ شده; USER: سوسیس, سوسیس و, تولید سوسیس, سوسیس به, سوسیس و محصولات

GT GD C H L M O
scale /skeɪl/ = NOUN: مقیاس, اندازه, ترازو, درجه, معیار, گام, فلس, پوسته, نسبت, تناسب, کفه ترازو, وزن, پله, هر چیز پله پله, مقیاس نقشه, وسیله سنجش, خط مقیاس, هر چیز مدرج, پولک یا پوسته بدن جانور, اعداد روی درجه گرماسنج و غیره; VERB: مقیاس کردن, نقشه کشیدن, مقیاس گذاشتن, پیمودن, توزین کردن; USER: مقیاس, در مقیاس, اندازه, مقیاس های, با مقیاس

GT GD C H L M O
scenic /ˈsiː.nɪk/ = ADJECTIVE: خوش منظر, صحنهای, نمایشی, مجسم کننده; USER: خوش منظر, خوش منظره و زیبا, های خوش منظره و زیبا, نمایشی, صحنهای

GT GD C H L M O
scheduled /ˈʃed.juːl/ = VERB: زمان بندی کردن, در برنامه گذاردن, برنامه ریزی کردن, صورت یا فهرستی ضمیمه کردن; USER: برنامه ریزی, برنامه ریزی شده, زمانبندی, برنامه ریزی شده است, برگزار خواهد شد

GT GD C H L M O
scheming /skiːm/ = NOUN: طرح ریزی, تمهید; ADJECTIVE: فریبنده; USER: طرح ریزی, نقشه, فریبنده, تمهید, نیرنگ

GT GD C H L M O
scholarship /ˈskɒl.ə.ʃɪp/ = NOUN: دانش, فضل وکمال, تحقیق, فضیلت, کمک هزینه دانشجویی, مستمری; USER: دانش, بورس تحصیلی, کمک هزینه تحصیلی, تحقیق, بورس تحصیلی به

GT GD C H L M O
school /skuːl/ = NOUN: مدرسه, مکتب, گروه, دبستان, دبیرستان, تحصیل در مدرسه, اموزشگاه, تدریس در مدرسه, مکتب علمی یا فلسفی, دسته, جماعت همفکر, دسته ماهی, گروه پرندگان; VERB: تربیت کردن, بمدرسه فرستادن, درس دادن; USER: مدرسه, مکتب, در مدرسه, مدرسه را, دبستان

GT GD C H L M O
schools /skuːl/ = NOUN: مدرسه, مکتب, گروه, دبستان, دبیرستان, تحصیل در مدرسه, اموزشگاه, تدریس در مدرسه, مکتب علمی یا فلسفی, دسته, جماعت همفکر, دسته ماهی, گروه پرندگان; USER: مدارس, مدرسه, از مدارس, در مدارس

GT GD C H L M O
sci /ˈsaɪ.faɪ/ = USER: مصدوم, SCI, علمی, نخاعی, آسیب نخاعی

GT GD C H L M O
science /saɪəns/ = NOUN: علم, دانش, معرفت; USER: علم, علوم, دانش, علم را

GT GD C H L M O
sciences /saɪəns/ = NOUN: علوم, علوم; USER: علوم, علم, دانشگاه علوم, معارف

GT GD C H L M O
scientific /ˌsīənˈtifik/ = ADJECTIVE: علمی, وابسته به علم, وابسته بعلم; USER: علمی, های علمی, علمی است, علمی در

GT GD C H L M O
scientist /ˈsaɪən.tɪst/ = NOUN: دانشمند, عالم; USER: دانشمند, دانشمند و, عالم

GT GD C H L M O
scientists /ˈsaɪən.tɪst/ = NOUN: دانشمند, عالم; USER: دانشمندان, از دانشمندان, دانشمندان علوم, دانشمندان در, دانشمندان به

GT GD C H L M O
sculpted /skʌlpt/ = VERB: حجاری کردن; USER: مجiمه, مجiمه 'ده, حجاری, اند حجاری 'ده, حجاری 'ده,

GT GD C H L M O
sculpting /skʌlpt/ = VERB: حجاری کردن; USER: مجiمه iاIی, ترا' دادن, iاIی, مجiمه,

GT GD C H L M O
sculptor /ˈskʌlp.tər/ = NOUN: مجسمه ساز, حجار, پیکر تراش, تندیس گر; USER: مجسمه ساز, مجسمه سازی, حجار, پیکر تراش

GT GD C H L M O
sculptural /ˈskʌlp.tʃər/ = ADJECTIVE: تندیسی, مجسمهای; USER: تندیسی, مجسمه به, مجسمه را, تندیس گون, مجسمه,

GT GD C H L M O
sculpture /ˈskʌlp.tʃər/ = NOUN: مجسمه, مجسمه سازی, مجسم سازی; VERB: سنگتراشی کردن; USER: مجسمه سازی, مجسمه, مجسمه های, مجسمه سازی را, مجسمه سازی در

GT GD C H L M O
sculptures /ˈskʌlp.tʃər/ = NOUN: مجسمه, مجسمه سازی, مجسم سازی; USER: مجسمه, مجسمه های, مجسمه ها, پیکره های, از مجسمه

GT GD C H L M O
scuttling /ˈskədl/ = USER: کندک, کندک کار,

GT GD C H L M O
sea /siː/ = NOUN: دریا; USER: دریا, دریایی, دریا را, دریا و, دریا به

GT GD C H L M O
seashells /ˈsiː.ʃel/ = USER: صدف, صدف ها, صدف ها را, تنان, صدف دریایی,

GT GD C H L M O
seaweed /ˈsiː.wiːd/ = NOUN: جلبک دریایی, خزه دریایی; USER: جلبک دریایی, جلبک, جلبک های دریایی, خزه دریایی, جلبک دریایی و

GT GD C H L M O
second /ˈsek.ənd/ = ADJECTIVE: دوم, دومی, مجدد; NOUN: ثانیه, لحظه, second, دوم شدن, تایید کردن, درجه دوم بودن, پشتیبانی کردن; USER: دوم, ثانیه, دومی, دوم به

GT GD C H L M O
secretary /ˈsek.rə.tər.i/ = NOUN: دبیر, منشی, محرم اسرار; USER: دبیر, وزیر, منشی, وزیر امور خارجه

GT GD C H L M O
section /ˈsek.ʃən/ = NOUN: بخش, قسمت, برش, مقطع, قطعه, دسته, گروه, برشگاه, دایره; VERB: قسمت قسمت کردن, برش دادن; USER: بخش, قسمت, مقطع, برش, قطعه

GT GD C H L M O
secured /sɪˈkjʊər/ = VERB: حفظ کردن, ضامن دار کردن, تامین کردن, محفوظ داشتن تامین کردن; USER: ایمن, امن, تضمین, اختصاص داد, تضمین شده

GT GD C H L M O
see /siː/ = VERB: دیدن, نگاه کردن, فهمیدن, مشاهده کردن, ملاقات کردن; NOUN: مقر یا حوزه اسقفی; USER: دیدن, ببینید, را ببینید, نگاه کنید به, ببینید که

GT GD C H L M O
seed /siːd/ = NOUN: دانه, بذر, تخم, ذریه, تخم اوری, بازیکن سابقهدار, سلاله; VERB: تخم ریختن, کاشتن; USER: دانه, بذر, تخم, دانه را, هزار دانه

GT GD C H L M O
seeking /siːk/ = NOUN: سراغ; ADJECTIVE: پویا; USER: به دنبال, دنبال, جستجوی, در جستجوی, در پی

GT GD C H L M O
seeks /siːk/ = VERB: جستجو کردن, طلبیدن, طلب کردن, جوییدن, پوییدن, پیگردی کردن; USER: به دنبال, دنبال, در پی, در جستجوی, در صدد

GT GD C H L M O
seen /siːn/ = VERB: دیدن, نگاه کردن, فهمیدن, مشاهده کردن, ملاقات کردن; USER: دیده می شود, دیده, دیده می, را دیده, دیده شده

GT GD C H L M O
select /sɪˈlekt/ = ADJECTIVE: برگزیده, سره, ممتاز منتخب, خاص; VERB: برگزیدن, انتخاب کردن, گزیدن, جدا کردن; USER: را انتخاب کنید, انتخاب, انتخاب کنید, را انتخاب, انتخاب کنید و

GT GD C H L M O
self /self/ = PRONOUN: خود, خویشتن, خویش; NOUN: نفس, نفس خود, شخصیت, جنبه, حالت, وضع, حال; USER: خود, نفس, از خود, خویشتن, خویش

GT GD C H L M O
semantic /sɪˈmæn.tɪk/ = ADJECTIVE: معنایی; USER: معنایی, معناشناختی, معنایی را, های معنایی, معنایی است

GT GD C H L M O
semblance /ˈsem.bləns/ = NOUN: صورت ظاهر, تظاهر, شباهت, قیافه; USER: صورت ظاهر, ظاهر, صورت ظاهری, تظاهر, شباهت

GT GD C H L M O
semester /sɪˈmes.tər/ = NOUN: نیمسال, دوره 16 هفتهای دانشگاه; USER: نیمسال, ترم, ترم تحصیلی, نیمسال تحصیلی, ترم به

GT GD C H L M O
senior /ˈsiː.ni.ər/ = ADJECTIVE: ارشد, قدیمی, بالاتر, بزرگ, بزرگتر, بالا رتبه; USER: ارشد, های ارشد, ارشد در, مقامات ارشد, ارشد را

GT GD C H L M O
sense /sens/ = NOUN: حس, احساس, مفهوم, معنی, شعور, جهت, هوش, مضمون, مفاد, حس تشخیص; VERB: حس کردن, فهمیدن; USER: حس, احساس, مفهوم, معنی, شعور

GT GD C H L M O
sensing /sens/ = NOUN: احساس; USER: احساس, سنجش, سنجش از, های سنجش, از سنجش

GT GD C H L M O
sensitive /ˈsen.sɪ.tɪv/ = ADJECTIVE: معقول, محسوس, بارز, لامسهای; USER: حساس, حساس به, های حساس, حساس را, حساس و

GT GD C H L M O
sensual /ˈsen.sjʊəl/ = ADJECTIVE: نفسانی, جسمانی, شهوانی, هوس ران; USER: نفسانی, جسمانی, شهوانی, هوس ران, مبنی بر لذات جسمانی

GT GD C H L M O
sentient /ˈsen.tɪ.ənt/ = USER: حساس, درک کننده, دارای ادراک, ادراک, شعور بر

GT GD C H L M O
sept /sepˈtem.bər/ = NOUN: هفت, دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند از یک جد یا نیا بوجود امدهاند; USER: دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند از یک جد یا نیا بوجود امدهاند, هفت, سپتامبر

GT GD C H L M O
september /sepˈtem.bər/ = NOUN: سپتامبر, نهمین ماه تقویم مسیحی

GT GD C H L M O
series /ˈsɪə.riːz/ = NOUN: سلسله, رده, رشته, دنباله, ردیف, صف; USER: سلسله, سری, مجموعه ای, رشته, های سری

GT GD C H L M O
serve /sɜːv/ = VERB: خدمت کردن, بکار رفتن, پیشخدمتی کردن, خدمت انجام دادن, بدرد خوردن, توپ را زدن, خوراک دادن; USER: خدمت, در خدمت, خدمت به, خدمت می کنند, خدمت می

GT GD C H L M O
served /sɜːv/ = VERB: خدمت کردن, بکار رفتن, پیشخدمتی کردن, خدمت انجام دادن, بدرد خوردن, توپ را زدن, خوراک دادن; USER: خدمت کرده است, خدمت, خدمت کرده, در خدمت, خدمت کرد

GT GD C H L M O
serves /sɜːv/ = USER: در خدمت, خدمت, خدمت می کند, عمل می کند, خدمت می

GT GD C H L M O
service /ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, عبادت, تشریفات; VERB: سرویس کردن; USER: سرویس, خدمات, خدمت, خدمات به, ارائه خدمات

GT GD C H L M O
serving /ˈsɜː.vɪŋ/ = VERB: خدمت کردن, بکار رفتن, پیشخدمتی کردن, خدمت انجام دادن, بدرد خوردن, توپ را زدن, خوراک دادن; USER: خدمت, خدمت به, در خدمت, خدمت می, خدمت می کنند

GT GD C H L M O
session /ˈseʃ.ən/ = NOUN: جلسه, نشست, مجلس, دوره تحصیلی; USER: جلسه, نشست, وارد نمایید, را وارد نمایید, عبورتان را وارد

GT GD C H L M O
sessions /ˈseʃ.ən/ = NOUN: جلسه, نشست, مجلس, دوره تحصیلی; USER: جلسات, در جلسات, جلسه و, برگزاری جلسات

GT GD C H L M O
set /set/ = NOUN: مجموعه, دستگاه, دسته, جهت; VERB: قرار دادن, قرار گرفته, گذاردن, نهادن, نشاندن, چیدن; ADJECTIVE: روشن, واقع شده; USER: مجموعه, تنظیم, مجموعه ای, تنظیم شده, را تنظیم

GT GD C H L M O
seth = USER: ست, SETH, شیث, سث, شیث را

GT GD C H L M O
several /ˈsev.ər.əl/ = ADJECTIVE: چند, چندین, مختلف, جدا; ADVERB: چند, چندین, چندی; PRONOUN: برخی از; USER: چند, چندین, مختلف, از چند, های مختلفی

GT GD C H L M O
shared /ʃeəd/ = VERB: سهم بردن, بخش کردن, تسهیم کردن, قیچی کردن; USER: به اشتراک گذاشته شده, اشتراک گذاشته, به اشتراک گذاشته, اشتراک گذاشته شده, اشتراک گذاشته می

GT GD C H L M O
shop /ʃɒp/ = NOUN: فروشگاه, مغازه, کارگاه, دکان, دکه; VERB: خرید کردن, خریدن, مغازه گردی کردن, خریداری کردن; USER: فروشگاه, مغازه, خرید, مغازه می, مغازه ها

GT GD C H L M O
shot /ʃɒt/ = NOUN: گلوله, عکس, تزریق, تیر, جرعه, منظره فیلمبرداری شده, پرتابه, یک گیلاس مشروب, ضربت توپ بازی, گیلاس; ADJECTIVE: رها شده, اصابت کرده, جوانه زده; USER: عکس, شات, ضربهی بازیکن این تیم, گلوله, شوت از

GT GD C H L M O
show /ʃəʊ/ = NOUN: نمایش, نشان, نشان دادن, اثبات, جلوه, ارائه, مظهر; VERB: نشان دادن, نمایاندن, نمودن, ابراز کردن, فهماندن; USER: نشان, نشان می دهد, نمایش, نشان دادن, اثبات

GT GD C H L M O
showed /ʃəʊ/ = VERB: نشان دادن, نمایاندن, نمودن, ابراز کردن, فهماندن; USER: نشان داد, نشان, نشان دادند, نشان داد که, را نشان داد

GT GD C H L M O
showing /ˈʃəʊ.ɪŋ/ = NOUN: نمایش, ارائه, اظهار, شاخص, جلوه, اشکار سازی; USER: نمایش, نشان, نشان دادن, نشان می, را نشان می

GT GD C H L M O
shown /ʃəʊn/ = ADJECTIVE: نشان داده شده; USER: نشان داده شده, نشان داده, نشان داده شده است, نشان داده است, نشان داده می

GT GD C H L M O
shows /ʃəʊ/ = NOUN: نمایش, نشان, نشان دادن, اثبات, جلوه, ارائه, مظهر; USER: نشان می دهد, نشان, را نشان می دهد, نشان میدهد, نشان می دهد که

GT GD C H L M O
shuttle /ˈʃʌt.l̩/ = NOUN: ماکو, لرزنده, فضا کشتی, ترنی که فقط در مسیر معینی امد و رفت کند; VERB: رفت و آمدن کردن; USER: ماکو, شاتل, رفت و برگشت, شاتل به, شاتل در

GT GD C H L M O
sicily = USER: سیسیل, سیسیلی, جزیره سیسیل پیاده شدند, سیسیل است

GT GD C H L M O
side /saɪd/ = NOUN: سمت, طرف, ضلع, سو, پهلو, جانب, کناره, جنب; VERB: طرفداری کردن, طرفداری کردن از, در یکسو قرار دادن; USER: سمت, طرف, ضلع, سو, جانب

GT GD C H L M O
sidewalk /ˈsaɪd.wɔːk/ = USER: پیاده رو, پیاده, پیادهرو, پیاده رو در, پیاده رو را

GT GD C H L M O
signals /ˈsɪɡ.nəl/ = NOUN: سیگنال, علامت, نشان, راهنما, اخطار; USER: سیگنال, سیگنال های, سیگنالهای, سیگنال ها, سیگنال های دریافتی

GT GD C H L M O
signature /ˈsɪɡ.nɪ.tʃər/ = NOUN: امضاء, امضا, اثر, صحه, امضاء کردن, دستینه, توشیح, پاراف; USER: امضا, امضای, امضاء, شدن امضای, امضا و

GT GD C H L M O
significant /sigˈnifikənt/ = ADJECTIVE: مهم, قابل توجه, عمده, معنی دار, حاکی از, ژرف; NOUN: علامت; USER: قابل توجه, قابل توجهی, مهم, معنی دار, عمده

GT GD C H L M O
silicone

GT GD C H L M O
simian

GT GD C H L M O
since /sɪns/ = CONJUNCTION: چون, چون که, نظر باینکه; PREPOSITION: چون; ADVERB: پس از, از وقتی که, از این رو, از انجاییکه; USER: پس از, از سال, از زمان, چون, از آنجا که

GT GD C H L M O
singularity /ˌsɪŋ.ɡjʊˈlær.ɪ.ti/ = NOUN: شگفتی, منحصر بفردی, یکتایی, تکینی, انفرادی, غرابت; USER: یکتایی, شگفتی, منحصر بفردی, تکینی, غرابت

GT GD C H L M O
sit /sɪt/ = VERB: نشستن, جلوس کردن, قرار گرفتن; USER: نشستن, نشسته, بنشینم, بنشیند, می نشینند

GT GD C H L M O
sixteenth /ˌsɪkˈstiːnθ/ = sixteenth, sixteen; USER: شانزدهم, شانزدهمین, شانزدهم به, شانزدهم میلادی

GT GD C H L M O
skilled /skɪld/ = ADJECTIVE: ماهر; USER: ماهر, ماهر است, ماهر را, ماهر و, ماهر در

GT GD C H L M O
skills /skɪl/ = NOUN: مهارت, استادی, چیره دستی, ورزیدگی, تردستی, کاردانی, سررشته, عرضه, زبر دستی, هنرمندی, سامان; USER: مهارت, مهارت های, مهارتهای, مهارت ها, از مهارت

GT GD C H L M O
skin /skɪn/ = NOUN: پوست, جلد, پوست انسان, چرم, خیک, خیگ; VERB: پوست کندن, با پوست پوشاندن, لخت کردن; USER: پوست, پوستی, پوست را, از پوست

GT GD C H L M O
small /smɔːl/ = ADJECTIVE: کوچک, کم, ریز, خرد, جزئی, خفیف, ریزه, دون, محقر, پست; NOUN: خرده; USER: کوچک, کم, کوچک و, کوچک در, کوچک به

GT GD C H L M O
smaller /smɔːl/ = USER: کوچکتر, کوچک تر, های کوچکتر, کوچکتر است, های کوچک تر

GT GD C H L M O
smart /smɑːt/ = ADJECTIVE: زرنگ, با هوش, زیرک, شیک, ناتو, جلوه گر, چالاک, فعال; VERB: تیر کشیدن, سوزش کردن; USER: زرنگ, هوشمند, های هوشمند, هوشمند در, هوشمند به

GT GD C H L M O
smit /smit/ = USER: SMIT, SMIT با با, smit به, SMIT با,

GT GD C H L M O
smithsonian = USER: اسمیتسونیان, اسمیتسونین, اسمیت سونیان, اسمیتسونین بنیاد نهاده, اسمیتسونین بنیاد نهاده شد

GT GD C H L M O
social /ˈsəʊ.ʃəl/ = ADJECTIVE: اجتماعی, دسته جمعی, تفریحی, معاشرتی, انسی, وابسته بجامعه, گروه دوست, جمعیت دوست, وابسته به اجتماع; USER: اجتماعی, های اجتماعی, اجتماعی را, اجتماعی است

GT GD C H L M O
society /səˈsaɪ.ə.ti/ = NOUN: جامعه, انجمن, اجتماع, جمعیت, نظام اجتماعی, مجمع, محفل, انسگان, مصاحبت, شرکت, گروه, اشتراک مساعی; USER: جامعه, اجتماع, جامعه ای, انجمن, جامعه را

GT GD C H L M O
sofia = USER: صوفیه, Sofia در, Sofia درباره شرکت, بلغارستان, Sofia از,

GT GD C H L M O
software /ˈsɒft.weər/ = ADJECTIVE: نرمافزار; NOUN: نرمافزار; USER: نرمافزار, نرم افزار, از نرم افزار, نرم افزار های, های نرم افزار

GT GD C H L M O
souls /səʊl/ = NOUN: ضمیر; USER: روح, ارواح, نفوس, به نفس, روح های

GT GD C H L M O
source /sɔːs/ = NOUN: منبع, منشاء, مبدا, چشمه, ماخذ, مایه, خاستگاه, مصدر, سر چشمه, عین, مایه مبداء; USER: منبع, منشاء, مبدا, چشمه, های منبع

GT GD C H L M O
space /speɪs/ = NOUN: فضا, فاصله, جا, مساحت, وسعت, مدت معین, زمان کوتاه, دوره, حیز; VERB: فاصلهگذاشتن, در فضا جا دادن, فاصله دادن; USER: فضا, فضای, فاصله, در فضا, فضا را

GT GD C H L M O
speak /spiːk/ = VERB: سخن گفتن, صحبت کردن, حرف زدن, سخنرانی کردن, دراییدن, تکلم کردن, گفتگو کردن; USER: صحبت کردن, صحبت می کنند, سخن گفتن, حرف زدن, صحبت می کنند و

GT GD C H L M O
speaker /ˈspiː.kər/ = NOUN: سخنگو, گوینده, متکلم, ناطق, حرف زن, سخن ران, رئیس مجلس شورا; USER: گوینده, سخنران, بلندگو, اسپیکر, سخنگو

GT GD C H L M O
special /ˈspeʃ.əl/ = ADJECTIVE: ویژه, خاص, مخصوص, استثنایی, خصوصی, فاقد عمومیت, اخص; USER: ویژه, خاص, مخصوص, ویژه ای, های ویژه

GT GD C H L M O
spectacles /ˈspek.tɪ.kl̩/ = NOUN: عینک; USER: عینک, نظارات, مناظر, عینک های, عینک را

GT GD C H L M O
spectrum /ˈspek.trəm/ = NOUN: طیف, بینایی, شبح, خیال, منظر, رنگ های مریی در طیف بین; USER: طیف, طیفی, طیف های, از طیف, طیف به

GT GD C H L M O
speech /spiːtʃ/ = NOUN: سخنرانی, گفتار, حرف, صحبت, سخن, نطق, گویایی, خطبه, قوه ناطقه, خطابت; USER: سخنرانی, گفتار, سخن, صحبت, نطق

GT GD C H L M O
spidery /ˈspaɪ.dər.i/ = ADJECTIVE: شبیه تار عنکبوت, شبیه عنکبوت; USER: شبیه عنکبوت, شبیه تار عنکبوت, تار عنکبوت, عنکبوت

GT GD C H L M O
spilling /spil/ = USER: ریختن, ریخته, سرایت, سرازیر, سرازیر می

GT GD C H L M O
spinoff

GT GD C H L M O
spontaneously /ˌspɒn.təˈneɪ.ɪ.ti/ = ADVERB: خودبخود; USER: خودبخود, خود به خود, طور خود به خودی, خود به خودی, طور خود به خود

GT GD C H L M O
sprayed /sprā/ = ADJECTIVE: افشانده; USER: افشانده, اسپری, اسپری می, اسپری شده, اسپری می شود

GT GD C H L M O
spring /sprɪŋ/ = NOUN: بهار, فصل بهار, چشمه, فنر, حالت فنری, جهش یا حرکت فنری, عین, جست و خیز, حالت ارتجاعی فنر, سر چشمه; VERB: لی لی کردن, پریدن, جهش کردن, جهیدن, حالت فنری داشتن, قابل ارتجاع بودن; USER: بهار, فصل بهار, چشمه, فنر, در بهار

GT GD C H L M O
springer = NOUN: کمند انداز, گاو ابستن, فنر نصب کن, صیدی که در کمند میافتد; USER: صیدی که در کمند میافتد, اسپرینگر, کمند انداز, گاو ابستن, فنر نصب کن

GT GD C H L M O
square /skweər/ = ADJECTIVE: مربع, جذر, چهار گوش, گوشه دار; NOUN: مربع, میدان, مجذور, چهار گوش, توان دوم, محوطه, عرصه; VERB: مجذور کردن; USER: مربع, میدان, مربع را, مجذور, مربع در

GT GD C H L M O
stable /ˈsteɪ.bl̩/ = ADJECTIVE: پایدار, ثابت, باثبات, استوار, محکم, پایا, مداوم, پا بر جا; NOUN: اصطبل, طویله; VERB: ثابت کردن, استوار شدن, در طویله بستن, جا دادن; USER: پایدار, ثابت, باثبات, استوار, اصطبل

GT GD C H L M O
stalk /stɔːk/ = NOUN: ساقه, پایه, خرام, ساق, میله, چیزی شبیه ساقه, ماشوره; VERB: کمین کردن, خرامیدن, راه رفتن, قدم زدن و حرکت کردن با احتیاط; USER: ساقه, راه رفتن, کمین کردن, خرامیدن, چیزی شبیه ساقه

GT GD C H L M O
stand /stænd/ = NOUN: پایه, موضع, ایستگاه, توقف, بساط, شهرت, ایست, دکه; VERB: ایستادن, بودن, ماندن, قرار گرفتن; USER: ایستادن, ایستاده, ایستاده اند, ایستاده است, موضع

GT GD C H L M O
stands /stænd/ = NOUN: پایه, موضع, ایستگاه, توقف, بساط, شهرت, ایست, دکه, وضع, مقام, میز کوچک, دکه دکان, توقفگاه, جایگاه گواه در دادگاه, سکوب تماشاچیان مسابقات, سه پایه; USER: می ایستد, ایستد, مخفف, ایستاده است, ایستد و

GT GD C H L M O
startled /ˈstɑː.tl̩/ = USER: مبهوت, تماشاییش برای, تماشاییش, سرعت یکه می خورید, تکان خورده یا پریده

GT GD C H L M O
startup /dotcom/ = USER: راه اندازی, هنگام راه اندازی, های راه اندازی, هنگام بوت شدن, ی راه اندازی

GT GD C H L M O
startups /ˈstɑːt.ʌp/ = USER: راه اندازی, آمدن, نوپا, در شروع راه, شروع راه

GT GD C H L M O
state /steɪt/ = NOUN: دولت, حالت, ایالت, کشور, استان, جمهوری, چگونگی, حال; ADJECTIVE: کشوری, ملکی; VERB: توضیح دادن, اظهار داشتن; USER: دولت, حالت, ایالت, کشور, کشوری

GT GD C H L M O
states /steɪt/ = NOUN: دولت, حالت, ایالت, کشور, استان, جمهوری, چگونگی, حال, کیفیت, دولتی حالت; USER: ایالات, کشورهای, دولت های, دولت ها, ایالت های

GT GD C H L M O
statistical /stəˈtistikəl/ = ADJECTIVE: اماری, احصایی; USER: آماری, های آماری, آماری از, آماری و, آماری را

GT GD C H L M O
steering /ˈstɪə.rɪŋ ˌkɒl.əm/ = VERB: هدایت کردن, راندن, اداره کردن, بردن, راهنمایی کردن; USER: فرمان, راهبری, سیستم فرمان, فرمان را, فرمان و

GT GD C H L M O
stella = USER: STELLA, استلا, stella در, با stella در, با stella

GT GD C H L M O
stem /stem/ = NOUN: ساقه, ریشه, تنه, میله, گردنه, دنباله, دسته, اصل, دودمان; VERB: ریشه لغت قطع کردن, ساقه دار کردن, بند اوردن; USER: ساقه, بنیادی, ریشه, های بنیادی, ساقه و

GT GD C H L M O
stevenson = USER: استیونسون, استیونسن, استیونسون از, استیونسون در

GT GD C H L M O
stimuli /ˈstɪm.jʊ.ləs/ = NOUN: محرک, انگیزه, تحریک, تحرک, انگیختار, وسیله تحریک; USER: محرک, محرک های, محرکهای, محرک ها, از محرک های

GT GD C H L M O
stinky /ˈstɪŋ.kɪŋ/ = ADJECTIVE: بد بو; USER: بد بو, بدبو, بد بو و, های بد بو,

GT GD C H L M O
stone /stəʊn/ = NOUN: سنگ, هسته, سنگ میوه; VERB: سنگسار کردن, هسته دراوردن از, تحجیر کردن; USER: سنگ, سنگی, از سنگ, های سنگی, سنگ را

GT GD C H L M O
store /stɔːr/ = NOUN: فروشگاه, ذخیره, مغازه, انبار, مخزن, دکان, اندوخته, مقدار زیاد; VERB: ذخیره کردن, انبار کردن, اندوختن; USER: ذخیره, ذخیره سازی, را ذخیره, ذخیره می, ذخیره کنید

GT GD C H L M O
strange /streɪndʒ/ = ADJECTIVE: عجیب, غریب, غریبه, بیگانه, عجب, غیر عادی, خارجی, نااشنا, اجنبی, خل, نا شناس, نا معلوم; USER: عجیب, عجیب و غریب, غریب, بیگانه, غریبه

GT GD C H L M O
street /striːt/ = NOUN: خیابان, کوچه, جاده; ADJECTIVE: خیابانی; USER: خیابان, خیابانی, خیابان ها, های خیابانی, کوچه

GT GD C H L M O
strives /straɪv/ = USER: تلاش, می کوشد, در تلاش, تلاش میکند, تلاش می

GT GD C H L M O
structured /ˈstrʌk.tʃəd/ = ADJECTIVE: ساخت یافته, دارای ساخت; USER: ساخت یافته, ساختار, ساختارمند, ساختار یافته, سازمان یافته

GT GD C H L M O
structures /ˈstrʌk.tʃər/ = NOUN: ساختار, ساختمان, ساخت, سازمان, ترکیب, بناء; USER: ساختار, ساختارهای, ساختارها, سازه ها, ساختار های

GT GD C H L M O
struggling /ˈstrʌɡ.lɪŋ/ = VERB: שפּאַצירן

GT GD C H L M O
stu = USER: دانش, شاگردان, متعلم صنف, دانشجویان, دانشجو

GT GD C H L M O
student /ˈstjuː.dənt/ = NOUN: دانشجو, شاگرد, دانش اموز, اهل تحقیق, عضو دانشکده یا دانشگاه; USER: دانشجو, دانش آموز, دانشجوی, دانش آموزان, شاگرد

GT GD C H L M O
students /ˈstjuː.dənt/ = NOUN: دانشجو, شاگرد, دانش اموز, اهل تحقیق, عضو دانشکده یا دانشگاه; USER: دانش آموزان, دانشجویان, دانش آموز, از دانش آموزان, دانش آموزان را

GT GD C H L M O
studied /ˈstʌd.id/ = ADJECTIVE: از روی مطالعه, دانسته, تعمدی, از پیش اماده شده; USER: مورد مطالعه قرار, مورد مطالعه, مورد بررسی قرار, مورد مطالعه قرار گرفته, مورد مطالعه قرار گرفت

GT GD C H L M O
studies /ˈstədē/ = NOUN: مطالعات; USER: مطالعات, مطالعات انجام, از مطالعات, مطالعات انجام شده, در مطالعات

GT GD C H L M O
studio /ˈstjuː.di.əʊ/ = NOUN: کارگاه, هنرکده, پیشه گاه, اتاق کار, کارخانه, کارگاه هنری; USER: کارگاه, استودیو, استودیوی, استودیویی, استودیو های

GT GD C H L M O
studios /ˈstjuː.di.əʊ/ = NOUN: کارگاه, کارخانه, هنرکده, پیشه گاه, اتاق کار, کارگاه هنری; USER: استودیو, استودیوهای, استودیو های, استودیوها, استودیو ها

GT GD C H L M O
study /ˈstʌd.i/ = NOUN: مطالعه, تحصیل, بررسی, درس, غور وبررسی, موضوع تحصیلی, اتاق مطالعه; VERB: درس خواندن, خواندن, تحصیل کردن, مطالعه کردن, بررسی کردن, فرا گرفتن, اموختن; USER: مطالعه, تحصیل, بررسی, درس, درس خواندن

GT GD C H L M O
style /staɪl/ = NOUN: سبک, شیوه, روش, استیل, سبک نگارش, سلیقه, خامه, قلم, سبک متداول, میله, سیاق, عبارت; VERB: متداولشدن, مد کردن, نامیدن; USER: سبک, به سبک, شیوه, روش, استیل

GT GD C H L M O
sub /sʌb/ = NOUN: مادون, تابع; VERB: جای کسی را گرفتن, جایگزین کردن; USER: زیر, فرعی, های فرعی, های زیر, زیر مجموعه

GT GD C H L M O
subsequent /ˈsʌb.sɪ.kwənt/ = ADJECTIVE: بعدی, متعاقب, بعد, پسین, خلفی, پس ایند, لاحق, دیرتر, مابعد; USER: بعدی, پس از آن, متعاقب, متعاقب آن, بعد

GT GD C H L M O
subsequently /ˈsʌb.sɪ.kwənt/ = ADVERB: متعاقبا; USER: متعاقبا, پس از آن, متعاقب آن, بعد از آن, به دنبال آن

GT GD C H L M O
successful /səkˈses.fəl/ = ADJECTIVE: موفق, کامیاب, پیروز, نیک انجام, عاقبت بخیر; USER: موفق, موفقیت آمیز, موفقیت, های موفق, با موفقیت

GT GD C H L M O
successfully /səkˈses.fəl/ = USER: موفقیت, با موفقیت, موفقیت به, موفقیت آمیز, با موفقیت به

GT GD C H L M O
such /sʌtʃ/ = ADVERB: چنین, چنان, این طور; ADJECTIVE: این قبیل, یک چنین; PRONOUN: این جور; USER: چنین, مانند, از جمله, چنان, این قبیل

GT GD C H L M O
summer /ˈsʌm.ər/ = NOUN: تابستان, ییلاق, فصل تبستان, ماشین جمع زنی; ADJECTIVE: تابستانی; VERB: چراندن, تابستان را بسر بردن; USER: تابستان, تابستانی, فصل تابستان, در تابستان, تابستان امسال

GT GD C H L M O
summit /ˈsʌm.ɪt/ = NOUN: قله, اوج, نوک, منتها درجه, ذروه, اعلی درجه, منتهی; USER: قله, اجلاس, اجلاس سران, نشست سران, اوج

GT GD C H L M O
sun /sʌn/ = NOUN: خورشید, افتاب, خرشید, خاور; VERB: تابیدن, در معرض افتاب قرار دادن; USER: خورشید, آفتاب, نور خورشید, نور آفتاب, خورشید در

GT GD C H L M O
sung /sʌŋ/ = VERB: خواندن, سرودن, اواز خواندن, سرود خواندن, سراییدن; USER: سونگ, سانگ, سونگ از, سونگ به

GT GD C H L M O
superhuman /ˌso͞opərˈ(h)yo͞omən/ = ADJECTIVE: برتر از انسان, مافوق انسانی, ابر انسان فوق بشری; USER: مافوق انسانی, برتر از انسان, مافوق بشری, ابر انسان فوق بشری, مافوق انسانی را

GT GD C H L M O
support /səˈpɔːt/ = NOUN: پشتیبانی, کمک, تقویت, تایید, طرفداری, تکیه, نگاهداری, پشت, اتکاء; VERB: پشتیبانی کردن, حمایت کردن, متحمل شدن; USER: پشتیبانی, حمایت, حمایت از, پشتیبانی از, کمک

GT GD C H L M O
supported /səˈpɔːt/ = ADJECTIVE: متکی; USER: پشتیبانی, حمایت, پشتیبانی می, حمایت می, پشتیبانی شده

GT GD C H L M O
surgery /ˈsɜː.dʒər.i/ = NOUN: جراحی, عمل جراحی, اتاق جراحی, تشریح; USER: عمل جراحی, جراحی, عمل, از جراحی, از عمل جراحی

GT GD C H L M O
surprising /səˈpraɪ.zɪŋ/ = ADJECTIVE: شگفتی, عجب; USER: شگفتی, تعجب آور, شگفت آور, شگفت انگیز, جای تعجب

GT GD C H L M O
surreal /səˈrɪəl/ = USER: سورئال, حقیقی, سوررئال, فراواقعی, سوررئالیسم

GT GD C H L M O
sways /sweɪ/ = NOUN: نوسان, تاب, اهتزاز; VERB: در نوسان بودن, تاب خوردن, سلطهحکومت کردن, متمایل شدن بعقیدهای, این سو و ان سو جنبیدن; USER: ، نفوذی,

GT GD C H L M O
swenson

GT GD C H L M O
swim /swɪm/ = NOUN: شنا, شناوری; VERB: شنا کردن, شناور شدن; USER: شنا, شنا کردن, شنا می, شنا کردن در, شناوری

GT GD C H L M O
swimming /swɪm/ = ADJECTIVE: گیج; USER: شنا, شنا کردن, شنا می, شنا کردن در, شنا در

GT GD C H L M O
symposium /sɪmˈpəʊ.zi.əm/ = NOUN: مجلس مذاکره دوستانه, همسگالی, بزم پس از شام, مقالات گوناگون دربارهیک موضوع, هم نشست; USER: بزم پس از شام, سمپوزیوم, مجلس مذاکره دوستانه, همسگالی, مقالات گوناگون دربارهیک موضوع

GT GD C H L M O
synthesis /ˈsɪn.θə.sɪs/ = NOUN: ترکیب, تلفیق, اختلاط, پیوند, امتزاج, بهم پیوستگی, صنع, هم گذاری; USER: ترکیب, سنتز, تلفیق, از سنتز, های سنتز

GT GD C H L M O
system /ˈsɪs.təm/ = NOUN: سیستم, نظام, دستگاه, منظومه, روش, نظم, ترتیب, جهاز, اسلوب, سلسله, همست, همستاد, رشته, قاعده رویه, سبک; USER: سیستم, نظام, دستگاه, سیستم های, سیستم را

GT GD C H L M O
systems /ˈsɪs.təm/ = NOUN: سیستم, نظام, دستگاه, منظومه, روش, نظم, ترتیب, جهاز, اسلوب, سلسله, همست, همستاد, رشته, قاعده رویه, سبک; USER: سیستم, سیستم های, سیستمهای, سیستم ها, از سیستم

GT GD C H L M O
t /tiː/ = NOUN: بیستمین حرف الفبای انگلیسی, هر چیزی شبیه حرف ت; USER: تی, T, T برای, تن در, آزمون t

GT GD C H L M O
table /ˈteɪ.bl̩/ = NOUN: جدول, میز, فهرست, سفره, لیست, لوح, کوهمیز; VERB: مطرح کردن, از دستور خارج کردن, روی میز گذاشتن, در فهرست نوشتن; USER: جدول, میز, سفره, فهرست, جدول را

GT GD C H L M O
tables /ˈteɪ.bl̩/ = NOUN: جدول, میز, فهرست, سفره, لیست, لوح, کوهمیز; USER: جداول, جدول, از جداول, جدول نوشته شده, گروه جداول

GT GD C H L M O
taboos /təˈbo͞o,taˈbo͞o/ = USER: تابوهای, تابوها, تابو, تابوهایی, از تابوهای,

GT GD C H L M O
tac /ˌtɪk.tækˈtəʊ/ = USER: TAC, تام, TAC را, TAC در

GT GD C H L M O
talent /ˈtæl.ənt/ = NOUN: استعداد, ژنی, نعمت خدا داده, درون داشت, خوش طبعی; USER: استعداد, استعداد های, استعداد ها, استعداد و, با استعداد

GT GD C H L M O
talents /ˈtæl.ənt/ = NOUN: استعداد, ژنی, نعمت خدا داده, درون داشت, خوش طبعی; USER: استعداد, استعدادهای, استعدادها, استعداد های, استعداد ها

GT GD C H L M O
talk /tɔːk/ = NOUN: صحبت, حرف, گفتگو, مکالمه, سخن, مذاکره; VERB: حرف زدن, سخن گفتن, مکالمه کردن; USER: صحبت, حرف, گفتگو, سخن, سخن گفتن

GT GD C H L M O
tall /tɔːl/ = ADJECTIVE: بلند, قد بلند, بلند قد, بلند بالا, اغراق امیز, گزاف, شاق; USER: بلند, قد بلند, های بلند, بلند قد, بلند بالا

GT GD C H L M O
taught /tɔːt/ = ADJECTIVE: اموخته; USER: تدریس, آموزش داده, آموخت, تدریس می, آموزش داده می

GT GD C H L M O
tea /tiː/ = NOUN: چای, رنگ چای; USER: چای, چای به, چای می, چای در

GT GD C H L M O
teacher /ˈtiː.tʃər/ = NOUN: معلم, مدرس, مربی, دبیر, اموزگار, اموختار; USER: معلم, مدرس, معلم به, معلم در, مربی

GT GD C H L M O
teachers /ˈtiː.tʃər/ = NOUN: معلم, مدرس, مربی, دبیر, اموزگار, اموختار; USER: معلمان, معلم, آموزگاران, معلمان در, از معلمان

GT GD C H L M O
teaching /ˈtiː.tʃɪŋ/ = NOUN: تعلیم; USER: آموزش, تدریس, آموزشی, های آموزشی, آموزش به

GT GD C H L M O
team /tēm/ = NOUN: تیم, گروه, دسته, گروهه, دست, جفت, یک دستگاه, اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری; VERB: دسته درست کردن, بصورت دسته یا تیم درامدن; USER: تیم, گروه, تیم های, این تیم, تیم ملی

GT GD C H L M O
tech /tek/ = USER: فن آوری, تکنولوژی, فناوری, با تکنولوژی, فناوری پیشرفته

GT GD C H L M O
technical /ˈtek.nɪ.kəl/ = ADJECTIVE: فنی; USER: فنی, های فنی, فنی و, فنی در

GT GD C H L M O
technician /tekˈnɪʃ.ən/ = NOUN: کاردان, متخصص فنی, کارشناس فنی, اهل فن, شگردگر, ذیفن; USER: کاردان, تکنسین, تکنسین های, متخصص فنی, کارشناس فنی

GT GD C H L M O
techniques /tekˈniːk/ = NOUN: تکنیک, فن, شیوه, روش فنی, شگرد فن, اصول مهارت; USER: تکنیک, تکنیک های, روش های, تکنیک ها, از تکنیک

GT GD C H L M O
technological /ˌtek.nəˈlɒdʒ.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: فنی, تکنولوژیکی, اصول فنی, مربوط به فن شناسی, شگردی; USER: فنی, تکنولوژیکی, های فن آوری, های تکنولوژیک, فن آوری های

GT GD C H L M O
technologies /tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی; USER: فن آوری, فن آوری های, فن آوری ها, از فن آوری, از فن آوری های

GT GD C H L M O
technology /tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی; USER: تکنولوژی, فن آوری, فن آوری های, فن آوری است, از فن آوری

GT GD C H L M O
ted /ted/ = VERB: ولو کردن, برگردان کردن, پخش کردن; USER: پخش کردن, تد, تد به, ولو کردن, برگردان کردن

GT GD C H L M O
tedx = USER: TEDx را, های TEDx, TEDx در,

GT GD C H L M O
tends /tend/ = VERB: نگهداری کردن از, گراییدن, وجه کردن, میل کردن, پرستاری کردن, مواظب بودن, متمایل بودن به, گرایش داشتن; USER: گرایش, تمایل, تمایل دارد, گرایش دارد, تمایل دارند

GT GD C H L M O
term /tɜːm/ = NOUN: مدت, شرایط, اصطلاح, دوره, جمله, لفظ, شرط, نیمسال, مهلت, روابط, هنگام, میعاد, دوره انتصاب, ثلث تحصیلی; VERB: نامیدن; USER: مدت, اصطلاح, دوره, مدت است

GT GD C H L M O
test /test/ = NOUN: محک, ازمایش, ازمون, معیار, بوته, بته; VERB: امتحان کردن, محک زدن, ازمودن, ازمودن کردن, ازمایش کردن, عیار گرفتن; USER: آزمون, تست, از آزمون, از تست, آزمون های

GT GD C H L M O
testing /ˈtes.tɪŋ/ = NOUN: ازمایش; USER: تست, آزمون, های تست, آزمایش های, تست های

GT GD C H L M O
th /ˈTHôrēəm/ = USER: هفتم, ام, هشتم, امین, پنجمین

GT GD C H L M O
than /ðæn/ = PREPOSITION: نسبت به, تا, بجز; CONJUNCTION: که, تا اینکه; USER: نسبت به, از, نسبت, تر از, بیش از

GT GD C H L M O
that /ðæt/ = CONJUNCTION: که; PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی; USER: که, است که, که در, که به, را که

GT GD C H L M O
the

GT GD C H L M O
theater /ˈθɪə.tər/ = NOUN: تئاتر, تاتر, تماشاخانه, بازیگر خانه, تالار سخنرانی; USER: تئاتر, تاتر, تئاتر در, تئاتر است, تئاتر را

GT GD C H L M O
theatre /ˈθɪə.tər/ = NOUN: تئاتر, تاتر, تماشاخانه, بازیگر خانه, تالار سخنرانی; USER: تئاتر, تاتر, تئاتر در, تئاتر است, تئاتر را

GT GD C H L M O
theatrical /θiˈæt.rɪ.kəl/ = ADJECTIVE: تئاتر, وابسته به تماشاخانه, در خور تماشا; USER: تئاتر, تئاتری, های تئاتر, های تئاتری, اجرای تئاتری دارای سناریو

GT GD C H L M O
their /ðeər/ = PRONOUN: شان, خودشان, خودمانی, مال ایشان, مال انها; USER: شان, خود, خود را, های خود را, خود را به

GT GD C H L M O
them /ðem/ = PRONOUN: ایشان را, بایشان, بانها; USER: آنها, آنها را, به آنها, از آنها, آنان را

GT GD C H L M O
theme /θiːm/ = NOUN: موضوع, زمینه, ریشه, شاهد, انشاء; USER: موضوع, تم, مضمون, زمینه, تم های

GT GD C H L M O
themed /θiːm/ = USER: مضمون, با مضمون, موضوعی, تفریحی و, themed است

GT GD C H L M O
therapy /ˈθer.ə.pi/ = NOUN: درمان, معالجه, تداوی, مبحث تداوی, مداوا; USER: درمان, درمانی, درمان با, تحت درمان

GT GD C H L M O
thereby /ˌðeəˈbaɪ/ = ADVERB: بدان وسیله, از ان راه, بموجب آن در نتیجه; USER: بدان وسیله, در نتیجه, بدین وسیله, و بدین وسیله, در نتیجه آن

GT GD C H L M O
these /ðiːz/ = PRONOUN: اینها, اینان; USER: اینها, این, از این, به این, که این

GT GD C H L M O
thesis /ˈθiː.sɪs/ = NOUN: پایان نامه, قضیه, رساله دکتری, ضرب قوی; USER: پایان نامه, تز, رساله, پایان نامه ها, قضیه

GT GD C H L M O
third /θɜːd/ = third, third, third, third, thirty, third, یک سوم; VERB: به سه بخش تقسیم کردن; USER: سوم, سومین, ثالث, سومی, ثلث

GT GD C H L M O
thirty /ˈθɜː.ti/ = thirty, third, عدد سی; USER: سی, سی و, از سی, به سی, و سی

GT GD C H L M O
this /ðɪs/ = PRONOUN: این; USER: این, در این, از این, به این, که این

GT GD C H L M O
those /ðəʊz/ = PRONOUN: ان, انان, انها; USER: کسانی که, آن, آن دسته از, آنهایی که, کسانی که در

GT GD C H L M O
threats /θret/ = NOUN: تهدید, تشر; USER: تهدید, تهدیدات, تهدیدهای, تهدیدها, تهدید به

GT GD C H L M O
three /θriː/ = NOUN: سه, USER: سه, از سه, در سه, به سه, هر سه

GT GD C H L M O
through /θruː/ = PREPOSITION: از طریق, از میان, بواسطه, از وسط, بخاطر, در ظرف; ADVERB: از میان, سرتاسر, از توی, از اغاز تا انتها; ADJECTIVE: تمام, مستقیم, تمام شده; USER: از طریق, طریق, از, را از طریق, از میان

GT GD C H L M O
throughout /θruːˈaʊt/ = ADVERB: سراسر, سرتاسر, تماما, بکلی, از درون و بیرون; USER: سراسر, در سراسر, در طول, سرتاسر, در سرتاسر

GT GD C H L M O
time /taɪm/ = NOUN: زمان, ساعت, وقت, مدت, موقع, هنگام, فرصت, گاه, روزگار, زمانه, عصر; ADJECTIVE: زمانی; USER: زمان, وقت, ساعت, زمانی, مدت

GT GD C H L M O
timeless /ˈtaɪm.ləs/ = ADJECTIVE: بی انتها, نا مناسب, نا گذرا; USER: بی انتها, بی زمان را, بی زمان را به, نا مناسب, نا گذرا

GT GD C H L M O
times /taɪmz/ = NOUN: زمان, ساعت, وقت, مدت, موقع, هنگام, فرصت, گاه, روزگار, زمانه, عصر, مرتبه, حین, ایام, عهد; USER: بار, برپایه, زمان محلی, بار در, زمان محلی شما

GT GD C H L M O
to /tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to; USER: به, برای, تا, را به, در

GT GD C H L M O
together /təˈɡeð.ər/ = ADVERB: با هم, با همدیگر, یکجا, بایکدیگر, بطور دسته جمعی, بضمیمه; USER: با هم, با یکدیگر, را با هم, در کنار هم, یکجا

GT GD C H L M O
too /tuː/ = ADVERB: نیز, هم, زیاد, همچنین, بحد افراط, بیش از حد لزوم, بعلاوه; USER: هم, بیش از حد, نیز, زیاد, را بیش از حد

GT GD C H L M O
took /tʊk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن; USER: صورت گرفت, زمان, در زمان, جو در زمان, و جو در زمان

GT GD C H L M O
tool /tuːl/ = NOUN: ابزار, افزار, الت, اسباب, ساز, برگ, الت دست; VERB: مجهز کردن, دارای ابزار کردن, بصورت ابزار دراوردن, شکل دادن; USER: ابزار, ابزاری, ابزار را, از ابزار, ابزاری برای

GT GD C H L M O
toole

GT GD C H L M O
top /tɒp/ = NOUN: بالا, نوک, راس, قله, اوج, تاپ, رویه, سر, فرق, کروک; ADJECTIVE: عالی, فوقانی; USER: بالا, بالای, بالا به, بالا و, از بالا

GT GD C H L M O
toward /təˈwɔːdz/ = PREPOSITION: نسبت به, بسوی, برای, بطرف, در راه, در باره, نزدیک به, روی; ADJECTIVE: اینده; USER: نسبت به, به سمت, به سوی, در قبال, بسوی

GT GD C H L M O
towards /təˈwɔːdz/ = PREPOSITION: طرف; USER: طرف, نسبت به, به سمت, به سوی, را به سمت

GT GD C H L M O
toy /tɔɪ/ = NOUN: اسباب بازی, عروسک, بازیچه, الت بازی; VERB: بازی کردن, ور رفتن; USER: اسباب بازی, اسباب بازی را, اسباب بازی به, بازیچه, اسباب بازی و

GT GD C H L M O
track /træk/ = NOUN: مسیر, شیار, خط, راه, رد پا, جاده, نشان, زنجیر; VERB: دنبال کردن, پیگردی کردن, ردپا را گرفتن, پی کردن; USER: مسیر, پیگیری, ردیابی, دنبال کردن, شیار

GT GD C H L M O
traditional /trəˈdɪʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: مرسوم, نقلی, عرفی; USER: مرسوم, سنتی, های سنتی, سنتی است, سنتی را

GT GD C H L M O
traditions /trəˈdɪʃ.ən/ = NOUN: عادات; USER: سنت, سنت های, سنتهای, سنت ها, آداب و رسوم

GT GD C H L M O
trailer /ˈtreɪ.lər/ = NOUN: پشت بند, یدک, ترایلر, اتومبیل یدک کش, ردپاگیر, پشتی, گیاهی که بزمین یا در و دیوار میچسبد, یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن; USER: یدک, تریلر, پشت بند, تریلر های, تریلر را

GT GD C H L M O
training /ˈtreɪ.nɪŋ/ = NOUN: پرورش, تعلیم, اموزش, تدریس, تحصیل, مشق, مکتب; USER: پرورش, آموزش, های آموزشی, آموزش های, تعلیم

GT GD C H L M O
transfer /trænsˈfɜːr/ = NOUN: انتقال, واگذاری, نقل, تحویل, ورابری, انتقال واگذاری, سند انتقال; ADJECTIVE: انتقالی; VERB: انتقال دادن, منتقل کردن, ورابردن, انقال دادن, واگذار کردن; USER: انتقال, منتقل, نقل و انتقال, را انتقال, انتقال می

GT GD C H L M O
transform /trænsˈfɔːm/ = VERB: تبدیل کردن, دگرگون کردن, تغییر شکل یافتن, تغییر شکل دادن, نسخ کردن, ترادیسیدن; NOUN: ترادیسی; USER: تبدیل کردن, تبدیل, دگرگون, متحول, را دگرگون

GT GD C H L M O
transformation /ˌtræns.fəˈmeɪ.ʃən/ = NOUN: دگرگونی, تبدیل, تغییر شکل, ترادیسی, دگرسازی, تبدیل صورت, وراریخت; USER: دگرگونی, تحول, تبدیل, تغییر شکل, تغییر و تحول

GT GD C H L M O
transformational /ˌtrænsfəˈmeɪʃənəl/ = USER: تحول, حمل و نقلی, ترادیسندگی, تبدیل و تغییر شکل, و تحول

GT GD C H L M O
transitioned = USER: انتقال, منتقل, دگرگون, انتقال یافتند, از انتقال

GT GD C H L M O
transitioning = USER: گذار به, گذار, بهتر روند انتقال"

GT GD C H L M O
translation /trænsˈleɪ.ʃən/ = NOUN: ترجمه, برگردان, تفسیر, حرکت انتقالی, پچواک, انقال; USER: ترجمه, ترجمه ی, ترجمه شده, ترجمه های, برگردان

GT GD C H L M O
transmitting /trænzˈmɪt/ = VERB: پراکندن, انتقال دادن, مخابره کردن, رساندن, فرا فرستادن, سرایت کردن, فرستا دن; USER: انتقال, فرستنده, مخابره, از انتقال, انتقال دهنده

GT GD C H L M O
transmute /trænzˈmjuːt/ = VERB: تبدیل کردن, کیمیاگری کردن, تغییر هیئت دادن, تغییر شکل دادن، قلب ماهیت کردن; USER: تبدیل کردن, تغییر هیئت دادن, کیمیاگری کردن

GT GD C H L M O
travel /ˈtræv.əl/ = NOUN: سفر, مسافرت, حرکت, سیر, سیاحت, گردش, جنبش, جهانگردی; VERB: سفر کردن, پیمودن, مسافرت کردن, سیاحت کردن, در نرو دیدن, رهسپار شدن, سیر کردن; USER: سفر, مسافرت, حرکت, سفر به, سفر می کند

GT GD C H L M O
treatment /ˈtriːt.mənt/ = NOUN: درمان, رفتار, معالجه, علاج, تلقی, معامله; USER: درمان, رفتار, از درمان, معالجه, به درمان

GT GD C H L M O
trees /triː/ = NOUN: درخت, شجر, قالب کفش, چوبه دار, شجره النسب; USER: درختان, درخت, درخت ها, از درختان, درختان را

GT GD C H L M O
tribune /ˈtrɪb.juːn/ = NOUN: تریبون, منبر, حامی ملت, سکوب سخنرانی, کرسی یامیز خطابه; USER: تریبون, منبر, حامی ملت, سکوب سخنرانی, کرسی یامیز خطابه

GT GD C H L M O
triennial /trīˈenēəl/ = ADJECTIVE: هر سه سال یکبار, سه ساله; USER: هر سه سال یکبار, سه سالانه, سهسالانه, هر سه سال به, سه سال یکبار,

GT GD C H L M O
truly /ˈtruː.li/ = ADVERB: صادقانه, بدرستی, براستی, بخوبی, راست, با حقیقت, باشرافت, بطور قانونی; USER: صادقانه, واقعا, به راستی, که واقعا, واقعا به

GT GD C H L M O
trust /trʌst/ = NOUN: اعتماد, اطمینان, امانت, توکل, ایمان, اعتبار, اعتقاد, مسئولیت, ودیعه, امید, اتحادیه شرکتها, ائتلاف, قرض; VERB: اعتماد داشتن; USER: اعتماد, اعتماد به, اعتماد کنند, اعتماد کرد, اعتماد کنید

GT GD C H L M O
tshirt /ˈtiː.ʃɜːt/ = USER: تی شرت

GT GD C H L M O
tub /tʌb/ = NOUN: وان, طشت, تغار چوبی, تغار رخت شویی, حمام فرنگی, هر چیزی بشکل تغاهر; VERB: شستشو کردن, شسته شدن; USER: وان, طشت, تغار رخت شویی, تغار چوبی, هر چیزی بشکل تغاهر

GT GD C H L M O
tubs /tʌb/ = NOUN: وان, طشت, تغار چوبی, تغار رخت شویی, حمام فرنگی, هر چیزی بشکل تغاهر; USER: وان, ارزش افزوده مالیاتی, ارزش افزوده مالیاتی از, فتس, بشکه بشکه تبس

GT GD C H L M O
turin = USER: تورین, شهر تورین, تورین همه, تورین و, تورین به

GT GD C H L M O
turtles /ˈtɜː.tl̩/ = NOUN: لاک پشت, هر نوع لاکپشت ابی, کبوتر قمری; USER: لاک پشت ها, لاک پشت, لاک پشت های, از لاک پشت, لاک پشت با

GT GD C H L M O
two /tuː/ = USER: دو, از دو, به دو, در دو, دو نفر

GT GD C H L M O
type /taɪp/ = NOUN: نوع, گونه, قسم, الگو, رقم, حروف چاپ, حروف چاپی, کلیشه, باسمه; VERB: قبیل, ماشین کردن, طبقه بندی کردن, با ماشین تحریر نوشتن, نوع خون را معلوم کردن; USER: نوع, شده نوع, از نوع, گونه

GT GD C H L M O
typical /ˈtɪp.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: نوعی; USER: نوعی, معمولی, معمول, های معمولی, معمولی است

GT GD C H L M O
u /ju/ = USER: U, تو, U را, U به, U و,

GT GD C H L M O
ucla = USER: UCLA, دانشگاه کالیفرنیا, دانشگاه UCLA, UCLA است, کالیفرنیا در لس آنجلس

GT GD C H L M O
ultimately /ˈʌl.tɪ.mət.li/ = USER: در نهایت, نهایت, نهایتا, نهایت به, در نهایت به

GT GD C H L M O
uncanny /ʌnˈkæn.i/ = ADJECTIVE: غیر طبیعی, وهمی, جدی; USER: غیر طبیعی, خارق العا د ه, خارق العا د, وهمی, جدی

GT GD C H L M O
under /ˈʌn.dər/ = PREPOSITION: تحت, زیر; ADJECTIVE: کمتر از, تحت تسلط, زیرین, مخفی در زیر, کسری دار, موجود درزیرسطح; ADVERB: در زیر; NOUN: کسر; USER: تحت, زیر, در زیر, را تحت, کمتر از

GT GD C H L M O
undergraduate /ˌəndərˈgrajəwit/ = NOUN: دانشجوی دوره لیسانس; USER: دانشجوی دوره لیسانس, کارشناسی, مقطع کارشناسی, در مقطع کارشناسی, دوره کارشناسی

GT GD C H L M O
understanding /ˌəndərˈstand/ = NOUN: فهم, ادراک, توافق, هوش, خرد, تظر; ADJECTIVE: مطلع, ماهر, فهمیده, با هوش; USER: درک, فهم, تفاهم, به درک, از درک

GT GD C H L M O
universal /ˌyo͞onəˈvərsəl/ = ADJECTIVE: جهانی, همگانی, عمومی, فراگیر, جامع, عالمگیر, مشتق از دنیا, کلی; USER: جهانی, همگانی, عمومی, فراگیر, جامع

GT GD C H L M O
universities /ˌyo͞onəˈvərsətē/ = NOUN: دانشگاه, مدرسه; USER: دانشگاه, دانشگاهها, دانشگاههای, از دانشگاه

GT GD C H L M O
university /ˌyo͞onəˈvərsətē/ = NOUN: دانشگاه, مدرسه; USER: دانشگاه, دانشگاهی, دانشگاه ها, دانشگاه های

GT GD C H L M O
unlock /ʌnˈlɒk/ = VERB: گشودن; USER: گشودن, باز, باز کردن, باز کردن قفل, را باز کند

GT GD C H L M O
unreal /ʌnˈrɪəl/ = ADJECTIVE: غیر واقعی, وهمی, خیالی, تصوری, واهی; USER: غیر واقعی, وهمی, خیالی, تصوری, واهی

GT GD C H L M O
unsettling /ʌnˈset.əl.ɪŋ/ = VERB: ناراحت کردن, مغشوش کردن, بر هم زدن; USER: نگران کننده, نگران, ناراحت کننده, ناراحتکنندهای, نگران کننده امروز

GT GD C H L M O
until /ənˈtɪl/ = PREPOSITION: تا, تا وقتی که; CONJUNCTION: تا اینکه, وقتی که; USER: تا, تا زمانی, تا زمانی که, تا زمان, تا اینکه

GT GD C H L M O
unveiling /ʌnˈveɪl/ = NOUN: پرده برداری; USER: پرده برداری, آشکار, کشف حجاب, رونمایی, اعلام اعطای

GT GD C H L M O
up /ʌp/ = ADVERB: بالا, جلو, در حال کار; PREPOSITION: بالای, روی, بر فراز, در بلندی; VERB: بالا رفتن, برخاستن, ترقی کردن, بالا بردن یا ترقی دادن; USER: بالا, تا, کردن, به بالا, تا به

GT GD C H L M O
upending /ʌpˈend/ = VERB: افکندن, بر روی پایه نشاندن, راست نشاندن; USER: پایان بخشیدن, بخشیدن, پایان بخشیدن به,

GT GD C H L M O
upon /əˈpɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, بمحض, بر فراز, بمجرد; USER: بر, پس از, بر اساس, روی, بر روی

GT GD C H L M O
us /ʌs/ = PRONOUN: ما, به ما, بما, مارا, خودمان, نسبت بما; USER: ما, با ما, ما را, به ما, ما در

GT GD C H L M O
usa /ˌjuː.esˈeɪ/ = ABBREVIATION: ایالات متحده; USER: ایالات متحده, ایالات متحده آمریکا, USA, ایالات متحده امریکا, ایالات متحده آمریکا به

GT GD C H L M O
usc = USER: کالیفرنیای جنوبی, USC, کالیفرنیای, دانشگاه کالیفرنیای جنوبی, کالیفرنیای جنوبی و

GT GD C H L M O
usd = USER: تومان, USD, دلار, دلار آمریکا, usd با

GT GD C H L M O
use /juːz/ = NOUN: استفاده, مصرف, کاربرد, استعمال, فایده, سود, عادت; VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از; USER: استفاده, استفاده از, با استفاده, استفاده می, با استفاده از

GT GD C H L M O
used /juːst/ = VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از, بکار انداختن; USER: مورد استفاده قرار, استفاده می شود, مورد استفاده, مورد استفاده قرار گیرد, با استفاده از

GT GD C H L M O
useful /ˈjuːs.fəl/ = ADJECTIVE: مفید, سودمند, قابل استفاده, مثمر, فیض بخش, بافایده; USER: مفید, سودمند, مفید است, مفید باشد, مفید می

GT GD C H L M O
user /ˈjuː.zər/ = NOUN: کاربر, استفاده کننده, بکار برنده, استعمال کننده; USER: کاربر, کاربری, کاربران, کاربر را, کاربر در

GT GD C H L M O
using /juːz/ = VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از, بکار انداختن; USER: با استفاده از, با استفاده, استفاده از, را با استفاده از, و با استفاده از

GT GD C H L M O
v /viː/ = NOUN: حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی; USER: V, پنجم, V را, V در

GT GD C H L M O
valley /ˈvæl.i/ = NOUN: دره, وادی, جلگه, گودی, شیار, میانکوه; USER: دره, وادی, دره ای, دره های

GT GD C H L M O
van /væn/ = NOUN: جلو دار, پیشقدم, پیشرو, پیشگام, پیشقراول, بال جناح, کامیون سر بسته; USER: ون, وان, وانت, ون در, وان در

GT GD C H L M O
varied /ˈveə.rɪd/ = ADJECTIVE: متنوع, گوناگون, قابل تغییر, دارای رنگهای گوناگون, رنگارنگ; USER: متفاوت, متنوع, متفاوت بود, متنوع است, متفاوت است

GT GD C H L M O
various /ˈveə.ri.əs/ = ADJECTIVE: مختلف, گوناگون, متنوع, چندین, غیر متجانس, جورواجو, چند تا; USER: مختلف, های مختلف, گوناگون, متنوع, مختلف از

GT GD C H L M O
vectors /ˈvek.tər/ = NOUN: بردار, حامل, مسیر, جهت, خصیصه نما, خط سیر, شعاع حامل; USER: بردار, بردارها, بردارهای, ناقل, بردارها را

GT GD C H L M O
vehicle /ˈviː.ɪ.kl̩/ = NOUN: وسیله نقلیه, حامل, رسانه, ناقل, برندگر, رسانگر; USER: وسیله نقلیه, خودرو, وسایل نقلیه, حامل, وسیله نقلیه را

GT GD C H L M O
venture /ˈven.tʃər/ = NOUN: مبادرت, ریسک, جرات, مخاطره, جسارت, سرگذشت, اقدام بکار مخاطره امیز; VERB: معامله قماری, اقدام یا مبادرت کردن به; USER: ریسک, سرمایه گذاری, مبادرت, مخاطره, جسارت

GT GD C H L M O
verisimilitude /ˌver.ɪ.sɪˈmɪl.ɪ.tjuːd/ = NOUN: راست نمایی, شباهت به واقعیت, احتمال; USER: راست نمایی, نمایی, شباهت به واقعیت

GT GD C H L M O
version /ˈvɜː.ʃən/ = NOUN: نسخه, متن, ترجمه, تفسیر, شرح ویژه; USER: نسخه, نسخه قابل, نسخه های, نسخه ای, نسخه ی

GT GD C H L M O
versions /ˈvɜː.ʃən/ = NOUN: نسخه, متن, ترجمه, تفسیر, شرح ویژه; USER: نسخه, نسخه های, نسخههای, از نسخه, نسخه ها

GT GD C H L M O
via /ˈvaɪə/ = PREPOSITION: از طریق, توسط, بوسیله; ADVERB: از راه; USER: از طریق, طریق, توسط, را از طریق, بوسیله

GT GD C H L M O
vice /vaɪs/ = NOUN: گناه, فساد, فسق, عیب, فسق و فجور, خلفه, منگنه, بدی, خبث; USER: گناه, معاون, نایب, معاون رئیس

GT GD C H L M O
victor /ˈvɪk.tər/ = NOUN: پیروز, فاتح, قهرمان, چیره, برنده مسابقه; USER: پیروز, فاتح, قهرمان, چیره, برنده مسابقه

GT GD C H L M O
video /ˈvɪd.i.əʊ/ = ADJECTIVE: تصویری, تلویزیونی; NOUN: تلویزیون; USER: تصویری, ویدیو, ویدئو, ویدئویی, های ویدئویی

GT GD C H L M O
virtual /ˈvɜː.tju.əl/ = ADJECTIVE: مجازی, واقعی, موجود بالقوه, تقدیری; USER: مجازی, های مجازی, مجازی را, مجازی به, مجازی در

GT GD C H L M O
visiting /ˈvizit/ = NOUN: عیادت; USER: دیدن, از دیدن, مراجعه, دیدار, مراجعه به

GT GD C H L M O
visitors /ˈvizitər/ = NOUN: مهمان, توریست, سیاح, دیدارگر, دیدن کننده, عیادت کننده, گشت گر; USER: بازدید کننده, آخرین بازدید, بازدید, بازدید کنندگان, بازدید کننده ای

GT GD C H L M O
visits /ˈvɪz.ɪt/ = NOUN: بازدید, دیدار, عیادت; USER: بازدیدکننده داشته است, بازدیدکننده داشته, بازدیدکننده, بازدید داشته, بازدید داشته است

GT GD C H L M O
visual /ˈvɪʒ.u.əl/ = ADJECTIVE: بصری, دیداری, دیدنی, عینی, دیدی, وابسته به دید; USER: بصری, دیداری, های بصری, بصری است, بصری را

GT GD C H L M O
vitae /kəˌrɪk.jʊ.ləmˈviː.taɪ/ = NOUN: حیات, زندگی, تاریخچه; USER: رزومه, تصفیه نشده, سوابق, تاریخچه مختصری از زندگی

GT GD C H L M O
vol = USER: جلد, دوره, ج, شماره

GT GD C H L M O
volume /ˈvɒl.juːm/ = NOUN: حجم, جلد, کتاب, دفتر, مجلد, ظرفیت, اندازه, درجه صدا, توده, طومار, سفر; VERB: بر حجم افزودن, برزگ شدن, بصورت مجلد در اوردن; USER: حجم, جلد, کتاب, دفتر, مجلد

GT GD C H L M O
voted /vəʊt/ = VERB: رای دادن, فعالیت انتخاباتی کردن; USER: رای دادند, رای, رای داده, رای داده اند, رای داده است

GT GD C H L M O
vt = USER: VT, vt با, فعل متعدی, VT در, VT را

GT GD C H L M O
w /ˈdʌb·əl·ju/ = USER: W, w را, ب, دبلیو, آ,

GT GD C H L M O
walk /wɔːk/ = VERB: راه رفتن, گام زدن, گردش کردن, پیادهرفتن, تفرج کردن, سیر کردن; NOUN: سیر, پیاده رو, تفریح, خیابان, راهروی, راهرو, گردش پیاده, گردشگاه; USER: راه رفتن, پیاده روی, به راه رفتن, راه رفتن در, راه رفتن به

GT GD C H L M O
walking /ˈwɔː.kɪŋ/ = NOUN: مشی; USER: راه رفتن, پیاده روی, قدم زدن, راه رفتن در, قدم زدن در

GT GD C H L M O
wall /wɔːl/ = NOUN: دیوار, جدار, حصار, سد; VERB: محصور کردن, دیوار کشیدن, حصار دار کردن; USER: دیوار, دیواره, جدار, دیوار و

GT GD C H L M O
walt = USER: والت, های والت, و والت, توسط والت,

GT GD C H L M O
wander /ˈwɒn.dər/ = VERB: سرگردان بودن, اواره بودن, منحرف شدن; USER: سرگردان بودن, سرگردان, سرگردان شوم, سرگردان را از, اواره بودن

GT GD C H L M O
was /wɒz/ = VERB: بود; USER: بود, شد, بوده است, شده بود

GT GD C H L M O
wash /wɒʃ/ = NOUN: شستشو, غسل, رخت شویی; VERB: شستن, غسل ارتماسی دادن, شستشو دادن, پاک کردن; USER: شستن, شستشو, را بشویید, غسل, آب شستشو دهید

GT GD C H L M O
water /ˈwɔː.tər/ = NOUN: اب, مایع, ابگونه, پیشاب; VERB: خیساندن, خیس عرق شدن, اب دادن, خیس کردن; USER: اب, آب, آب را, آب به, آب و

GT GD C H L M O
way /weɪ/ = NOUN: راه, روش, مسیر, طریق, طور, نحو, طرز, طریقه, سبک, سمت, جاده, سان, عنوان, رسم, سیاق, خط, مسلک; USER: راه, روش, طریق, مسیر, نحو

GT GD C H L M O
we /wiː/ = PRONOUN: ما, خودمان, ضمیر اول شخص جمع; USER: ما, که ما, کنیم, می کنیم, ما از

GT GD C H L M O
week /wiːk/ = NOUN: هفته, هفت روز; USER: هفته, در هفته, در هفته جاری, هفته ای, هفته به

GT GD C H L M O
weeks /wiːk/ = USER: هفته, هفته های, هفته ها, هفته به, چند هفته

GT GD C H L M O
well /wel/ = ADJECTIVE: خوب, بسیار خوب, خوش, سالم, راحت, تندرست; ADVERB: خوب, بخوبی, خوش; NOUN: چاه, خیر, چشمه; USER: خوب, چاه, بخوبی, را به خوبی, به خوبی به

GT GD C H L M O
were /wɜːr/ = USER: بودند, بود, شد, بوده است

GT GD C H L M O
west /west/ = NOUN: غرب, مغرب, مغرب زمین

GT GD C H L M O
when /wen/ = CONJUNCTION: وقتی که, کی, چه وقت, چون, موقعی که, در موقع; USER: وقتی که, زمانی که, هنگامی که, در هنگام, چون

GT GD C H L M O
where /weər/ = ADVERB: کجا, از کجا, جایی که, در کجا, در جایی که, هر کجا, اینجا, در کدام محل, در کدام قسمت, چه جا, در چه موقعیتی, از چه منبعی; USER: جایی که, کجا, از کجا, در جایی که, در کجا

GT GD C H L M O
which /wɪtʃ/ = PRONOUN: که, کدام, که این, این; ADJECTIVE: چه; USER: که, است که, که به, که در, کدام

GT GD C H L M O
while /waɪl/ = CONJUNCTION: در حین, هنگامیکه, در صورتیکه, مادامی که, حال انکه; ADVERB: تاموقعی که; VERB: گذراندن; USER: در حین, حالی که, در حالی که, در حالی, در حالی که در

GT GD C H L M O
whining /waɪn/ = VERB: ناله و شکایت کردن, نالیدن, ناله کردن, با صدا حرکت کردن, با ناله گفتن; USER: ناله, ناله در, گوشم ناله میکند, گوشم ناله

GT GD C H L M O
white /waɪt/ = ADJECTIVE: سفید, خنگ; NOUN: سفیدی; USER: سفید, رنگ سفید, های سفید, سفیدی, سفید و

GT GD C H L M O
whitey /ˈ(h)wīdē/ = ADJECTIVE: مایل به سفید, نسبتا سفید; NOUN: سفید پوست; USER: مایل به سفید, سفید پوست, نسبتا سفید,

GT GD C H L M O
who /huː/ = PRONOUN: که, چه کسی, کی, چه اشخاصی, چه شخصی; USER: که, است که, که به, که در, چه کسی

GT GD C H L M O
wide /waɪd/ = ADJECTIVE: عریض, وسیع, پهن, پهناور, زیاد, گشاد, فراخ, کاملا باز, بسیط, پرت, نا محدود; ADVERB: وسیع; USER: وسیع, گسترده, گسترده ای, عریض, پهن

GT GD C H L M O
will /wɪl/ = NOUN: اراده, خواست, وصیت, وصیتنامه, میل, مشیت, نیت, قصد, خواهش, ارزو; VERB: خواستن, اراده کردن, وصیت کردن, میل کردن, خواستاربودن, فعل کمکی'خواهم'; USER: اراده, خواهد, خواهد شد, خواهد کرد, خواهد بود

GT GD C H L M O
winner /ˈwɪn.ər/ = NOUN: برنده, برنده بازی, فاتح; USER: برنده, برنده جایزه, برنده ی, برنده این

GT GD C H L M O
winning /ˈwɪn.ɪŋ/ = ADJECTIVE: برنده, دلکش; NOUN: برد, تسخیر, فتح و ظفر, غلبه; USER: برنده, پیروزی, برنده شدن, برد, برنده شدن در

GT GD C H L M O
winter /ˈwɪn.tər/ = NOUN: زمستان, فصل زمستان, شتاء; ADJECTIVE: زمستانی; VERB: قشلاق کردن, زمستانرا بر گذار کردن; USER: زمستان, زمستانی, فصل زمستان, در زمستان, در فصل زمستان

GT GD C H L M O
wired /waɪəd/ = VERB: مخابره کردن, مفتول کردن, سیم کشی کردن; USER: سیمی, های سیمی, سیم کشی, سیمی به, سیمی و

GT GD C H L M O
wisdom /ˈwɪz.dəm/ = NOUN: حکمت, خرد, عقل, معرفت, دانش, دانایی, فرزانگی, فضیلت; USER: خرد, حکمت, عقل, دانش, معرفت

GT GD C H L M O
wise /waɪz/ = ADJECTIVE: عاقل, دانا, خردمند, معقول, فکور, فرزانه, با خرد, پر مایه, عارف; NOUN: کلمه پسوندیست بمعنی 'راه و روش و طریقه و جنبه' و 'عاقل'; USER: عاقل, دانا, خردمند, فکور, پر مایه

GT GD C H L M O
with /wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض; USER: با, را با, همراه با, و با, که با

GT GD C H L M O
within /wɪˈðɪn/ = ADVERB: در داخل, در حصار, باندازه, در توی; PREPOSITION: در ظرف, در مدت, در حدود, توی; USER: در داخل, درون, در درون, در ظرف, در مدت

GT GD C H L M O
won /wʌn/ = NOUN: وان; USER: وون, برنده, موفق به کسب, به دست آورد, برنده شد

GT GD C H L M O
wonder /ˈwʌn.dər/ = NOUN: تعجب, حیرت, شگفت, عجب, غریبه, اعجوبه; VERB: تعجب کردن, حیرت زده کردن, متعجب شدن, در شگفت شدن, شگفت داشتن; USER: تعجب, تعجب می, جای تعجب, تعجب می کنم, شگفت

GT GD C H L M O
wonderland /ˈwʌn.dəl.ænd/ = NOUN: سرزمین عجایب, سرزمین پرنعمت, کشور زیبای خیالی; USER: سرزمین عجایب, عجایب, کشور زیبای خیالی, دیار رویاها برویم, سرزمین پرنعمت

GT GD C H L M O
wonders /ˈwʌn.dər/ = NOUN: تعجب, حیرت, شگفت, عجب, غریبه, اعجوبه; USER: عجایب, شگفتی, شگفتی های, از شگفتی, از شگفتی های

GT GD C H L M O
work /wɜːk/ = NOUN: کار, شغل, وظیفه, سعی, ساخت, زحمت, عملیات, موثر واقع شدن, چیز; VERB: کار کردن, عمل کردن, زحمت کشیدن; USER: کار, کار می کنند, کار کنند, کار کند, کار کردن

GT GD C H L M O
worked /wərk/ = ADJECTIVE: از کار در امده; USER: مشغول به کار, کار کرده, کار می کرد, کار کرده است, کار می

GT GD C H L M O
works /wɜːk/ = NOUN: کار, شغل, وظیفه, سعی, ساخت, زحمت, عملیات, موثر واقع شدن, چیز, زیست, نوشتجات, اثار ادبی یا هنری, کارخانه, استحکامات, فعل; USER: کار می کند, این نسخهها کار, با این نسخهها کار, نسخهها کار میکند, این نسخهها کار میکند

GT GD C H L M O
workshop /ˈwɜːk.ʃɒp/ = NOUN: کارگاه, اتاق کار, تعمیر گاه; USER: کارگاه, کارگاه آموزشی, کارگاهی, کارگاه های, کارگاه ها

GT GD C H L M O
workshops /ˈwɜːk.ʃɒp/ = NOUN: کارگاه, اتاق کار, تعمیر گاه; USER: کارگاه های آموزشی, کارگاه, کارگاه های, کارگاه ها, کارگاههای آموزشی

GT GD C H L M O
world /wɜːld/ = NOUN: جهان, دنیا, عالم, گیتی; USER: جهان, دنیا, جهان را, جهان به, در جهان

GT GD C H L M O
worlds /wɜːld/ = NOUN: جهان, دنیا, عالم, گیتی; USER: جهان, دنیای, دنیاهای, دنیا, جهان های

GT GD C H L M O
worldwide /ˌwɜːldˈwaɪd/ = ADJECTIVE: جهانی; ADVERB: در سرتاسر جهان; USER: در سرتاسر جهان, سراسر جهان, در سراسر جهان, جهانی, در سراسر جهان است

GT GD C H L M O
wormhole = USER: کرم چاله, کرمچاله, کرم چاله ی, کرمچالهای

GT GD C H L M O
would /wʊd/ = NOUN: تمایل; VERB: ایکاش; USER: خواهد بود, را, خواهد, که, می خواهم

GT GD C H L M O
writer /ˈraɪ.tər/ = NOUN: نویسنده, راقم, سخنور, خامه ران, مصنف; USER: نویسنده, نویسنده ای, نویسنده ی

GT GD C H L M O
writing /ˈraɪ.tɪŋ/ = NOUN: نوشته, نویسندگی, خط, نوشتجات, دست خط, خامه رانی; USER: نوشته, نوشتن, به نوشتن, نوشتن در, نویسندگی

GT GD C H L M O
writings /ˈraɪ.tɪŋ/ = NOUN: نوشته, نویسندگی, خط, نوشتجات, دست خط, خامه رانی; USER: نوشته, نوشته های, نوشتههای, آثار, نوشته ها

GT GD C H L M O
wrote /rəʊt/ = VERB: نوشتن, تالیف کردن, انشاء کردن, تحریر کردن; USER: نوشت, نوشته است, را نوشت, نوشت و

GT GD C H L M O
xml /ˌeks.emˈel/ = USER: XML, XML بررسی, کاپرفیلد, XML را, xml در

GT GD C H L M O
y /waɪ/ = USER: Y, Y در, y را, Y به,

GT GD C H L M O
year /jɪər/ = NOUN: سال, سنه; USER: سال, ساله, در سال, سال به, در سال جاری

GT GD C H L M O
years /jɪər/ = NOUN: سال, سنه; USER: سال, سال های, سال ها, سال است, سال به

GT GD C H L M O
yield /jiːld/ = NOUN: بازده, محصول, حاصل, سودمندی; VERB: ثمر دادن, واگذار کردن, ارزانی داشتن, تسلیم کردن یا شدن; USER: محصول, عملکرد, عملکرد دانه, بازده, حاصل

GT GD C H L M O
yoni

GT GD C H L M O
yorker /ˌnjuːˈjɔː.kər/ = USER: نیویورکر

GT GD C H L M O
youths /juːθ/ = NOUN: جوانان, جوانی, شباب, نوباوگان, شخص جوان, فتوت; USER: جوانان, جوان, جوانان را, جوانان در, جوانان به

GT GD C H L M O
z /zi/ = USER: Z, Z در, Z را, Z به,

GT GD C H L M O
zones /zəʊn/ = NOUN: منطقه, ناحیه, بخش, حوزه, قلمرو, کمربند, زمین, مدارات; USER: مناطق, منطقه, نواحی, در مناطق, زون های

1677 words